توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نبرد واترلو
Joseph Goebbels
21st March 2012, 05:10 PM
واترلو :
http://www.pierkuipers.com/wp-content/uploads/2011/06/Waterloo-by-William-Holmes-Sullivan.jpg
اجماع اروپا علیه ناپلئون در مارس 1814 سبب شد تا وی مجبور به قبول تبعید به جزیره الب شود اما بی خبری بوربون ها ( خاندان سلطنتی فرانسه در انقلاب بزرگ از کار برکنار شده و پس از تبعید ناپلئون مجددا بازگشته بودند ) سبب شد تا ناپلئون مجددا قصد بازگشت به فرانسه را گرفت و در مارس 1815 او در جنوب فرانسه بود . امپراطور و امپراطوری فرانسه هنوز برازنده ی ناپلئون بود . بنابراین در کل فرانسه هیچ کس از بوروبون ها حمایت نکرد و در 20 مارس او در پاریس بود و بوربون ها و سلطنت طلبان به دنبال سوراخی برای فرار .
بسیج مجدد اروپا علیه ناپلئون :
اگرچه ناپلئون در ابتدای به قدرت رسیدن مجدد خود قصد جنگ نداشت اما برای سیاستمداران اروپا مثل روز روشن بود که ناپلئون ضعیف شده نیز برای نظم انگلیسی ، اتریشی و روسی خطرناک است و اگر قدرت بگیرد می تواند ظرف 3 سال مجددا 800000 سرباز بسیج کند . بنابراین سرداران بزرگ روس و پروسی مجددا فراخوانده شدند تا این بار ناپلئون را قبل از انکه به قدرت برسد درهم بکوبند . ارتش های بزرگ اروپا با عجله به تقویت خود پرداختند و در ژوئن 1815 نزدیک به 1000000 نفر را بسیج کردند . این رقم افسانه ای بزرگترین تجهیز نیرو تا ان تاریخ بود . 230000 سرباز اتریشی ، 310000 سرباز پروسی ، 100000 سرباز انگلیسی و 250000 سرباز روسی شالوده اصلی ارتش بودند . اما ناپلئون از اخبار ترس اور بسیج اروپا ترسی نداشت . او قبلا نیز با نیروهای چند برابر خود درگیر شده بود .
ادامه دارد...
منبع : ماهنامه جنگ افزار / ش 75
Joseph Goebbels
21st March 2012, 05:11 PM
به استقبال تعیین کننده ترین نبرد قرن 19 :
سربازان فرانسوی هنگامی که باخبر شدند نیمی از اروپا علیه فرانسه بسیج شده با وحشت و دلهره به انتظار واکنش ناپلئون نشستند .
کهنه سربازان فرانسوی می دانستند که انها حتی اگر بر فرض محال این ارتش 1000000 نفره را شکست دهند ، باز هم برنده نبرد نخواهند بود چرا که روسیه ، پروس ، اتریش ، ایتالیا و اسپانیا ان قدرجمعیت دارد که چنین ارتشی را با پول انگلیسی ظرف یکسال مجددا بازسازی کنند . اما حضور ناپلئون در میان سربازان به انها قوت قلب می بخشید و انها را امیدوار می کرد که به این جنگ مایوس کننده دست بزنند .
ناپلئون که عادت نکرده بود به انتظار دشمن بنشیند در 14 ژوئن بی مهابا به اولین دسته های نظامی متفقین به فرماندهی بلوخر پروسی و ولینگتن بریتانیایی حمله کرد . انها در شمال فرانسه موضعی گرفته بودند . امپراطور طبق عادت همیشگی ، خود را به میان دو سپاه دشمن انداخته و مانع اتصال انها به یکدیگر شد . وی بلافاصله ابتدا به بلوخر حمله کرد و سپاه او را در بلژیک در هم کوبید . در این نبرد 20000 پروسی جان خود را از دست دادند .
http://www.xtimeline.com/__UserPic_Large/2714/ELT200710080641236874058.JPG
اما دو اتفاق ناپلئون را از پیروزی قطعی بازداشت . او در این نبرد فرصت داشت تا پروسی ها را کاملا نابود کند اما اول خیانت یک ژنرال سلطنت طلب فرانسوی و دوم تعلل مارشال نی در تصرف جاده پروکسل ، بلوخر را نجات داد .
اگرچه نبرد را در این مقطع ناپلئون برده بود اما او می دانست که بلوخر مردی از جان گذشته است و سربازان دستور پذیر او ممکن است به سرعت دوباره گرد هم جمع شوند . بنابراین او ژنرال گروشی را با 36000 سرباز به دنبال بلوخرفرستاده و به وی تاکید کرد که مانع اتصال این واحدهای پراکنده به قوای انگلیسی شود و پس از ان بلافاصله با خیال راحت به دنبال ولینگتن رفت .
ولینگتن پس از انکه دریافت ناپلئون به چه سادگی ارتش بزرگ پروس را در هم کوبیده دریافت که با 70000 سرباز خود نمی تواند امیدی به پیروزی داشته باشد . بنابراین تنها راه نجات خود را سنگر گرفتن در محلات مرتفع مون سن ژان در جنوب واترلو ( 22 کیلومتری بروکسل ) دید .
جاسوسان انگلیسی مرتبا اخبار نگران کننده ای برای ولینگتن می اوردند . ناپلئون علی رغم وجود باران شدید و زمین گل آلود خود را به سرعت به نزدیکی واترلو رسانده . حال انکه بلوخر و پروسی ها هنوز نتوانستند قوای خود را جمع اوری کنند و قطعا ناپبئون کار ولینگتن تنها را به سرعت خواهد ساخت . اما تقدیر سرنوشت را به گونه ای دیگر رقم زده بود .
ادامه دارد...
منبع : ماهنامه جنگ افزار / ش 75
Joseph Goebbels
21st March 2012, 05:14 PM
واترلو :
در صبح 18 ژوئن ناپلئون بدون انکه منتظر رسیدن قوای کمکی شود با 72000 سرباز فرانسوی جناح چپ انگلیسی را زیر اتش گرفتند و سربازان مارشال نی به شدت مرکز سپاه انگلیسیان را زیر فشار قرار دادند .
انگلیسی ها نامیدانه مقاومت می کردند .
ناپلئون تصمیم گرفت به هر قیمتی نبرد را با نابودی جناح چپ انگلیسی ادامه دهد و نیروهای ذخیره خود اماده ورود به جبهه کرد ، اما ناگهان توده های سیاهی در شمال شرقی میدان نبرد آه از نهاد او براورد . خبررسانان به سرعت خود را به ستاد ارتش رساندند و گفتند که سپاه بلوخر در حال رسیدن است . این سپاه با کمک نیروهای کمکی بازسازی شده و اکنون به 80000 نفر رسیده بود .
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/4/49/Plan_of_the_Battle_of_Waterloo.jpg
محل درگیری در واترلو
وقت اکنون حکم طلا را داشت ؛ ناپلئون باید ظرف یک ساعت کار انگلیسی ها را تمام می کرد وگرنه الحاق این دو نیرو کار را برای او تمام می کرد . پیاده نظام آرلون تحت فرمان مارشال نی زیر اتش سنگینی نیروهای انگلیسی ، حمله را اغاز کرد .
این بار دیگر ناپلئون نمی توانست با برنامه ریزی نبرد را ادامه دهد ، او مجبور بود سپاه ولینگتن را بشکافد . توپخانه انگلیسی بخش بزرگی از پیاده نظام شجاع فرانسوی را که اکنون تحت تاثیر مرگ هم قطاران خود مصمم تر شده بودند از پای دراورد ، اما سرعت انها را کم نکرد تنها ورود سواران اسکاتلندی سبب توقف حرکت انها شد . ناپلئون که با نگرانی نزدیک شدن بلوخر را تماشا می کرد ، اخرین واحد ذخیره ی خود یعنی سواران زره پوش (( میلو )) را وارد میدان کرد تا بالاخره موفق به عقب راندن سواران انگلیسی شد اما پس از انکه متوجه شد جناح چپ انگلیس اکنون از نیروهای اصلی سپاه ولینگتن پرشده ، ناگهان رو به جناح راست دشمن کرد و به سرعت با کمک سواران خود در این بخش به پیروزی رسید .
انگلیسی ها علی رغم مقاومت دلیرانه چیزی تا از هم پاشیدن فاصله نداشت ، اما ناگهان جناح راست فرانسه خود را رودروی 30000 سرباز تازه نفس پروسی دید . اینها بخشی از سپاه بلوخر بودند و خود بلوخر نیز در پشت سر ناپلئون و گاردش موضع گرفته بود .
ناپلئون هنوز ناامید نبود ( بالاخره گروشی باید سروکله اش پیدا می شد . ) پروس ها اکنون گارد امپراطور را زیر اتش گرفته بودند اما واحدهای ورزیده فرانسوی علی رغم تلفات سنگین ، فقط ارایش مربعی خود را حفظ کردند تا انکه ولینگتن به پشت گرمی نیروهای تازه نفس بلوخر فرمان حمله عمومی داد در کل جبهه را صادر کرد و از این لحظه به بعد ارتش فرانسه از وضعیت تهاجمی خارج شده و زیر فشار مهاجمان قرار گرفت . توپ های پروسی بی رحمانه نیروهای در حال عقب نشینی را زیر اتش گرفت و در ساعت 8 شب به نظر می رسید که دیگر رمقی برای مردان ناپلئون نمانده باشد و تنها راه عقب نشینی به سمت پاریس بود . نبرد در نیمه شب پایان یافت ، در حالیکه جنازه 50000 سرباز در واترلو برجای مانده بود .
ادامه دارد...
منبع : ماهنامه جنگ افزار / ش 75
Joseph Goebbels
21st March 2012, 05:50 PM
نتیجه نبرد :
نبرد واترلو از دیدگاه نظامی یک شکست نبود چرا که کشته های فرانسوی و انگلیسی و پروسی به یک اندازه بود و طبعا فشار 150000 سرباز باید سبب عقب نشینی 72000 سرباز شود اما از دید ناپلئون پیام این نبرد چیز دیگری بود . متفقین مصمم به نبرد بودند . این بار او با سپاه های کم انگیزه و غیرحرفه ای طرف نبود . مردان جنگی مانند ولینگتن وبلوخر را تنها باید با سرداران در سطح خودشان شکست داد نه با مارشال های احمقی مانند گروشی که با 36000 سرباز خود در جنگل های شمال فرانسه گم شده بود ! از سوی دیگر مرگ 25000 نفر از بهترین مردان جنگی فرانسه جلوی چشم امپراطور او را به شدت افسرده کرد . بخش بزرگی ازا ین سربازان نیروهای گارد و نارنجک اندازان بودند که از 20 سال قبل پا به پای ناپلئون در همه جا حاضر بودند . او نمی توانست مشابه این مردان را درهیچ کجای دنیا پیدا کند . حال انکه سپاه های انگلیسی – پروسی در پشت سر خود صدها هزار سرباز کمکی داشتند و نیم میلیون سرباز اتریشی – روسی نیز در حال نزدیک شدن بودند .
اما نکته عجیب ، حمایت تاریخی مردم فرانسه از ناپلئون شکست خورده بود . کارگران پاریس اعلام امادگی کردند تا جای سربازان کشته شده را بگیرند . فرانسه ، جنگ و مصیبت را دیده بود و می دانست رفتن ناپلئون به معنای پایان جنگ است . اما رفتن این مرد جنگ طلب را نمی خواست . اما ناپلئون خوب می دانست که فرانسه دیگر جوا نبرای قربانی کردن ندارد . جمعیت مذکور باقی مانده یا ان قدر جوان است که نمی تواند اسلحه به دست بگیرد و یا انکه ان قدر پیر هستند که به دنبال او زیر اتش متفقین به چپ و راست بدود .
بنابراین در 22 ژوئن 1815 استعفا و چندی بعد زیر نظر انگلیسی ها به سنت هلن تبعید شد .
واترلو پایان بناپارتیسم بود . از سال 1795 که ناپلئون نبردهای بزرگ را رهبری کرد تا 1815 که در واترلو تسلیم تقدیر شد ، وی متجاوز از 60 جنگ را رهبری کرد که 15 جنگ ازبین انها بزرگترین جنگ های تاریخ به شمارمی رفتند . ناپلئون را می توان بزرگترین نابغه نظامی دنیا دانست . وی تنها یک اشتباه بزرگ کرد و ان حمله به روسیه بود و اگر زمستان سرد روسیه نبود ، گراند آرمه ی او حتی از روس ها نیز شکست نمی خورد . ناپلئون خدای تاکتیک در میدان نبرد بود . او انقدر در نبردها پیروز شده بود که دنیا را به این اعتقاد رساند : (( اگر امپراطور همراه سپاه باشد ، ان سپاه شکست نیم خورد .))
سرعت کار او حیرت اور بود . برف ، باران ، کاستی ها و بعد مسافت هیچ کدام او را از هدف باز نمی داشت . حرکت او صاعقه وار بود . حرکت ناپلئونی هنوز ورد زبانه است . شجاعتش بی همتا بود . بارها در صف مقدم به همراه سربازانش در هر رده ای به مقابل دشمن رفته و به انتظار مرگ نشست . اما تقدیر این بود که در بستر بمیرد . این مرد بزرگ نظامی ( و البته مسوول مرگ میلیون ها نفر ) شاید اگر می توانست متحدی مناسب برای خود دست و پا کند شکست نمی خورد . اما تقدیر چنین بود که چنین بود که به جز 7 مارشال بزرگ که اکثرا در میدان جنگ جان باختند همراه برزگ دیگری نداشته باشد . اما دشمنان بزرگی بالعکس او را احاطه کردند : مترنیخ زیرکترین سیاستمدار اتریش ، تالیران مغز بزرگ توطئه گر فرانسه ، ولینگتن سرسخت ترین سردار انگلیس ، بلوخر جنگجوی پروسی ، الکساندر آشتی ناپذیر و ....
منبع : ماهنامه جنگ افزار / ش 75
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.