PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فیلمنامه کوتاه "خونه به خونه"



بلدرچین
14th March 2012, 10:15 PM
روز - خارجی – خیابان:
مردی در حال رانندگی است. چند کوچه و خیابان را رد می کند تا اینکه به یک کوچة نسبتاً باریک می پیچد.
یک پراید سفید رنگ را می بیند که وسط کوچه پارک کرده و امکان عبور را برایش سلب کرده. چند بار بوق می زند. از ماشین پیاده می شود و به سمت پراید می رود. کسی را در ماشین نمی بیند. دستگیرة در را می کشد. اما در قفل است. انگار صاحب ماشین با خیال راحت ماشین را پارک کرده و رفته. مرد به سمت نزدیک ترین خانه ای که آنجاست می رود و زنگ آیفون را می زند. مردی گوشی را برمی دارد:
صدای مرد: بله؟
مرد راننده: آقا این پراید سفیده مال شماست؟
صدای مرد: نه داداش.
گوشی را می گذارد.

کات به:جلوی درِ خانه ای دیگر.
مرد راننده: این پراید سفیده مال شماست؟
صدای زن: نه آقا، ماشینمون کجا بود؟

کات به:جلوی درِ خانه ای دیگر.
صدای پیرزن: مادر جون، منِ پیرزن تنها پراید میخوام واسه چی؟
مرد راننده: ببخشید...می خواهد برود که صدای پیرزن حواسش را جمع می کند:
صدای پیرزن: پسرم من پای از پله پایین اومدن ندارم. زحمت می کشی بری از سر کوچه دو تا نون برام بگیری؟

کات به:جلوی درِ خانه ای دیگر.مرد زنگ را می زند.
پسربچه ای برمی دارد:
صدای پسربچه: کیه؟
مرد راننده: آقا پسر این پ...حرفش را قطع می کند.
صدای پسربچه: بابام نیست.
مرد راننده: خُب، ببین این ماشینه که...
صدای پسربچه: به خدا بابام نیست. رفته مسافرت.
مرد راننده: خُب اشکال نداره. مامانت هست؟
صدای پسربچه: چی؟؟ با مامانم چیکار داری؟ بابا...

کات به:جلوی درِ خانه ای دیگر.
صدای مرد: آقا یادش بخیر. یه پراید داشتم مامان! به جون بچه م مثل عروس بود. پاتو می ذاشتی رو گاز مثل هواپیما می خواست پرواز کنه...
مرد راننده: حالا بالاخره این پراید سفیده مال شماست؟
صدای مرد: نه آقا. دو سال پیش بی پول شدم فروختمش. به جون خودم تک بود. هنوزم وقتی تو خیابون...هنوز در حال صحبت کردن است که مرد راننده از آنجا می رود.

کات به:جلوی درِ خانه ای دیگر.
مرد راننده: خانم این ماشینه که این وسط پارکه مال شما نیست؟
صدای زن: نه. اگه از طرف آقا نیما اومدی بگو درُ بزنم بیای بالا.
مرد راننده: نه خانم،من از طرف آقا نیما نیومدم.
صدای زن: خُب به هر حال اگه بخوای می تونم درُ بزنم بیای بالا.

کات به: جلوی درِ خانه ای دیگر.
مرد راننده: این پرایده که وسط کوچه س مال شماست؟
صدای مرد: آخ آخ! نه مال ما نیست. یخچالو آوردین؟
مرد راننده: نه آقا. یخچال چیه؟
صدای مرد: حمید برو درو باز کن، وانتیه یخچالو آورده.
مرد راننده: آقا من یخچالو نیاوردم.
صدای مرد: سعید برو ببین کدوم خری پارک کرده وسط کوچه. یخچالیه اومده، نمی تونه بیاد تو کوچه.
مرد راننده: آقا به خدا من وانتی نیستم!
صدای مرد: داداش شرمنده. من گفتم دیر کردین، نگو تو کوچه نتونستین بیاین. چه مردم بی فرهنگی پیدا میشن.

کات به: مرد به سمت ماشینش برمی گردد. سوار ماشین می شود که دنده عقب بگیرد و برود. ناگهان انگار که فکری به سرش زده. از ماشین پیاده می شود. به سمت پراید می رود. دولا می شود و باد هر چهار چرخش را خالی می کند. بعد در کمال آرامش سوار ماشینش می شود و از آنجا می رود.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد