PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بسیار زیبا دلم دیوانه توست



master_mind
7th March 2012, 05:25 PM
در خلوت دلم ، در همنشینی با غمها ببین که چگونه میریزد اشک از این چشمها


این چشمهای خیس ، همان چشمهاییست که تو خیره به آن بودی در لحظه دیدار


میفهمی معنای دلتنگ شدن را ، میفهمی معنی انتظار را؟


نه ! دلتنگی آن نیست که مرا اینگونه محکوم به سکوت کرده است


انتظار آن نیست که اینگونه مرا محکوم به بیقراری کرده است


خیالی نیست ، من همچنان با خیال تو سر میکنم پس بیخیال…


بگذار در حال خودم باشم ، بگذار همچنان من دیوانه دیوانه ات باشم


مزاحم خلوتم نشو ، اگر مرا میخواهی سد راه اشکهایم نشو….


بگذار آرام شوم ، بگذار هر چه غم در دلم انباشته ، خالی شود….


این همان راهیست که هم تو خواستی در آن باشی


و هم من خواستم تا آخرش با تو بمانم


پس چرا به بیراهه میروی، چرا مرا جا گذاشتی و برای خودت میروی؟


مرحبا ، تو دیگر کیستی ، دست هر چه بی وفاست را از پشت بستی….


خودم میدانم بد دردیست عاشقی و همچنان بیمارم ، تا کجا میخواهی بمانی ؟


تا هر جا باشی من نیز میمانم…


عشق من هر از گاهی به یادم باشی بد نیست ،


هر از گاهی هوای مرا داشته باشی جرم نیست


چه کنم ، دلم دیوانه ی توست ، هوایش را داشته باش که


دلم تمام دلخوشی اش به توست…

مهدی عباسزاده
7th March 2012, 06:19 PM
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

بابا عاشق!!!

ای کاش لحظه ای طعم عشق را می چشیدم کاش ....

اما محرومم از آن عشق (به خدای مهربانم)

شوخی کردم بابا شعر نیست

التماس دعا

salma1
7th March 2012, 06:25 PM
آفرین ممنون دوست عزیز
عالی بود
آب کم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آب از بالا و پست
بدرود

shabhayebarare
7th March 2012, 06:57 PM
تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاری است
چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست
چگونه جای تو در جان زندگی سبز است
هنوز پنجره باز است
تو از بلندی ایوان به باغ می نگری
درخت ها و چمن ها و شمعدانی ها
به آن ترنم شیرین به آن تبسم مهر
به آن نگاه پر از آفتاب می نگرند
تمام گنجشکان
که درنبودن تو
مرا به باد ملامت گرفته اند
ترا به نام صدا می کنند
هنوز نقش ترا از فراز گنبد کاج
کنار باغچه
زیر درخت ها،
لب حوض
درون آیینه پاک آب می نگرند
تو نیستی که ببینی، چگونه پیچیده است
طنین ِ شعر ِ نگاه ِ تو درترانه ی من
تو نیستی که بیبنی چگونه می گردد
نسیم روح تو در باغ بی جوانه من
چه نیمه شب ها کز پاره های ابر سپید
به روی لوح سپهر
ترا چنانکه دلم خواسته است، ساخته ام !
چه نیمه شب ها وقتی که ابر بازیگر
هزار چهره به هر لحظه می کند تصویر
به چشم همزدنی
میان آن همه صورت، ترا شناخته ام !
به خواب می ماند
تنها به خواب می ماند
چراغ، آینه ، دیوار، بی تو غمگینند
تو نیستی که ببینی
چگونه با دیوار
به مهربانی یک دوست، از تو می گویم
تو نیستی که ببینی، چگونه از دیوار
جواب می شنوم
تو نیستی که ببینی ، چگونه، دور از تو
به روی هرچه در این خانه ست
غبار سربی اندوه بال گسترده است
تو نیستی که ببینی دل رمیده من
بجز تو، یاد همه چیز را رها کرده است
غروب های غریب
در این رواق نیاز
پرنده ساکت و غمگین
ستاره بیمار است
دو چشم خسته ی من
در این امید عبث
دو شمع سوخته جان همیشه بیدار است
تو نیستی که ببینی !

(فریدون مشیری)

sun archi
7th March 2012, 08:50 PM
It is very nice[golrooz]

دکتر مرندیان
7th March 2012, 11:22 PM
اری ای بی وفا
من که وفا یادت دادم ای پرنده ی بی قرار دلم
پس چرا؟
پس مرا بی خبر بگذار تا فکر کنم هنوز به یادم هستی تا ...
چرا درس بی وفایی را زود تر بخاطر سپردی؟
چرا مرا تنها گذاشتی با تمام دل تنگی هایم
با تمام خاطراتت
مگر تو دل نداری
که اگر داشتی دل تنگم می شدی
اما با تمام بدی هایت عاشقتم تا قیام قیامت[golrooz]

312
8th March 2012, 02:39 AM
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی

که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی


تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد

دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی


چه حکایت از فراقت که نداشتم ولیکن

تو چو روی باز کردی در ماجرا ببستی


نظری به دوستان کن که هزار بار از آن به

که تحیتی نویسی و هدیتی فرستی


دل دردمند ما را که اسیر توست یارا

به وصال مرهمی نه چو به انتظار خستی


نه عجب که قلب دشمن شکنی به روز هیجا

تو که قلب دوستان را به مفارقت شکستی


برو ای فقیه دانا به خدای بخش ما را

تو و زهد و پارسایی من و عاشقی و مستی


دل هوشمند باید که به دلبری سپاری

که چو قبله ایت باشد به از آن که خود پرستی


چو زمام بخت و دولت نه به دست جهد باشد

چه کنند اگر زبونی نکنند و زیردستی


گله از فراق یاران و جفای روزگاران

نه طریق توست سعدی کم خویش گیر و رستی

المیرا70
8th March 2012, 11:57 AM
خیلی زیباست ممنون از همتون[tashvigh]

5000
9th March 2012, 05:08 PM
دلم دیوانه کسی ست که هرگز او را ندیدم شاید هم کنارم بود من لایقش نبودم .دوستش دارم به اندازه روزهایی که بدون او نفس کشیدم ..... عشق من و تو عشق جاودانه است که خداوند در وجود ما نهاد ... من با تمام وجودم منتظرت می مانم تا ابد.......

BaAaroOoN
10th March 2012, 01:08 PM
منم درد غریبی کشیدم(؟)میدونم!
شعرایی که گذاشتین خیلی قشنگ بود
منم حرفی دارم با معشوق بی وفا....!!!
بعد از این اندیشه ی من گذر از فکر تو باشد
سر زلف تو نباشد،سر زلف دیگر.....[gerye]

**sahel**
11th March 2012, 03:29 PM
سلام...
غم دل وفراق عشق سخت دلشکسته تون کرده....
شعرخیلییییییییییییییییییی شنگیه....

بلدرچین
15th March 2012, 12:17 AM
افرین واقعا شعرت قشنگ بودش عزیزم ممنونم

shiny7
8th April 2012, 11:01 AM
آه!بي داد از اين زمانه كه از هرچه در خود داشت دلتنگي هايش را نثارم كرد...
سوخت اين دل...پس كي مياي؟!!!...پس كي مي خواهي ثانيه اي به من فكر كني؟!!!...بيچاره دلم فكر مي كرد عشق همه چيزش مي شود...نه دل آواره...نه دل ديوانه...از اين عشق يك طرفه فقط تنهايي اش مال توست!!!

سمیه منتشلو
2nd May 2012, 11:11 PM
دلم زحلقه ی زلفش به جان خرید آشوب
چه سود دید ندانم که این تجارت کرد!

BEE
27th September 2012, 12:13 PM
واپسین لحظه ی دیدار منو دست گریه نسپار
توی تردید شب خدا نگهدار 22
اگه خوابم اگه بیدار توی این فرصت تکرار بگو عاشقی برای ///////////...................................26 ساله شدم

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد