بلدرچین
7th March 2012, 03:24 PM
آنچه بايد درباره راههاي قانوني دريافت مهريه بدانيد
اما و اگرهاي يك حق مسلم
جام جم آنلاين: در مطلب هفته گذشته درباره ماهيت مهريه و نيز شيوههاي مختلف تعيين آن نكاتي را مطالعه كرديد. به اين نكته هم اشاره شد كه چگونه ميتوان به جاي دريافت مهريههاي كلان كه معمولا در زمان بروز مشكلات خانوادگي كاربردي هم ندارند ، تضمينهايي را در زندگي به كار برد تا در مواقع بحراني، همسران براي ادامه زندگي با مشكل كمتري مواجه شوند.
در مطلبي كه براي اين شماره تهيه شده، با شيوههايي كه زنان براي دريافت مهريه طي ميكنند، آشنا خواهيد شد.
ساقط كردن از زندگي
«تقريبا هيچ زني هنگام ازدواج توقع دريافت مهريه را از همسر خود مطرح نميكند و اغلب زناني هم كه با مهريه هاي بالا حاضر به ازدواج ميشوند، به شكل شفاهي به همسران خود قول ميدهند كه تنها در زمان طلاق يا در صورت بروز مشكل حاد در زندگي مهريه خود را مطالبه خواهند كرد.»
آنچه در چند سطر بالا خوانديد، بخشي از مطالب شماره گذشته است كه در آن تلاش شده بود شيوهها و راهحلهايي براي تعيين يك مهريه مناسب با هدف ايجاد تضمينهاي لازم براي زندگي آموزش داده شود. در مطلب هفته گذشته به اين مساله هم اشاره شد كه «بهتر است به جاي آنكه به سراب مهريه دلخوش باشيد، با گرفتن حق و حقوق منطقي مانند طرح امكان طلاق از سوي هر دو طرف، مهريهاي را تعيين كنيد كه قابل وصول و دريافت باشد.» شايد بسياري از مخاطبان اين مطلب افرادي باشند كه حالا چند روز يا چند سال از زندگي مشترك خود را سپري كرده و در حال حاضر دچار مشكل شده باشند.
دستهاي از اين افراد زناني هستند كه قصد به اجرا گذاشتن مهريه را دارند و دسته ديگر مرداني كه در انتظار دريافت اخطاريه حضور در دادگاه، روز را به شب ميرسانند. اينكه چگونه ميتوان مهريه را به اجرا گذاشت، موضوع مطلب اين هفته است، اما پيش از طرح نكات جزيي درباره مهريه بد نيست به اين نكته اشاره كنيم هدفي كه زنان از به اجرا گذاشتن مهريه دنبال ميكنند، در بيشتر مواردها به سمت و سويي ختم ميشود كه طي آن مرد از هستي ساقط شود.
تجربه نشان داده زنان هنگام اجرا گذاشتن مهريه رفتاري احساسي را در پيش ميگيرند و ميكوشند تا جايي كه ممكن است مرد را بچزانند. به اجرا گذاشتن مهريه معمولا با توقيف تلفن همراه، خانه و... همراه است و حالا اگر شما به عنوان مردي كه مهريهاي سنگين را پذيرفته، به لحاظ شغلي شرايطي داريد كه مثلا تلفن همراه و خودرو وسيله كار شماست، بهتر است در همان زمان تنظيم عقدنامه، اين نكته را در سند ازدواج ذكر كنيد و از همسر خود بخواهيد رضايت خود را نسبت به اين مساله كه خودرو و تلفن همراه جزو مستثنيات دين پذيرفته شده و مشمول مهريه نخواهد بود، ابراز و زير اين جمله را امضا كند.
مهريه كجا دريافت ميشود؟
مهريه، مالي است كه ثبت آن در سندي به نام عقدنامه، شرايط خاصي را براي پرداخت و دريافت آن ايجاد ميكند؛ البته ميتوان براي اين مساله 2 جنبه شرعي و قانوني تصور كرد. ممكن است زني از نظر شرعي مهريه خود را به همسرش ببخشد، اما از نظر قانوني اين حق به قوت خود باقي است و حتي دستخطي كه مثلا مردي با اجبار يا در شرايط ديگري از همسر خود مبني بر بخشش مهريه بگيرد نيز دليلي قانعكننده براي دريافت مهريه نيست و ارزش حقوقي ندارد.
از نظر قانوني، مهريه تنها در دادگاه يا محضر قابل دريافت و پرداخت است و حتي در شكل ديگر ماجرا، اگر مردي خودرو، خانه يا شي ديگري را براي همسرش به عنوان مهريه بخرد، تا وقتي كه اين مساله در عقدنامه يا محضر با عنوان مشخصي مانند 3 دانگ از خانه بابت مهريه به همسرم داده شد، ذكر نشود آنچه به اين طريق به نام همسر ميشود، در صورتي كه زن نپذيرد بخشي از مهريه است، تنها در حكم هديه خواهد بود.
مراحل به اجرا گذاشتن مهريه
زنان نبايد تصور كنند مهريه به محض ورود به دادگاه وصول و به آنها پرداخت ميشود. اگر زنان در مرحله عقد و پيش از آغاز زندگي مشترك مهريهاي دريافت نكنند، دريافت اين حق مستلزم رفت و آمد فراوان و صرف انرژي بسيار است.
مهريه از نظر برخي ويژگيها، مثل انرژي هستهاي است. درست است كه حق مسلم زنان است، اما زنان براي به رسميت شناختن و به دست آوردن آن، از طرفي بايد كفش آهني بپوشند و از طرف ديگر با اتخاذ يك موضع عقلاني و به دور از لجبازيهاي كودكانه، اين حق خود را با دليل و مدرك در محضر دادگاه بيان كنند.
مثلا اگر زني زندگي خانوادگي خود را ترك كند، با زني كه همسرش سالهاست او را ترك كرده، براي دريافت مهريه نزد قاضي تفاوتهايي با هم دارند و قاضي در پذيرش يا عدم پذيرش اعسار همسر اين دو زن، به يك شيوه عمل نميكند.
شيوه مرسوميكه تقريبا تمامي زنان براي دريافت مهريه در پيش ميگيرند، مراجعه به دادگاه خانواده و به اجرا گذاشتن مهريه است. در اين شيوه، زن پس از تنظيم دادخواستي براي دريافت مهريه و ارائه آن به دادگاه، منتظر ميماند تا نوبت رسيدگي به پروندهاش فرا برسد. اغلب زنان براي دريافت مهريه خود بهانهاي دارند.
مثلا يكي از آنها ممكن است دخالتهاي مادر شوهرش و پيروي همسرش از اين دخالتها را عامل دريافت مهريه عنوان و اعلام كند اين مساله سبب بي اعتمادي او به زندگي مشترك شده و حالا ميخواهد حقوقي را كه از نظر قانوني به او تعلق دارد، دريافت كند.
زن ديگري هم ممكن است عدم پايبندي همسرش به زندگي مشترك را بهانه دريافت مهريه عنوان كند. در مجموع، پس از آنكه پرونده از نظر شعبه رسيدگي كننده بررسي و مشخص شد از نظر مدارك و قانوني مشكلي براي رسيدگي به پرونده وجود ندارد، براي رسيدگي به خواسته زن نوبت رسيدگي تعيين و اين نوبت از طريق اخطاريه به همسر او اعلام ميشود.
به اين مساله توجه كنيد كه در بيشتر موارد، به اجرا گذاشتن مهريه با يك پيشينه طولاني دعوا و درگيري خانوادگي و نيز تهديد به انجام چنين كاري همراه است و به همين دليل معمولا مردان با آمادگي كامل به استقبال اين موضوع ميروند و درصد كمي از آنها بر اثر به اجرا گذاشته شدن مهريه غافلگير ميشوند.
شيوه رايج آقايان اين است كه آنها براي رد گم كني اقدام به واگذاري اموال و داراييهاي خود به اعضاي خانواده و دوستان خود ميكنند. در چنين مواردي زنان به دادخواستي موسوم به فرار از دين متوسل ميشوند.
اين دادخواست كه در شمارههاي آينده مطلبي كامل و مفصل درباره آن خواهيد خواند به اين معني است كه مرد براي نپرداختن بدهي خود يا همان مهريه متوسل به حيله و فريب ميشود، اما اثبات اين دادخواست بسيار سخت است و انتقال دارايي از سوي مرد، تا وقتي كه دادگاه حكميمبني بر محكوميت مرد به پرداخت مهريه صادر نكند، از نظر قانوني اشكالي ندارد و زن نميتواند نسبت به اين مساله ادعايي داشته باشد.
البته قانون براي جلوگيري از چنين موضوعي پيشبيني خاصي انجام داده و آن هم امكان صدور قرار تامين است و در چند كلمه ميتوان آن را چنين خلاصه كرد: قرار تامين دادخواستي كه زن به واسطه صدور آن از دادگاه ميخواهد پيش از صدور حكم نهايي و براي اينكه حق و حقوق او تضييع نشود، به اندازه اصل مهريه يا معادل آن يا بخشي از آن، اموال شوهر را توقيف كند. بايد به اين مساله نيز توجه داشت كه صدور قرار تامين مستلزم اين است كه زن نشاني و ردپايي از منابع مالي همسرش داشته باشد.
خودرو، خانه، حساب بانكي، طلبي كه مرد دست يكي از دوستان و اقوام خود دارد يا حتي پول پيش خانه چيزهايي است كه زن ميتواند در اين مرحله توقيف كند؛ البته معرفي و اطلاع از اين اموال معمولا كار چندان ساده اي نيست و برخي از زناني كه براي به اجرا گذاشتن مهريه خود مراجعه ميكنند حتي اطلاعي ندارند كه همسرشان چقدر درآمد يا چه اموالي دارد كه اين هم دليلي جز عدم شناخت كافي نسبت به همسر ندارد و شايد بتوان گفت نداشتن شناخت به اين معني است كه زن همسر آينده خود را با دقت انتخاب نكرده است.
اگر زن بتواند اموالي را به دادگاه معرفي كند، دادگاه به زن نامهاي ميدهد تا با مراجعه به آن محل اين اموال را توقيف كند. اين شيوه كاملا بر خلاف تصور افرادي است كه فكر ميكنند دادگاه براي هر پرونده فردي را براي تحقيق و بررسي اعزام ميكند.
در دادگاه هر كس براي ادعايي كه دارد خودش بايد دليل و مدرك ارائه كند و وقتي قرار است يك قاضي در روز به 10 پرونده رسيدگي كند، نميتواند بابت هر پرونده تحقيق و بررسي مفصلي انجام دهد كه اين مساله يكي از ضعفهاي جدي رسيدگي به پروندههاي خانوادگي است.
يك بيستم مهريه، به حساب دولت
پس از تنظيم دادخواست و ارائه آن به دادگاه، رسيدگي به پرونده مهريه و صدور حكم مستلزم پرداخت يك هزينه كوچك است. زن در اين مرحله بايد به ميزان يك بيستم كل مبلغ مهريه، پولي را بابت نيمعشر دولتي به حساب دادگستري واريز كند، مثلا اگر مهريه زني 1000سكه طلا باشد و قيمت سكه در روزي كه او مهريه را به اجرا ميگذارد 200 هزار تومان باشد، مبلغي كه او بايد به حساب دولت واريز كند تا پرونده وارد مرحله رسيدگي شود، 10 ميليون تومان است.
اين مبلغي است كه پس از صدور حكم نهايي مهريه و قطعي شدن آن، از داماد اخذ و به زن داده خواهد شد، اما به هرحال تهيه اين مبلغ ابتداي دادگاه نيز كار سختي است. دادگاه اين امكان را فراهم كرده تا زنان با معرفي 2 شاهد به دادگاه، اين مبلغ را به حساب دولت واريز نكنند و پس از قطعي شدن حكم و دريافت مهريه از مرد، دادگاه خود اين مبلغ را از مرد دريافت خواهد كرد و در آن مرحله، نيم عشر براساس قيمت روز سكه محاسبه ميشود.
مثلا ممكن است در اين فاصله قيمت سكه از 200 هزار تومان به 220 هزار تومان برسد و به همين دليل در اين مرحله نيم عشري كه مرد بايد بپردازد به 11 ميليون تومان افزايش پيدا ميكند.
اما شهودي كه زنان به دادگاه معرفي ميكنند، در همان جلسه اول و پيش از صدور حكم قطعي بايد به اين مساله شهادت بدهند كه زن فاقد توانايي مالي براي تهيه اين مبلغ است و امكان پرداخت آن را ندارد.
تصميم گيري درباره پذيرش يا رد اعسار نيز از سوي دادگاههاي مختلف متفاوت است. برخي محاكم درباره مهريه هاي بالا، اعسار زن را نميپذيرند و با فرض اينكه «زني كه قرار است 200ميليون تومان دريافت كند پس ميتواند 10 ميليون تومان هزينه كند»، اعسار را رد ميكنند و زن براي صدور حكم مهريه بايد اين مبلغ را به حساب دولت واريز كند.
در مقابل اعسار زنان از پرداخت نيم عشر، آقايان معمولا 2 نوع موضعگيري دارند. دسته اول با پذيرش اعسار همسر خود با اين ماجرا كنار ميآيند، اما دسته اي ديگر براي اينكه با همسر خود زورآزمايي كنند، در دادگاه با خط خطي كردن اعصاب شهود يا طرح نكات مختلف، جلسه دادگاه را به سمتي ميبرند كه شاهدان دچار تناقض گويي شوند و در نتيجه با رد شهادت آنها، زن مجبور به واريز اين مبلغ به حساب دادگاه شود.
طبيعي است درباره مهريههاي سنگين، به دليل بالا رفتن مبلغ نيمعشر ممكن است زن براي مدتي از اجرا گذاشتن مهريه صرف نظر كند يا در همان زمان راضي به طلاق شود. در اين مرحله برخي زنان كه اطلاعات حقوقي خوبي دارند، پرداخت نيم عشر را تقويم ميكنند. تقويم يعني زنان با اعلام اين مطلب كه ارزش واقعي و دقيق مهريه مشخص نيست، معمولا بخش اندكي از مبلغ واقعي نيم عشر را واريز ميكنند.
از اين مرحله به بعد در صورت پذيرش اعسار زن، حكم محكوميت مرد به پرداخت مهريه صادر و راي جهت تايپ و ابلاغ ميرود. اين راي قابل تجديد نظرخواهي در دادگاه تجديد نظر است البته با توجه به اينكه محكوميت پرداخت مهريه در بيشتر موارد بر اساس سند رسمي عقدنامه صورت ميگيرد، دادگاه تجديد نظر هم حكم دادگاه بدوي را تاييد ميكند و تنها موردي كه ميتواند مورد تجديد نظر خواهي واقع شود، بحث اعسار زن است كه در اغلب موارد راي و نظر دادگاه بدوي تاييد ميشود.
پس از اين مرحله، در صورت رد شدن اعسار زن، او ميتواند دادخواست دوبارهاي با همان موضوع و محتوا براي دريافت مهريه به دادگاه ارائه كند. اگر هم كه مرد به پرداخت مهريه محكوم شده و اعسار زن پذيرفته شده باشد، زن با مراجعه به دادگاه و بر اساس حكم تاييد شدهاي كه به همسرش نيز ابلاغ شده باشد، تقاضاي صدور اجراييه ميكند. درباره اجراييه در مطلب مربوط به «اجراي احكام» توضيحات كاملي ارائه شد، اما در اين مطلب نيز اشاره ميكنيم كه مرد ميتواند تا 10 روز پس از دريافت اين برگه به دادگاه مراجعه و مهريه همسر خود را به زن بپردازد و شيوهاي براي پرداخت آن ارائه يا مالي را به دادگاه معرفي كند كه از آن مهريه زن پرداخت شود.
در اين صورت يا در هر شرايطي كه ميان همسران توافقي براي پرداخت مهريه حاصل شود، مبلغ نيم عشر نصف خواهد شد، اما اگر توافقي نباشد، مرد علاوه بر پرداخت مهريه بايد نيم عشر را هم بپردازد.
در اجراييه تاكيد شده اگر تا 3 سال پس از صدور اجراييه مشخص شود كه مرد قادر به پرداخت بدهي خود بوده و اين بدهي را پرداخت نكرده يا اينكه بخشي از اموال خود را پنهان كرده باشد، به مجازات حبس محكوم خواهد شد.
رضا استادي
اما و اگرهاي يك حق مسلم
جام جم آنلاين: در مطلب هفته گذشته درباره ماهيت مهريه و نيز شيوههاي مختلف تعيين آن نكاتي را مطالعه كرديد. به اين نكته هم اشاره شد كه چگونه ميتوان به جاي دريافت مهريههاي كلان كه معمولا در زمان بروز مشكلات خانوادگي كاربردي هم ندارند ، تضمينهايي را در زندگي به كار برد تا در مواقع بحراني، همسران براي ادامه زندگي با مشكل كمتري مواجه شوند.
در مطلبي كه براي اين شماره تهيه شده، با شيوههايي كه زنان براي دريافت مهريه طي ميكنند، آشنا خواهيد شد.
ساقط كردن از زندگي
«تقريبا هيچ زني هنگام ازدواج توقع دريافت مهريه را از همسر خود مطرح نميكند و اغلب زناني هم كه با مهريه هاي بالا حاضر به ازدواج ميشوند، به شكل شفاهي به همسران خود قول ميدهند كه تنها در زمان طلاق يا در صورت بروز مشكل حاد در زندگي مهريه خود را مطالبه خواهند كرد.»
آنچه در چند سطر بالا خوانديد، بخشي از مطالب شماره گذشته است كه در آن تلاش شده بود شيوهها و راهحلهايي براي تعيين يك مهريه مناسب با هدف ايجاد تضمينهاي لازم براي زندگي آموزش داده شود. در مطلب هفته گذشته به اين مساله هم اشاره شد كه «بهتر است به جاي آنكه به سراب مهريه دلخوش باشيد، با گرفتن حق و حقوق منطقي مانند طرح امكان طلاق از سوي هر دو طرف، مهريهاي را تعيين كنيد كه قابل وصول و دريافت باشد.» شايد بسياري از مخاطبان اين مطلب افرادي باشند كه حالا چند روز يا چند سال از زندگي مشترك خود را سپري كرده و در حال حاضر دچار مشكل شده باشند.
دستهاي از اين افراد زناني هستند كه قصد به اجرا گذاشتن مهريه را دارند و دسته ديگر مرداني كه در انتظار دريافت اخطاريه حضور در دادگاه، روز را به شب ميرسانند. اينكه چگونه ميتوان مهريه را به اجرا گذاشت، موضوع مطلب اين هفته است، اما پيش از طرح نكات جزيي درباره مهريه بد نيست به اين نكته اشاره كنيم هدفي كه زنان از به اجرا گذاشتن مهريه دنبال ميكنند، در بيشتر مواردها به سمت و سويي ختم ميشود كه طي آن مرد از هستي ساقط شود.
تجربه نشان داده زنان هنگام اجرا گذاشتن مهريه رفتاري احساسي را در پيش ميگيرند و ميكوشند تا جايي كه ممكن است مرد را بچزانند. به اجرا گذاشتن مهريه معمولا با توقيف تلفن همراه، خانه و... همراه است و حالا اگر شما به عنوان مردي كه مهريهاي سنگين را پذيرفته، به لحاظ شغلي شرايطي داريد كه مثلا تلفن همراه و خودرو وسيله كار شماست، بهتر است در همان زمان تنظيم عقدنامه، اين نكته را در سند ازدواج ذكر كنيد و از همسر خود بخواهيد رضايت خود را نسبت به اين مساله كه خودرو و تلفن همراه جزو مستثنيات دين پذيرفته شده و مشمول مهريه نخواهد بود، ابراز و زير اين جمله را امضا كند.
مهريه كجا دريافت ميشود؟
مهريه، مالي است كه ثبت آن در سندي به نام عقدنامه، شرايط خاصي را براي پرداخت و دريافت آن ايجاد ميكند؛ البته ميتوان براي اين مساله 2 جنبه شرعي و قانوني تصور كرد. ممكن است زني از نظر شرعي مهريه خود را به همسرش ببخشد، اما از نظر قانوني اين حق به قوت خود باقي است و حتي دستخطي كه مثلا مردي با اجبار يا در شرايط ديگري از همسر خود مبني بر بخشش مهريه بگيرد نيز دليلي قانعكننده براي دريافت مهريه نيست و ارزش حقوقي ندارد.
از نظر قانوني، مهريه تنها در دادگاه يا محضر قابل دريافت و پرداخت است و حتي در شكل ديگر ماجرا، اگر مردي خودرو، خانه يا شي ديگري را براي همسرش به عنوان مهريه بخرد، تا وقتي كه اين مساله در عقدنامه يا محضر با عنوان مشخصي مانند 3 دانگ از خانه بابت مهريه به همسرم داده شد، ذكر نشود آنچه به اين طريق به نام همسر ميشود، در صورتي كه زن نپذيرد بخشي از مهريه است، تنها در حكم هديه خواهد بود.
مراحل به اجرا گذاشتن مهريه
زنان نبايد تصور كنند مهريه به محض ورود به دادگاه وصول و به آنها پرداخت ميشود. اگر زنان در مرحله عقد و پيش از آغاز زندگي مشترك مهريهاي دريافت نكنند، دريافت اين حق مستلزم رفت و آمد فراوان و صرف انرژي بسيار است.
مهريه از نظر برخي ويژگيها، مثل انرژي هستهاي است. درست است كه حق مسلم زنان است، اما زنان براي به رسميت شناختن و به دست آوردن آن، از طرفي بايد كفش آهني بپوشند و از طرف ديگر با اتخاذ يك موضع عقلاني و به دور از لجبازيهاي كودكانه، اين حق خود را با دليل و مدرك در محضر دادگاه بيان كنند.
مثلا اگر زني زندگي خانوادگي خود را ترك كند، با زني كه همسرش سالهاست او را ترك كرده، براي دريافت مهريه نزد قاضي تفاوتهايي با هم دارند و قاضي در پذيرش يا عدم پذيرش اعسار همسر اين دو زن، به يك شيوه عمل نميكند.
شيوه مرسوميكه تقريبا تمامي زنان براي دريافت مهريه در پيش ميگيرند، مراجعه به دادگاه خانواده و به اجرا گذاشتن مهريه است. در اين شيوه، زن پس از تنظيم دادخواستي براي دريافت مهريه و ارائه آن به دادگاه، منتظر ميماند تا نوبت رسيدگي به پروندهاش فرا برسد. اغلب زنان براي دريافت مهريه خود بهانهاي دارند.
مثلا يكي از آنها ممكن است دخالتهاي مادر شوهرش و پيروي همسرش از اين دخالتها را عامل دريافت مهريه عنوان و اعلام كند اين مساله سبب بي اعتمادي او به زندگي مشترك شده و حالا ميخواهد حقوقي را كه از نظر قانوني به او تعلق دارد، دريافت كند.
زن ديگري هم ممكن است عدم پايبندي همسرش به زندگي مشترك را بهانه دريافت مهريه عنوان كند. در مجموع، پس از آنكه پرونده از نظر شعبه رسيدگي كننده بررسي و مشخص شد از نظر مدارك و قانوني مشكلي براي رسيدگي به پرونده وجود ندارد، براي رسيدگي به خواسته زن نوبت رسيدگي تعيين و اين نوبت از طريق اخطاريه به همسر او اعلام ميشود.
به اين مساله توجه كنيد كه در بيشتر موارد، به اجرا گذاشتن مهريه با يك پيشينه طولاني دعوا و درگيري خانوادگي و نيز تهديد به انجام چنين كاري همراه است و به همين دليل معمولا مردان با آمادگي كامل به استقبال اين موضوع ميروند و درصد كمي از آنها بر اثر به اجرا گذاشته شدن مهريه غافلگير ميشوند.
شيوه رايج آقايان اين است كه آنها براي رد گم كني اقدام به واگذاري اموال و داراييهاي خود به اعضاي خانواده و دوستان خود ميكنند. در چنين مواردي زنان به دادخواستي موسوم به فرار از دين متوسل ميشوند.
اين دادخواست كه در شمارههاي آينده مطلبي كامل و مفصل درباره آن خواهيد خواند به اين معني است كه مرد براي نپرداختن بدهي خود يا همان مهريه متوسل به حيله و فريب ميشود، اما اثبات اين دادخواست بسيار سخت است و انتقال دارايي از سوي مرد، تا وقتي كه دادگاه حكميمبني بر محكوميت مرد به پرداخت مهريه صادر نكند، از نظر قانوني اشكالي ندارد و زن نميتواند نسبت به اين مساله ادعايي داشته باشد.
البته قانون براي جلوگيري از چنين موضوعي پيشبيني خاصي انجام داده و آن هم امكان صدور قرار تامين است و در چند كلمه ميتوان آن را چنين خلاصه كرد: قرار تامين دادخواستي كه زن به واسطه صدور آن از دادگاه ميخواهد پيش از صدور حكم نهايي و براي اينكه حق و حقوق او تضييع نشود، به اندازه اصل مهريه يا معادل آن يا بخشي از آن، اموال شوهر را توقيف كند. بايد به اين مساله نيز توجه داشت كه صدور قرار تامين مستلزم اين است كه زن نشاني و ردپايي از منابع مالي همسرش داشته باشد.
خودرو، خانه، حساب بانكي، طلبي كه مرد دست يكي از دوستان و اقوام خود دارد يا حتي پول پيش خانه چيزهايي است كه زن ميتواند در اين مرحله توقيف كند؛ البته معرفي و اطلاع از اين اموال معمولا كار چندان ساده اي نيست و برخي از زناني كه براي به اجرا گذاشتن مهريه خود مراجعه ميكنند حتي اطلاعي ندارند كه همسرشان چقدر درآمد يا چه اموالي دارد كه اين هم دليلي جز عدم شناخت كافي نسبت به همسر ندارد و شايد بتوان گفت نداشتن شناخت به اين معني است كه زن همسر آينده خود را با دقت انتخاب نكرده است.
اگر زن بتواند اموالي را به دادگاه معرفي كند، دادگاه به زن نامهاي ميدهد تا با مراجعه به آن محل اين اموال را توقيف كند. اين شيوه كاملا بر خلاف تصور افرادي است كه فكر ميكنند دادگاه براي هر پرونده فردي را براي تحقيق و بررسي اعزام ميكند.
در دادگاه هر كس براي ادعايي كه دارد خودش بايد دليل و مدرك ارائه كند و وقتي قرار است يك قاضي در روز به 10 پرونده رسيدگي كند، نميتواند بابت هر پرونده تحقيق و بررسي مفصلي انجام دهد كه اين مساله يكي از ضعفهاي جدي رسيدگي به پروندههاي خانوادگي است.
يك بيستم مهريه، به حساب دولت
پس از تنظيم دادخواست و ارائه آن به دادگاه، رسيدگي به پرونده مهريه و صدور حكم مستلزم پرداخت يك هزينه كوچك است. زن در اين مرحله بايد به ميزان يك بيستم كل مبلغ مهريه، پولي را بابت نيمعشر دولتي به حساب دادگستري واريز كند، مثلا اگر مهريه زني 1000سكه طلا باشد و قيمت سكه در روزي كه او مهريه را به اجرا ميگذارد 200 هزار تومان باشد، مبلغي كه او بايد به حساب دولت واريز كند تا پرونده وارد مرحله رسيدگي شود، 10 ميليون تومان است.
اين مبلغي است كه پس از صدور حكم نهايي مهريه و قطعي شدن آن، از داماد اخذ و به زن داده خواهد شد، اما به هرحال تهيه اين مبلغ ابتداي دادگاه نيز كار سختي است. دادگاه اين امكان را فراهم كرده تا زنان با معرفي 2 شاهد به دادگاه، اين مبلغ را به حساب دولت واريز نكنند و پس از قطعي شدن حكم و دريافت مهريه از مرد، دادگاه خود اين مبلغ را از مرد دريافت خواهد كرد و در آن مرحله، نيم عشر براساس قيمت روز سكه محاسبه ميشود.
مثلا ممكن است در اين فاصله قيمت سكه از 200 هزار تومان به 220 هزار تومان برسد و به همين دليل در اين مرحله نيم عشري كه مرد بايد بپردازد به 11 ميليون تومان افزايش پيدا ميكند.
اما شهودي كه زنان به دادگاه معرفي ميكنند، در همان جلسه اول و پيش از صدور حكم قطعي بايد به اين مساله شهادت بدهند كه زن فاقد توانايي مالي براي تهيه اين مبلغ است و امكان پرداخت آن را ندارد.
تصميم گيري درباره پذيرش يا رد اعسار نيز از سوي دادگاههاي مختلف متفاوت است. برخي محاكم درباره مهريه هاي بالا، اعسار زن را نميپذيرند و با فرض اينكه «زني كه قرار است 200ميليون تومان دريافت كند پس ميتواند 10 ميليون تومان هزينه كند»، اعسار را رد ميكنند و زن براي صدور حكم مهريه بايد اين مبلغ را به حساب دولت واريز كند.
در مقابل اعسار زنان از پرداخت نيم عشر، آقايان معمولا 2 نوع موضعگيري دارند. دسته اول با پذيرش اعسار همسر خود با اين ماجرا كنار ميآيند، اما دسته اي ديگر براي اينكه با همسر خود زورآزمايي كنند، در دادگاه با خط خطي كردن اعصاب شهود يا طرح نكات مختلف، جلسه دادگاه را به سمتي ميبرند كه شاهدان دچار تناقض گويي شوند و در نتيجه با رد شهادت آنها، زن مجبور به واريز اين مبلغ به حساب دادگاه شود.
طبيعي است درباره مهريههاي سنگين، به دليل بالا رفتن مبلغ نيمعشر ممكن است زن براي مدتي از اجرا گذاشتن مهريه صرف نظر كند يا در همان زمان راضي به طلاق شود. در اين مرحله برخي زنان كه اطلاعات حقوقي خوبي دارند، پرداخت نيم عشر را تقويم ميكنند. تقويم يعني زنان با اعلام اين مطلب كه ارزش واقعي و دقيق مهريه مشخص نيست، معمولا بخش اندكي از مبلغ واقعي نيم عشر را واريز ميكنند.
از اين مرحله به بعد در صورت پذيرش اعسار زن، حكم محكوميت مرد به پرداخت مهريه صادر و راي جهت تايپ و ابلاغ ميرود. اين راي قابل تجديد نظرخواهي در دادگاه تجديد نظر است البته با توجه به اينكه محكوميت پرداخت مهريه در بيشتر موارد بر اساس سند رسمي عقدنامه صورت ميگيرد، دادگاه تجديد نظر هم حكم دادگاه بدوي را تاييد ميكند و تنها موردي كه ميتواند مورد تجديد نظر خواهي واقع شود، بحث اعسار زن است كه در اغلب موارد راي و نظر دادگاه بدوي تاييد ميشود.
پس از اين مرحله، در صورت رد شدن اعسار زن، او ميتواند دادخواست دوبارهاي با همان موضوع و محتوا براي دريافت مهريه به دادگاه ارائه كند. اگر هم كه مرد به پرداخت مهريه محكوم شده و اعسار زن پذيرفته شده باشد، زن با مراجعه به دادگاه و بر اساس حكم تاييد شدهاي كه به همسرش نيز ابلاغ شده باشد، تقاضاي صدور اجراييه ميكند. درباره اجراييه در مطلب مربوط به «اجراي احكام» توضيحات كاملي ارائه شد، اما در اين مطلب نيز اشاره ميكنيم كه مرد ميتواند تا 10 روز پس از دريافت اين برگه به دادگاه مراجعه و مهريه همسر خود را به زن بپردازد و شيوهاي براي پرداخت آن ارائه يا مالي را به دادگاه معرفي كند كه از آن مهريه زن پرداخت شود.
در اين صورت يا در هر شرايطي كه ميان همسران توافقي براي پرداخت مهريه حاصل شود، مبلغ نيم عشر نصف خواهد شد، اما اگر توافقي نباشد، مرد علاوه بر پرداخت مهريه بايد نيم عشر را هم بپردازد.
در اجراييه تاكيد شده اگر تا 3 سال پس از صدور اجراييه مشخص شود كه مرد قادر به پرداخت بدهي خود بوده و اين بدهي را پرداخت نكرده يا اينكه بخشي از اموال خود را پنهان كرده باشد، به مجازات حبس محكوم خواهد شد.
رضا استادي