بلدرچین
7th March 2012, 03:15 PM
سكه، راهحل پايداري خانواده!اگر در نگاه شوهر اين باشد كه زن همواره در كمين نشسته است تا او را به هر قيمتي به زندان بيندازد آن زندگي براي مرد قابل تحمل نميشود
http://www.njavan.com/files/fa/news/1390/12/17/23800_587.jpg مهريه همانطور كه از اسم آن مشخص است يك كادو است كه از طرف مرد به زن داده ميشود. در قرآن هم براي مهريه واژه صداق در نظر گرفته شده است كه در بردارنده صداقت است و بيان صداقت در عمل است. مهريه سمبل عملي است و در زماني به زن بدون آنكه مورد توجه مادي و معنوي باشد داده ميشد.
مبلغ مهريه بستگي به توافق طرفين دارد و معمولا براي اين مورد هيچ حد و حدودي قايل نيستند ولي توصيه شده است كه از حد مهرالسنه تجاوز نكند يعني همان مهريهاي كه براي حضرت زهرا تعيين شد كه احتمالا اگر همان را با تورم امروز در نظر بگيريم به همان 110 سكه ميرسيم، بنابراين مهريهها يك چيزي در حد كادو ولي نه در حد ساپورت مالي است چراكه زن بايد تحقيقات خود را در رابطه با زوج انجام دهد.
گاهي ديده ميشود كه زنها عنوان ميكنند مهريه امنيت به دنبال خود دارد در حالي كه بايد تحقيق و پرسوجو شود و اين مهريه نيست كه امنيت ميآورد چراكه در مدتي كه نوسان در قيمت سكه ديده شد ميزان طلاق هم بالا رفت و همين كه ميتوانند يك مبلغ كلاني به دست بياورند خود عامل قوي در به اجرا گذاشتن مهريه شده است كه اگر مرد نپردازد ميتوانند اموال مرد را توقيف كنند و اگر باز هم نپردازد ميتوانند او را به زندان بيندازند. بنابراين به دنبال اسم مهريه، طلاق هم اهميت بيشتري پيدا ميكند.
عندالمطالبه در رابطه با دريافت مهريه يعني آنكه زماني كه عقد ازدواج جاري ميشود مرد بايد توانايي پرداخت داشته باشد چراكه همان زمان انعقاد عقد، مهريه قابل پرداخت است و احتياجي به طلاق نيست و اين حقي است كه به گردن مرد است و همان لحظه امكان دريافت مهريه وجود دارد.
عندالمطالبه زماني مسئلهآفرين ميشود كه مهريهها سنگين و گران ميشود و اين موضوع زنداني كردن، خود مشكلي روي مشكلات است. حال اگر مرد مبلغ مهريه را نداشته باشد امكان توقيف اموال است يعني دامادي كه علاقهمند به ازدواج و تشكيل خانواده بوده است حال بايد به زندان برود كه اين خيلي به نظر خشن ميآيد.
دولت براي جلوگيري از اين هرجومرج و چشم و همچشميها شايد صلاح ديده است كه سقفي براي مهريه در نظر بگيرد كه «ما تا اين ميزان 110سكه را ضمانت ميكنيم و بقيه را خودتان ميدانيد كه چگونه حل و فصل نماييد» به عبارت ديگر موضوع از كيفري به حقوقي مبدل ميشود ولي ديگر امري نيست كه عندالمطالبه پاسخگو باشد.
اين امر موضوعي براي ما به وجود ميآورد كه پس چكار بايد كرد؟ چون اگر 110 سكه را نيز فرد نداشته باشد كه اكثرا هم تا اين ميزان را در توان ندارند و با اعتبار اين 110 سكه هم به زندان برود كه درست نيست و با عقل درست در نميآيد از آن طرف هم زن نبايد بيپشت و پناه و بدون كادو باشد.
دو پيشنهاد به ذهن ميرسد كه اميدواريم به عمل برسد. يكي اينكه به جاي اينكه بگويند دريافت 110 سكه را ما تضمين ميكنيم بحث بيمه را به ميان بياورند و امكان بيمه اين 110 سكه را مهيا كنند كه فرد به شركت بيمه برود و بيمهگذار مجبور باشد كه يك پرداختهايي داشته باشد در صورتيكه نتواند پرداخت كند بيمهگر آن را بپردازد.
در كشور كانادا تقريبا اينگونه قراردادها به اين شكل انجام ميشود و بيمه ميشود مثل بيمه محصولات كشاورزي مثلا به كشاورز ميگويند اين گندم را بكار، اگر نخريدند ما از تو ميخريم و ضرري نميكني. يك راهحل سادهتر هم است كه مهريه معادل جهيزيه باشد مثلا 30 ميليون جهاز ميآورند و 30 ميليون مهريه در نظر ميگيرند وقتي صحبت از تساوي به ميان ميآيد پس بقيه چيزها را هم مساوي قرار دهيم. اموال مساوي باشد حق طلاق هم برابر در نظر گرفته شود.
تجربه نشان داده است به اين شكل مشكلات حل ميشود در غير اينصورت اگر اين روند را ادامه دهيم هيچ راهي نداريم مگر آنكه به جاي عندالمطالبه، عندالاستطاعه در نظر بگيريم. عندالاستطاعه يعني اگر فرد استطاعت مالي داشته باشد بايد مهريه را بپردازد. زندان رفتن شوهر قطعا به طلاق همسر ميانجامد.
چراكه اگر در نگاه شوهر اين باشد كه زن همواره در كمين نشسته است تا او را به هر قيمتي به زندان بيندازد آن زندگي براي مرد قابل تحمل نميشود با زندان رفتن مرد نه چیزی از مشکلات زندگی هموار می شود و نه اینکه مرد بعد از آن حاضر است به زندگی با همسر خود ادامه دهد از همه بدتر زندان رفتن مرد به دليل مهريه روي ذهن جامعه اثر منفي ميگذارد. نويسنده: حسين باهر - ملت ما
http://www.njavan.com/files/fa/news/1390/12/17/23800_587.jpg مهريه همانطور كه از اسم آن مشخص است يك كادو است كه از طرف مرد به زن داده ميشود. در قرآن هم براي مهريه واژه صداق در نظر گرفته شده است كه در بردارنده صداقت است و بيان صداقت در عمل است. مهريه سمبل عملي است و در زماني به زن بدون آنكه مورد توجه مادي و معنوي باشد داده ميشد.
مبلغ مهريه بستگي به توافق طرفين دارد و معمولا براي اين مورد هيچ حد و حدودي قايل نيستند ولي توصيه شده است كه از حد مهرالسنه تجاوز نكند يعني همان مهريهاي كه براي حضرت زهرا تعيين شد كه احتمالا اگر همان را با تورم امروز در نظر بگيريم به همان 110 سكه ميرسيم، بنابراين مهريهها يك چيزي در حد كادو ولي نه در حد ساپورت مالي است چراكه زن بايد تحقيقات خود را در رابطه با زوج انجام دهد.
گاهي ديده ميشود كه زنها عنوان ميكنند مهريه امنيت به دنبال خود دارد در حالي كه بايد تحقيق و پرسوجو شود و اين مهريه نيست كه امنيت ميآورد چراكه در مدتي كه نوسان در قيمت سكه ديده شد ميزان طلاق هم بالا رفت و همين كه ميتوانند يك مبلغ كلاني به دست بياورند خود عامل قوي در به اجرا گذاشتن مهريه شده است كه اگر مرد نپردازد ميتوانند اموال مرد را توقيف كنند و اگر باز هم نپردازد ميتوانند او را به زندان بيندازند. بنابراين به دنبال اسم مهريه، طلاق هم اهميت بيشتري پيدا ميكند.
عندالمطالبه در رابطه با دريافت مهريه يعني آنكه زماني كه عقد ازدواج جاري ميشود مرد بايد توانايي پرداخت داشته باشد چراكه همان زمان انعقاد عقد، مهريه قابل پرداخت است و احتياجي به طلاق نيست و اين حقي است كه به گردن مرد است و همان لحظه امكان دريافت مهريه وجود دارد.
عندالمطالبه زماني مسئلهآفرين ميشود كه مهريهها سنگين و گران ميشود و اين موضوع زنداني كردن، خود مشكلي روي مشكلات است. حال اگر مرد مبلغ مهريه را نداشته باشد امكان توقيف اموال است يعني دامادي كه علاقهمند به ازدواج و تشكيل خانواده بوده است حال بايد به زندان برود كه اين خيلي به نظر خشن ميآيد.
دولت براي جلوگيري از اين هرجومرج و چشم و همچشميها شايد صلاح ديده است كه سقفي براي مهريه در نظر بگيرد كه «ما تا اين ميزان 110سكه را ضمانت ميكنيم و بقيه را خودتان ميدانيد كه چگونه حل و فصل نماييد» به عبارت ديگر موضوع از كيفري به حقوقي مبدل ميشود ولي ديگر امري نيست كه عندالمطالبه پاسخگو باشد.
اين امر موضوعي براي ما به وجود ميآورد كه پس چكار بايد كرد؟ چون اگر 110 سكه را نيز فرد نداشته باشد كه اكثرا هم تا اين ميزان را در توان ندارند و با اعتبار اين 110 سكه هم به زندان برود كه درست نيست و با عقل درست در نميآيد از آن طرف هم زن نبايد بيپشت و پناه و بدون كادو باشد.
دو پيشنهاد به ذهن ميرسد كه اميدواريم به عمل برسد. يكي اينكه به جاي اينكه بگويند دريافت 110 سكه را ما تضمين ميكنيم بحث بيمه را به ميان بياورند و امكان بيمه اين 110 سكه را مهيا كنند كه فرد به شركت بيمه برود و بيمهگذار مجبور باشد كه يك پرداختهايي داشته باشد در صورتيكه نتواند پرداخت كند بيمهگر آن را بپردازد.
در كشور كانادا تقريبا اينگونه قراردادها به اين شكل انجام ميشود و بيمه ميشود مثل بيمه محصولات كشاورزي مثلا به كشاورز ميگويند اين گندم را بكار، اگر نخريدند ما از تو ميخريم و ضرري نميكني. يك راهحل سادهتر هم است كه مهريه معادل جهيزيه باشد مثلا 30 ميليون جهاز ميآورند و 30 ميليون مهريه در نظر ميگيرند وقتي صحبت از تساوي به ميان ميآيد پس بقيه چيزها را هم مساوي قرار دهيم. اموال مساوي باشد حق طلاق هم برابر در نظر گرفته شود.
تجربه نشان داده است به اين شكل مشكلات حل ميشود در غير اينصورت اگر اين روند را ادامه دهيم هيچ راهي نداريم مگر آنكه به جاي عندالمطالبه، عندالاستطاعه در نظر بگيريم. عندالاستطاعه يعني اگر فرد استطاعت مالي داشته باشد بايد مهريه را بپردازد. زندان رفتن شوهر قطعا به طلاق همسر ميانجامد.
چراكه اگر در نگاه شوهر اين باشد كه زن همواره در كمين نشسته است تا او را به هر قيمتي به زندان بيندازد آن زندگي براي مرد قابل تحمل نميشود با زندان رفتن مرد نه چیزی از مشکلات زندگی هموار می شود و نه اینکه مرد بعد از آن حاضر است به زندگی با همسر خود ادامه دهد از همه بدتر زندان رفتن مرد به دليل مهريه روي ذهن جامعه اثر منفي ميگذارد. نويسنده: حسين باهر - ملت ما