ماری مریم
29th February 2012, 06:54 PM
(http://hejab.mahdiblog.com/article-157.html) http://5rooz.com/SiteImages/sand-b4.jpg
یک کارشناس مدیریت زمان همانطور که رو به روی گروهی از دانشجویان ممتاز نشسته بود کوزه سنگی دهان گشادی را از زیر میز بیرون آورد و آنرا روی میز گذاشت. سپس
حدود دوازده عدد قلوه سنگ که هر کدام به اندازه یک مشت بود را به یک به یک و با دقت درون کوزه چید. وقتی کوزه پر شد و دیگر هیچ سنگی در آن جا نمیگرفت از دانشجویان پرسید: آیا کوزه پر است؟
دانشجویان همه با هم گفتند: بله.
او گفت: واقعا؟ و سپس یک سطل شن از زیر میز بیرون آورد و مقداری از شنها را روی سنگهای داخل کوزه ریخت و کوزه را تکان داد تا دانههای شن خود را در فضای خالی بین سنگها جای دهند. و بار دیگر پرسید: آیا کوزه پر است؟
این بار کلاس از او جلوتر بود، یکی از دانشجویان پاسخ داد: «احتمالا نه.»
او گفت: «خوب است» و سپس یک سطل ماسه از زیر میز بیرون آورد و ماسهها را داخل کوزه ریخت. ماسهها در فضای خالی بین سنگها و دانههای شن جای گرفتند. بعد یک پارچ آب از زیر میز بیرون آورد و شروع به ریختن آب در داخل کوزه کرد تا وقتی که کوزه لب به لب پر شد.
سپس رو به کلاس کرد و پرسید: «چه کسی میتواند بگوید نکته این مثال در چه بود؟»
یکی از دانشجویان دستش را بلند کرد و گفت: این مثال میخواهد به ما بگوید که برنامه زمانی هر چقدر هم که فشرده باشد اگر واقعا سخت تلاش کنیم همیشه میتوانیم کارهای بیشتری در آن بگنجانیم.
استاد پاسخ داد: «نه» نکته این نیست! حقیقتی که این مثال به ما میآموزد این است که اگر سنگهای بزرگ را اول نگذارید هیچ وقت فرصت پرداختن به آنها را نخواهید یافت. سنگهای بزرگ زندگی شما کدامها هستند؟ فرزندتان، محبوبتان، تحصیلتان، رویاهایتان، انگیزههای با ارزش، آموختن به دیگران، انجام کارهایی که به آن عشق میورزید، زمانی برای خودتان، سلامتیتان و....!
به یاد داشته باشید که ابتدا این سنگهای بزرگ را بگذارید. در غیر اینصورت هیچ گاه به آنها دست نخواهید یافت. اگر با کارهای کوچک (شن و ماسه) خود را خسته کنید، زندگی خود را با کارهای کوچکی که اهمیت زیادی ندارند پر میکنید و هیچ وقت مفیدی برای کارهای بزرگ و مهم(سنگهای بزرگ) نخواهید داشت. اشت . . .
یک کارشناس مدیریت زمان همانطور که رو به روی گروهی از دانشجویان ممتاز نشسته بود کوزه سنگی دهان گشادی را از زیر میز بیرون آورد و آنرا روی میز گذاشت. سپس
حدود دوازده عدد قلوه سنگ که هر کدام به اندازه یک مشت بود را به یک به یک و با دقت درون کوزه چید. وقتی کوزه پر شد و دیگر هیچ سنگی در آن جا نمیگرفت از دانشجویان پرسید: آیا کوزه پر است؟
دانشجویان همه با هم گفتند: بله.
او گفت: واقعا؟ و سپس یک سطل شن از زیر میز بیرون آورد و مقداری از شنها را روی سنگهای داخل کوزه ریخت و کوزه را تکان داد تا دانههای شن خود را در فضای خالی بین سنگها جای دهند. و بار دیگر پرسید: آیا کوزه پر است؟
این بار کلاس از او جلوتر بود، یکی از دانشجویان پاسخ داد: «احتمالا نه.»
او گفت: «خوب است» و سپس یک سطل ماسه از زیر میز بیرون آورد و ماسهها را داخل کوزه ریخت. ماسهها در فضای خالی بین سنگها و دانههای شن جای گرفتند. بعد یک پارچ آب از زیر میز بیرون آورد و شروع به ریختن آب در داخل کوزه کرد تا وقتی که کوزه لب به لب پر شد.
سپس رو به کلاس کرد و پرسید: «چه کسی میتواند بگوید نکته این مثال در چه بود؟»
یکی از دانشجویان دستش را بلند کرد و گفت: این مثال میخواهد به ما بگوید که برنامه زمانی هر چقدر هم که فشرده باشد اگر واقعا سخت تلاش کنیم همیشه میتوانیم کارهای بیشتری در آن بگنجانیم.
استاد پاسخ داد: «نه» نکته این نیست! حقیقتی که این مثال به ما میآموزد این است که اگر سنگهای بزرگ را اول نگذارید هیچ وقت فرصت پرداختن به آنها را نخواهید یافت. سنگهای بزرگ زندگی شما کدامها هستند؟ فرزندتان، محبوبتان، تحصیلتان، رویاهایتان، انگیزههای با ارزش، آموختن به دیگران، انجام کارهایی که به آن عشق میورزید، زمانی برای خودتان، سلامتیتان و....!
به یاد داشته باشید که ابتدا این سنگهای بزرگ را بگذارید. در غیر اینصورت هیچ گاه به آنها دست نخواهید یافت. اگر با کارهای کوچک (شن و ماسه) خود را خسته کنید، زندگی خود را با کارهای کوچکی که اهمیت زیادی ندارند پر میکنید و هیچ وقت مفیدی برای کارهای بزرگ و مهم(سنگهای بزرگ) نخواهید داشت. اشت . . .