h.jabbari
28th February 2012, 01:42 PM
مقدمه
تئوریحسابداری مجموعهای از فرضیات مبنا، تعاریف، اصول، مفاهیم و نحوه استنتاجآنهاست که زیربنای تدوین استانداردهای حسابداری توسط مراجع مربوط بوده وشالوده گزارش اطلاعات حسابداری را تشکیل میدهد. در این راستا تئوریحسابداری، نوعی چارچوب مفهومی مرجع بهوجود میآورد که مقررات خاصحسابداری براساس این چارچوب تدوین میشوند. در هر کشوری، هدف از تدوینچارچوب مفهومی، فراهم آوردن رهنمودی عام و فراگیر در چارچوب ویژگیهای کشوربرای وضع و تجدیدنظر در استانداردهاست بهطوریکه حقوق و منافعاستفادهکنندگان، تهیهکنندگان و حسابرسان گزارشها و صورتهای مالی بهطورمتعادل حفظ شود. چارچوب مفهومی تهیه شده علاوه بر هدایت تدوینکنندگاناستانداردها حسابداری مربوط به موضوعات مختلف، میتواند مراجعتصمیمگیری، مدیران واحدهای اقتصادی و اشخاص ذیحق، ذینفع و ذیعلاقه رادر قضاوت نسبت به مسائل حسابداری و استانداردهای تدوینشده یاری دهد.
نظربه اهمیت موضوع، از سالها قبل، مراجع حرفهای حسابداری در برخی از کشورهایپیشرو در حسابداری، تدوین چارچوب مفهومی را در دستور کار خود قراردادهاند. یکی از معروفترین این مراجع، هیئت استانداردهای حسابداری مالیایالات متحد است. اقدامات این هیئت میتواند حاوی نکات آموزندهای باشد.
اینمقاله به ارائه آرای دو تن از کارشناسان ارشد هیئت استانداردهای حسابداریمالی میپردازد که موضوعات اساسی قابل طرح درباره چارچوب مفهومی را موردبحث و بررسی قرار دادهاند.
چارچوب مفهومی چیست؟
چارچوبمفهومی مجموعهای از اهداف کلی و مبانی مرتبط با هم است که اهداف کلی واهداف خاص گزارشگری مالی را تعیین و مبانی و مفاهیم اصلی رسیدن به ایناهداف را مشخص میکند. این مفاهیم، راهنمایی برای انتخاب رویدادها،معاملات و شرایطی است که باید درنظر گرفته شود و نیز راهنمایی برای چگونگیشناخت و اندازهگیری، تلخیص و گزارشگری آنها بهشمار میرود. هیئتاستانداردهای حسابداری مالی تاکنون 7 بیانیه مفهومی صادر کرده است کهموضوعات اساسی زیر را دربر میگیرند:
اهداف گزارشگری مالی واحدهای تجاری،
ویژگیهای کیفی اطلاعات حسابداری،
عناصر صورتهای مالی واحدهای تجاری،
اهداف گزارشگری مالی سازمانهای غیرانتفاعی،
شناخت و اندازهگیری در صورتهای مالی واحدهای تجاری،
عناصر صورتهای مالی (که جایگزین بیانیه شماره 3 شده است(،
استفاده از جریانهای نقدی و ارزش فعلی در اندازهگیری حسابداری.
اینهیئت، اولین بیانیه مفهومی خود را در سال 1978 و آخرین آن را در سال 2000منتشر کرده است و در شرایط حاضر نیز بیانیه دیگری را در دست تهیه و تدوینندارد. همچنین بیانیه مفهومی شماره 6 <عناصر صورتهای مالی> راجایگزین بیانیه مفهومی شماره 3 <عناصر صورتهای مالی واحدهای تجاری> کرده است، تا واحدهای غیرانتفاعی را نیز بههمراه واحدهای انتفاعیدربرگیرد.
تأثیر چارچوب مفهومی بر عملیات حسابداری چیست؟
بیانیههایمفهومی بهطور مستقیم بر عملیات حسابداری تأثیر ندارند و موجب تغییر دراصول پذیرفتهشده حسابداری و یا اصلاح، تعدیل یا تفسیر روشهای حسابداریموجود یا استانداردهای افشای اطلاعات نمیشوند. همچنین این بیانیههاتغییر در روشهای حسابداری یا افشای اطلاعاتی متضاد با این مفاهیم را ضرورینمیسازد. بنابراین، چارچوب مفهومی از طریق تأثیر بر تدوین استانداردهایحسابداری جدید بر عملیات حسابداری تأثیر میگذارد.
چرا چارچوب مفهومی لازم است و چه کسی از آن منتفع میشود؟
استفادهکنندهاصلی چارچوب مفهومی، هیئت استانداردهای حسابداری مالی است زیرا چارچوبمفهومی، مبانی تدوین استانداردها و نیز مفاهیم مورد نیاز برای حل مسائلحسابداری و گزارشگری را در اختیار هیئت میگذارد. اعضای هیئت از اینمفاهیم برای تجزیه و تحلیل درست موضوعات و همچنین ارائه توصیههای خودبهره میبرند. به این ترتیب، این مفاهیم اساس مباحث هیئت را در موضوعاتمطرح شده تشکیل میدهند و اعضای هیئت را در تصمیمگیری در مورداستانداردهای خاص یاری میکنند. در حقیقت، بحث درباره مفاهیم است که مبانیتهیه و تدوین استانداردها را فراهم میکند و در نهایت، نتیجهگیری در موردهر استاندارد بر اساس چارچوب مفهومی صورت میگیرد.
چارچوبمفهومی، پایهای برای استدلال منطقی جهت انتخاب رویکردهای مختلف در تدویناستانداردهاست و اگر چه تمام پاسخهای لازم را ارائه نمیدهد اما در محدودهانتخابهایی که باید صورت گیرد، با حذف موضوعاتی که با آنها تضاد دارد،محدودههای انتخاب را تنگتر و مشخصتر میکند. چارچوب مفهومی موجب افزایشکارایی فرایند تدوین استانداردها نیز میشود زیرا با وجود آن، از بحث ومجادله مجدد در مورد موضوعات اساسی مانند <تعریف دارایی> در زمانهایمتوالی خودداری میشود. بهعلاوه چارچوب مفهومی در افزایش کارایی برقراریارتباط درونی و بیرونی نیز نقش دارد و با فراهم کردن مجموعهای ازاصطلاحات و چارچوبی برای ارجاع در مباحث مختلف، تسهیلات زیادی را برای بحثو بررسی موضوعات تخصصی توسط اعضای هیئت فراهم مینماید. در نتیجه،ارتباطات بین اعضای هیئت و حامیان آن، بهخصوص افرادیکه مذاکرات وپیشنهادهای طرحهای اولیه را بررسی میکنند با سهولت بیشتری برقرار میشود. چارچوب مفهومی همچنین سبب کاهش فشارهای سیاسی در ارائه قضاوتهای حسابداریمیگردد.
چارچوب مفهومی راهنمایی برای تدویناستانداردهای حسابداری است و زمینه را برای تهیه و ارائه اطلاعات مالی وغیرمالی مربوط و در دسترس بهطور بیطرفانه و بدون جانبداری فراهم میکند. اطلاعات بیطرفانه، اطلاعات مفیدی برای استفادهکنندگان اطلاعات در موردسرمایهگذاری و تصمیمگیریهای اعتباری گرد میآورد و به این ترتیب، زمینهرا برای ارتقای منافع عمومی از طریق تخصیص بهینه منابع فراهم میسازد. چارچوب مفهومی، در ارتقای کارایی بازار سرمایه و بازارهای دیگر نقش موثریدارد.
مراجع تدوین استانداردها برای کاهش اثرسلیقههای فردی در تصمیمهای استانداردگذاری از چارچوبهای مفهومی توافقیاستفاده میکنند. نبود این چارچوبهای مفهومی توافقی ممکن است این مشکل رابهوجود آورد که فرایند تدوین استانداردها بر مبانی کاملاً متفاوتی ازآنچه لزوماً بر آن استوار است بنا شده و تصمیمگیری در آن صرفاً براساسنظرات و سلیقههای فردی اعضای هیئت صورت گیرد. در این مورد، چارلز تیهورنگرن(Charles T. Horngren) از استادان معروف حسابداری که دارای سابقهعضویت در هیئت اصول حسابداری، شورای عالی مشورتی استانداردهای حسابداریمالی و هیئت امنای بنیاد حسابداری مالی است میگوید: “بهدلیل اینکه حرفهحسابداری کاملاً منسجم نشده است، هر کدام از ما دست به تدوین چارچوبمفهومی خاصی زدهایم. در این میان، برخی از این چارچوبها بهنحو مطلوبیتعریفشده و منسجم و برخی دیگر، مبهم و ضعیف ارائه شدهاند”.
اواضافه میکند که: “در هر برهه از زمان، بیشتر ما از شنیدن اینکه افرادیبرای رسیدن به نتایج موردنظر خود از زنجیره پیچیدهای از دلایل سست بهرهمیگیرند احساس ناراحتی میکنیم. در حالیکه، شاید بعضی اوقات، صدایاندیشه خودمان باشد که به گوشمان میرسد. تجربه من بهعنوان عضو هیئتاصول حسابداری، به من درسهای زیادی آموخته است. یک درس مهم آن است کهبیشتر ما تمایلی طبیعی و زائدالوصف برای فراوری دلایل درباره نتایج قبلیخودمان داریم که بدون تغییر باقی بماند”.
در محیطیکه در آن استانداردگذاری براساس چارچوبهای مفهومی شخصی افراداستانداردگذار صورت میگیرد، توافق روی موضوعات فقط زمانی صورت میگیرد کهتعداد کافی از چارچوبهای مفهومی با هم انطباق داشته باشند. بههرحال، اینتوافق نیز موقت است چون اعضای هیئت نیز به مرور تغییر میکنند ومجموعههای چارچوبهای مفهومی افراد پیوسته در حال تغییر است. بنابرایناعضای یک هیئت تدوین استانداردها در مورد موضوعی مشابه یا حتی یکسان ممکناست به نتایج کاملاً متفاوتی از آنچه قبلاً رسیدهاند دست یابند. زیرا هرگروه از استانداردها ممکن است با سایر استانداردها یکسان نبوده و تصمیمهایگذشته، گویای تصمیمهای آینده نباشد. به بیان دیگر، فرایند استانداردگذاریبهصورت فرایندی کم و بیش لحظهای در میآید. بهعلاوه بدون یک چارچوبمفهومی، انجام بحثهای منطقی میسر نیست زیرا در اینصورت، برای موضعگیری درمورد برخورد حسابداری مناسب با یک معامله خاص، تعاریف لازم در اختیار قرارندارند. این برخورد حسابداری مناسب از دیدگاه دیگران بهنسبت مطابقت آنهابا مصوبات کمیته رویههای حسابداری انجمن حسابداران رسمی امریکا و نیزمصوبات هیئت اصول حسابداری بستگی دارد.
هیئتاستانداردهای حسابداری مالی تنها استفادهکننده از چارچوب مفهومی نیست. زمانی که اهداف و مفاهیم برای تعیین جهت و اجزای گزارشگری مالی مورداستفاده قرار میگیرد اعتبار گزارشهای مالی ارتقای کیفی مییابد. در اینشرایط، چارچوب مفهومی به تدوین استانداردهای مرتبطباهم و دارای انسجامدرونی کمک شایانی میکند و تهیهکنندگان و استفادهکنندگان گزارشهای مالیاز گزارشهایی که براساس یک مجموعه استانداردهای منسجم، تدوین شده و در طولدورهای زمانی و نه در لحظهای خاص بهوجود آمدهاند، استفاده میکنند.
چارچوبمفهومی به استفادهکنندگان اطلاعات مالی کمک میکند که درک بهتری ازاطلاعات مالی و محدودیت آن پیدا کنند. این چارچوب، چارچوبی قابل رجوع استکه برای درک نتایج از استانداردها بهکار میرود و بهوسیله افرادی کهاستانداردها را بهکار میبرند، حسابرسانی که نتایج گزارشهای مالی راآزمون میکنند و دانشجویان و استادان رشته حسابداری، مورد استفاده قرارمیگیرد.
انگیزه هیئت استانداردهای حسابداری مالی برای تدوین چارچوب مفهومی چیست؟
درحقیقت، انگیزه هیئت استانداردهای حسابداری مالی برای تدوین چارچوب مفهومیرا میتوان از مشاهده تنگناهایی بهدست آورد که سلف آن یعنی هیئت اصولحسابداری تجربه کرده است. هیئت اصول حسابداری از ابتدای کار خود بر آن بودتا برای تصمیمات خود مبانی مفهومی تهیه کند. کمیته خاص انجمن حسابدارانرسمی امریکا در سال 1958 در گزارش خود که منجر به تولد هیئت اصول حسابداریگردید اعلام کرد که هیئت اصول حسابداری باید هم روی مفاهیم و هم رویاستانداردها کار کند تا مفاهیم اساسی معنیداری برای استانداردها فراهمگردد. در این راستا هیئت اصول حسابداری دو رشته مطالعه در مورد مفروضات واصول حسابداری را بهانجام رساند و پس از بررسی این مطالعات، چنین نتیجهگرفت که توصیههایی که در این زمینه انجام میشود بهطور اساسی با اصولحسابداری موجود که درحال حاضر موردقبول واقع شده، متفاوت است.
باتوجه به مشکلات ناشی از تطابق نداشتن آرای هیئت اصول حسابداری بارهنمودهای مفهومی موجود، انجمن حسابداران رسمی امریکا در سال 1964، کمیتهخاص دیگری را برای بررسی مجدد برنامه مربوط به تدوین اصول حسابداری تشکیلداد. در میان توصیههای ارائه شده توسط این کمیته، این توصیه نیز شده بودکه هیئت اصول حسابداری، چارچوبی مفهومی بهعنوان راهنمای تصمیمگیریهایخود ایجاد کند و در اجرای این توصیه، هیئت اصول حسابداری، بیانیه شماره 4 <مفاهیم اساسی و اصول حسابداری مرتبط با گزارشهای مالی واحدهایتجاری> را در سال 1970 منتشر کرد. بههر حال، هیئت اصول حسابداری ازابتدا پذیرفته بود که بیانیه شماره 4، بیانیهای توصیفی است نه آمرانه وبهجای تأکید بر آنچه باید باشد، بر آنچه هست و بر حسابداری مالی موجودتأکید میکند. بنابراین، چون بیانیه شماره 4، گذشتهنگر بود ضرورتاًنمیتوانست راهنمایی قوی برای هیئتاصول حسابداری در تدوین استانداردهاشمرده شود.
بعد از آن بهعلت انتقادات ازهیئتاصول حسابداری، انجمن حسابداران رسمی امریکا دو گروه مطالعاتی، یکیبهریاست فرانسیس ام ویت (Francis M. Wheat) و دیگری بهریاست رابرت امتروبلاد(Robert M. Trueblood) را بهمنظور بررسی فرایند تدویناستانداردهای حسابداری و اهداف گزارشهای مالی تشکیل داد. براساس توصیههایکمیته تروبلاد، بنیاد حسابداری مالی تشکیل شد و این بنیاد، هیئتاستانداردهای حسابداری مالی را بهوجود آورد. مطالعه دیگری که سرانجامبهصورت گزارش ویت منتشر شد موضوع تدوین استانداردهای حسابداری مالی رامورد بحث قرارداد.
در سال 1973 زمانیکه هیئتاستانداردهای حسابداری مالی فعالیت خود را آغاز کرد یکی از موضوعاتی که دردستور کار آن قرار داشت بررسی اهداف گزارشهای مالی بود. این طرح براساسیافتههای گزارش تروبلاد که تحت عنوان <اهداف گزارشهای مالی> منتشرشده بود برنامهریزی شد و بر آنچه در گزارش تروبلاد بهعنوان <اولیناصول> در اهداف گزارشهای مالی مطرح شده بود متمرکز گردید. هیئتاستانداردهای حسابداری مالی کار خود را بر پایه اینکه گزارشهای مالی چهاهدافی باید داشته باشند قرار داد. این موضوع منجر به ایجاد مبانی اساسی ومناسبی گردید که براساس آنها چارچوب مفهومی تدوین شد.
دیگران چگونه چارچوب مفهومی خود را تدوین کردهاند؟
بهدنبالهیئت استانداردهای حسابداری مالی، مراجع تدوین استانداردهای دیگر اقداماتخود را برای تدوین چارچوب مفهومی آغاز کردند. کمیته استانداردهایبینالمللی حسابداری که به هیئت استانداردهای بینالمللی حسابداری تبدیلشده است و کشور کانادا و متعاقب آن کشورهای استرالیا و نیوزلند و در سال 1999 انگلستان، چارچوبهای مفهومی خود را تدوین و ارائه کردند. چارچوبمفهومی این مراجع تدوین استانداردها نیز مشابه هیئت استانداردهای حسابداریمالی براساس اهداف پایهای قرار دارد که باید براساس آن گزارشهای مالی،اطلاعات مورد نیاز سرمایهگذاران و اعتباردهندگان در سرمایهگذاری وتصمیمات اعتباری را ارائه دهند. چارچوبهای مفهومی تدوینشده توسط مراجعمختلف در مجموع مشابه یکدیگرند ولی با هم یکسان نیستند.
آینده چارچوب مفهومی چیست؟
هیئتاستانداردهای حسابداری مالی برنامه تجدیدنظر محدودی را در تعریف بدهیپیشنهاد کرده است و در حالحاضر کار امکانسنجی برای بررسی مجدد بدهیها ونحوه شناخت آنها را در دستور کار خود قرار داده و تصمیم دارد با دیدگاهوسیعتری تعهدات و نحوه شناسایی آنها را درنظر بگیرد. نیاز به این موضوع ازطریق طرحهای مطالعاتی که اخیراً صورت گرفته احساس شده است. بررسیگستردهتر میتواند موضوعات مرتبط شامل شناخت درامد را در برگیرد. افزایشنگرانیها در مورد این موضوعات ضرورت تجدیدنظر را تشدید کرده است.
علاوهبر این، وجود هیئت استانداردهای بینالمللی حسابداری میتواند منجر بهارتقای هر چه بیشتر کیفیت چارچوبهای مفهومی شود. این هیئت، بهعنوان بخشیاز فعالیتهای خود در پی افزایش هماهنگی استانداردهای حسابداری در سطحبینالمللی است و در همین راستا مشغول بررسی امکان کاهش تفاوتهایچارچوبهای مفهومی تدوین شده توسط مراجع حرفهای ملی- نظیر هیئتاستانداردهای حسابداری مالی- است. با این کار، چارچوبهای مفهومی یا حداقلبخشهایی از آنها مورد توجه مجدد قرار میگیرند.
گفتنیاست که هیچکدام از چارچوبهای مفهومی، اعم از چارچوب مفهومی تدوین شدهبهوسیله هیئت استانداردهای حسابداری مالی و یا هیئت استانداردهایبینالمللی حسابداری و دیگران در حقیقت کامل نیستند. برای نمونه، مواردیکه در چارچوب مفهومی هیئت استانداردهای حسابداری مالی برای ارائه و افشایگزارشهای مالی پیشبینی شده بود و یا مواردیکه باید در خارج از متن اصلیگزارشهای مالی افشا میشد در آنها رعایت نشده است. علاوه بر این جنبههایخاصی از چارچوب مفهومی مانند شناخت و اندازهگیری هنوز ناقص است.
ازسوی دیگر، چارچوبهای مفهومی با مشکل دیگری نیز مواجهند. بیشتر بخشهایچارچوبهای مفهومی هیئت استانداردهای حسابداری مالی در دو دهه پیش تهیهشدهاند. از آن زمان فعالیتهای تجاری و مالی دستخوش تحولات و تغییراتعمیقی شده و بهنحو روزافزونی پیچیدهتر گشته است. در نتیجه، بیشترموضوعات در دنیای امروز متفاوت و پیچیدهتر از موضوعاتی است که در زمانتدوین چارچوب مفهومی وجود داشته است. به این دلیل در بعضی از موارد روزامدکردن چارچوب مفهومی ممکن است هم مطلوب و هم مورد نیاز باشد تا با موضوعاتامروز و فردا تطابق یابد.
تئوریحسابداری مجموعهای از فرضیات مبنا، تعاریف، اصول، مفاهیم و نحوه استنتاجآنهاست که زیربنای تدوین استانداردهای حسابداری توسط مراجع مربوط بوده وشالوده گزارش اطلاعات حسابداری را تشکیل میدهد. در این راستا تئوریحسابداری، نوعی چارچوب مفهومی مرجع بهوجود میآورد که مقررات خاصحسابداری براساس این چارچوب تدوین میشوند. در هر کشوری، هدف از تدوینچارچوب مفهومی، فراهم آوردن رهنمودی عام و فراگیر در چارچوب ویژگیهای کشوربرای وضع و تجدیدنظر در استانداردهاست بهطوریکه حقوق و منافعاستفادهکنندگان، تهیهکنندگان و حسابرسان گزارشها و صورتهای مالی بهطورمتعادل حفظ شود. چارچوب مفهومی تهیه شده علاوه بر هدایت تدوینکنندگاناستانداردها حسابداری مربوط به موضوعات مختلف، میتواند مراجعتصمیمگیری، مدیران واحدهای اقتصادی و اشخاص ذیحق، ذینفع و ذیعلاقه رادر قضاوت نسبت به مسائل حسابداری و استانداردهای تدوینشده یاری دهد.
نظربه اهمیت موضوع، از سالها قبل، مراجع حرفهای حسابداری در برخی از کشورهایپیشرو در حسابداری، تدوین چارچوب مفهومی را در دستور کار خود قراردادهاند. یکی از معروفترین این مراجع، هیئت استانداردهای حسابداری مالیایالات متحد است. اقدامات این هیئت میتواند حاوی نکات آموزندهای باشد.
اینمقاله به ارائه آرای دو تن از کارشناسان ارشد هیئت استانداردهای حسابداریمالی میپردازد که موضوعات اساسی قابل طرح درباره چارچوب مفهومی را موردبحث و بررسی قرار دادهاند.
چارچوب مفهومی چیست؟
چارچوبمفهومی مجموعهای از اهداف کلی و مبانی مرتبط با هم است که اهداف کلی واهداف خاص گزارشگری مالی را تعیین و مبانی و مفاهیم اصلی رسیدن به ایناهداف را مشخص میکند. این مفاهیم، راهنمایی برای انتخاب رویدادها،معاملات و شرایطی است که باید درنظر گرفته شود و نیز راهنمایی برای چگونگیشناخت و اندازهگیری، تلخیص و گزارشگری آنها بهشمار میرود. هیئتاستانداردهای حسابداری مالی تاکنون 7 بیانیه مفهومی صادر کرده است کهموضوعات اساسی زیر را دربر میگیرند:
اهداف گزارشگری مالی واحدهای تجاری،
ویژگیهای کیفی اطلاعات حسابداری،
عناصر صورتهای مالی واحدهای تجاری،
اهداف گزارشگری مالی سازمانهای غیرانتفاعی،
شناخت و اندازهگیری در صورتهای مالی واحدهای تجاری،
عناصر صورتهای مالی (که جایگزین بیانیه شماره 3 شده است(،
استفاده از جریانهای نقدی و ارزش فعلی در اندازهگیری حسابداری.
اینهیئت، اولین بیانیه مفهومی خود را در سال 1978 و آخرین آن را در سال 2000منتشر کرده است و در شرایط حاضر نیز بیانیه دیگری را در دست تهیه و تدوینندارد. همچنین بیانیه مفهومی شماره 6 <عناصر صورتهای مالی> راجایگزین بیانیه مفهومی شماره 3 <عناصر صورتهای مالی واحدهای تجاری> کرده است، تا واحدهای غیرانتفاعی را نیز بههمراه واحدهای انتفاعیدربرگیرد.
تأثیر چارچوب مفهومی بر عملیات حسابداری چیست؟
بیانیههایمفهومی بهطور مستقیم بر عملیات حسابداری تأثیر ندارند و موجب تغییر دراصول پذیرفتهشده حسابداری و یا اصلاح، تعدیل یا تفسیر روشهای حسابداریموجود یا استانداردهای افشای اطلاعات نمیشوند. همچنین این بیانیههاتغییر در روشهای حسابداری یا افشای اطلاعاتی متضاد با این مفاهیم را ضرورینمیسازد. بنابراین، چارچوب مفهومی از طریق تأثیر بر تدوین استانداردهایحسابداری جدید بر عملیات حسابداری تأثیر میگذارد.
چرا چارچوب مفهومی لازم است و چه کسی از آن منتفع میشود؟
استفادهکنندهاصلی چارچوب مفهومی، هیئت استانداردهای حسابداری مالی است زیرا چارچوبمفهومی، مبانی تدوین استانداردها و نیز مفاهیم مورد نیاز برای حل مسائلحسابداری و گزارشگری را در اختیار هیئت میگذارد. اعضای هیئت از اینمفاهیم برای تجزیه و تحلیل درست موضوعات و همچنین ارائه توصیههای خودبهره میبرند. به این ترتیب، این مفاهیم اساس مباحث هیئت را در موضوعاتمطرح شده تشکیل میدهند و اعضای هیئت را در تصمیمگیری در مورداستانداردهای خاص یاری میکنند. در حقیقت، بحث درباره مفاهیم است که مبانیتهیه و تدوین استانداردها را فراهم میکند و در نهایت، نتیجهگیری در موردهر استاندارد بر اساس چارچوب مفهومی صورت میگیرد.
چارچوبمفهومی، پایهای برای استدلال منطقی جهت انتخاب رویکردهای مختلف در تدویناستانداردهاست و اگر چه تمام پاسخهای لازم را ارائه نمیدهد اما در محدودهانتخابهایی که باید صورت گیرد، با حذف موضوعاتی که با آنها تضاد دارد،محدودههای انتخاب را تنگتر و مشخصتر میکند. چارچوب مفهومی موجب افزایشکارایی فرایند تدوین استانداردها نیز میشود زیرا با وجود آن، از بحث ومجادله مجدد در مورد موضوعات اساسی مانند <تعریف دارایی> در زمانهایمتوالی خودداری میشود. بهعلاوه چارچوب مفهومی در افزایش کارایی برقراریارتباط درونی و بیرونی نیز نقش دارد و با فراهم کردن مجموعهای ازاصطلاحات و چارچوبی برای ارجاع در مباحث مختلف، تسهیلات زیادی را برای بحثو بررسی موضوعات تخصصی توسط اعضای هیئت فراهم مینماید. در نتیجه،ارتباطات بین اعضای هیئت و حامیان آن، بهخصوص افرادیکه مذاکرات وپیشنهادهای طرحهای اولیه را بررسی میکنند با سهولت بیشتری برقرار میشود. چارچوب مفهومی همچنین سبب کاهش فشارهای سیاسی در ارائه قضاوتهای حسابداریمیگردد.
چارچوب مفهومی راهنمایی برای تدویناستانداردهای حسابداری است و زمینه را برای تهیه و ارائه اطلاعات مالی وغیرمالی مربوط و در دسترس بهطور بیطرفانه و بدون جانبداری فراهم میکند. اطلاعات بیطرفانه، اطلاعات مفیدی برای استفادهکنندگان اطلاعات در موردسرمایهگذاری و تصمیمگیریهای اعتباری گرد میآورد و به این ترتیب، زمینهرا برای ارتقای منافع عمومی از طریق تخصیص بهینه منابع فراهم میسازد. چارچوب مفهومی، در ارتقای کارایی بازار سرمایه و بازارهای دیگر نقش موثریدارد.
مراجع تدوین استانداردها برای کاهش اثرسلیقههای فردی در تصمیمهای استانداردگذاری از چارچوبهای مفهومی توافقیاستفاده میکنند. نبود این چارچوبهای مفهومی توافقی ممکن است این مشکل رابهوجود آورد که فرایند تدوین استانداردها بر مبانی کاملاً متفاوتی ازآنچه لزوماً بر آن استوار است بنا شده و تصمیمگیری در آن صرفاً براساسنظرات و سلیقههای فردی اعضای هیئت صورت گیرد. در این مورد، چارلز تیهورنگرن(Charles T. Horngren) از استادان معروف حسابداری که دارای سابقهعضویت در هیئت اصول حسابداری، شورای عالی مشورتی استانداردهای حسابداریمالی و هیئت امنای بنیاد حسابداری مالی است میگوید: “بهدلیل اینکه حرفهحسابداری کاملاً منسجم نشده است، هر کدام از ما دست به تدوین چارچوبمفهومی خاصی زدهایم. در این میان، برخی از این چارچوبها بهنحو مطلوبیتعریفشده و منسجم و برخی دیگر، مبهم و ضعیف ارائه شدهاند”.
اواضافه میکند که: “در هر برهه از زمان، بیشتر ما از شنیدن اینکه افرادیبرای رسیدن به نتایج موردنظر خود از زنجیره پیچیدهای از دلایل سست بهرهمیگیرند احساس ناراحتی میکنیم. در حالیکه، شاید بعضی اوقات، صدایاندیشه خودمان باشد که به گوشمان میرسد. تجربه من بهعنوان عضو هیئتاصول حسابداری، به من درسهای زیادی آموخته است. یک درس مهم آن است کهبیشتر ما تمایلی طبیعی و زائدالوصف برای فراوری دلایل درباره نتایج قبلیخودمان داریم که بدون تغییر باقی بماند”.
در محیطیکه در آن استانداردگذاری براساس چارچوبهای مفهومی شخصی افراداستانداردگذار صورت میگیرد، توافق روی موضوعات فقط زمانی صورت میگیرد کهتعداد کافی از چارچوبهای مفهومی با هم انطباق داشته باشند. بههرحال، اینتوافق نیز موقت است چون اعضای هیئت نیز به مرور تغییر میکنند ومجموعههای چارچوبهای مفهومی افراد پیوسته در حال تغییر است. بنابرایناعضای یک هیئت تدوین استانداردها در مورد موضوعی مشابه یا حتی یکسان ممکناست به نتایج کاملاً متفاوتی از آنچه قبلاً رسیدهاند دست یابند. زیرا هرگروه از استانداردها ممکن است با سایر استانداردها یکسان نبوده و تصمیمهایگذشته، گویای تصمیمهای آینده نباشد. به بیان دیگر، فرایند استانداردگذاریبهصورت فرایندی کم و بیش لحظهای در میآید. بهعلاوه بدون یک چارچوبمفهومی، انجام بحثهای منطقی میسر نیست زیرا در اینصورت، برای موضعگیری درمورد برخورد حسابداری مناسب با یک معامله خاص، تعاریف لازم در اختیار قرارندارند. این برخورد حسابداری مناسب از دیدگاه دیگران بهنسبت مطابقت آنهابا مصوبات کمیته رویههای حسابداری انجمن حسابداران رسمی امریکا و نیزمصوبات هیئت اصول حسابداری بستگی دارد.
هیئتاستانداردهای حسابداری مالی تنها استفادهکننده از چارچوب مفهومی نیست. زمانی که اهداف و مفاهیم برای تعیین جهت و اجزای گزارشگری مالی مورداستفاده قرار میگیرد اعتبار گزارشهای مالی ارتقای کیفی مییابد. در اینشرایط، چارچوب مفهومی به تدوین استانداردهای مرتبطباهم و دارای انسجامدرونی کمک شایانی میکند و تهیهکنندگان و استفادهکنندگان گزارشهای مالیاز گزارشهایی که براساس یک مجموعه استانداردهای منسجم، تدوین شده و در طولدورهای زمانی و نه در لحظهای خاص بهوجود آمدهاند، استفاده میکنند.
چارچوبمفهومی به استفادهکنندگان اطلاعات مالی کمک میکند که درک بهتری ازاطلاعات مالی و محدودیت آن پیدا کنند. این چارچوب، چارچوبی قابل رجوع استکه برای درک نتایج از استانداردها بهکار میرود و بهوسیله افرادی کهاستانداردها را بهکار میبرند، حسابرسانی که نتایج گزارشهای مالی راآزمون میکنند و دانشجویان و استادان رشته حسابداری، مورد استفاده قرارمیگیرد.
انگیزه هیئت استانداردهای حسابداری مالی برای تدوین چارچوب مفهومی چیست؟
درحقیقت، انگیزه هیئت استانداردهای حسابداری مالی برای تدوین چارچوب مفهومیرا میتوان از مشاهده تنگناهایی بهدست آورد که سلف آن یعنی هیئت اصولحسابداری تجربه کرده است. هیئت اصول حسابداری از ابتدای کار خود بر آن بودتا برای تصمیمات خود مبانی مفهومی تهیه کند. کمیته خاص انجمن حسابدارانرسمی امریکا در سال 1958 در گزارش خود که منجر به تولد هیئت اصول حسابداریگردید اعلام کرد که هیئت اصول حسابداری باید هم روی مفاهیم و هم رویاستانداردها کار کند تا مفاهیم اساسی معنیداری برای استانداردها فراهمگردد. در این راستا هیئت اصول حسابداری دو رشته مطالعه در مورد مفروضات واصول حسابداری را بهانجام رساند و پس از بررسی این مطالعات، چنین نتیجهگرفت که توصیههایی که در این زمینه انجام میشود بهطور اساسی با اصولحسابداری موجود که درحال حاضر موردقبول واقع شده، متفاوت است.
باتوجه به مشکلات ناشی از تطابق نداشتن آرای هیئت اصول حسابداری بارهنمودهای مفهومی موجود، انجمن حسابداران رسمی امریکا در سال 1964، کمیتهخاص دیگری را برای بررسی مجدد برنامه مربوط به تدوین اصول حسابداری تشکیلداد. در میان توصیههای ارائه شده توسط این کمیته، این توصیه نیز شده بودکه هیئت اصول حسابداری، چارچوبی مفهومی بهعنوان راهنمای تصمیمگیریهایخود ایجاد کند و در اجرای این توصیه، هیئت اصول حسابداری، بیانیه شماره 4 <مفاهیم اساسی و اصول حسابداری مرتبط با گزارشهای مالی واحدهایتجاری> را در سال 1970 منتشر کرد. بههر حال، هیئت اصول حسابداری ازابتدا پذیرفته بود که بیانیه شماره 4، بیانیهای توصیفی است نه آمرانه وبهجای تأکید بر آنچه باید باشد، بر آنچه هست و بر حسابداری مالی موجودتأکید میکند. بنابراین، چون بیانیه شماره 4، گذشتهنگر بود ضرورتاًنمیتوانست راهنمایی قوی برای هیئتاصول حسابداری در تدوین استانداردهاشمرده شود.
بعد از آن بهعلت انتقادات ازهیئتاصول حسابداری، انجمن حسابداران رسمی امریکا دو گروه مطالعاتی، یکیبهریاست فرانسیس ام ویت (Francis M. Wheat) و دیگری بهریاست رابرت امتروبلاد(Robert M. Trueblood) را بهمنظور بررسی فرایند تدویناستانداردهای حسابداری و اهداف گزارشهای مالی تشکیل داد. براساس توصیههایکمیته تروبلاد، بنیاد حسابداری مالی تشکیل شد و این بنیاد، هیئتاستانداردهای حسابداری مالی را بهوجود آورد. مطالعه دیگری که سرانجامبهصورت گزارش ویت منتشر شد موضوع تدوین استانداردهای حسابداری مالی رامورد بحث قرارداد.
در سال 1973 زمانیکه هیئتاستانداردهای حسابداری مالی فعالیت خود را آغاز کرد یکی از موضوعاتی که دردستور کار آن قرار داشت بررسی اهداف گزارشهای مالی بود. این طرح براساسیافتههای گزارش تروبلاد که تحت عنوان <اهداف گزارشهای مالی> منتشرشده بود برنامهریزی شد و بر آنچه در گزارش تروبلاد بهعنوان <اولیناصول> در اهداف گزارشهای مالی مطرح شده بود متمرکز گردید. هیئتاستانداردهای حسابداری مالی کار خود را بر پایه اینکه گزارشهای مالی چهاهدافی باید داشته باشند قرار داد. این موضوع منجر به ایجاد مبانی اساسی ومناسبی گردید که براساس آنها چارچوب مفهومی تدوین شد.
دیگران چگونه چارچوب مفهومی خود را تدوین کردهاند؟
بهدنبالهیئت استانداردهای حسابداری مالی، مراجع تدوین استانداردهای دیگر اقداماتخود را برای تدوین چارچوب مفهومی آغاز کردند. کمیته استانداردهایبینالمللی حسابداری که به هیئت استانداردهای بینالمللی حسابداری تبدیلشده است و کشور کانادا و متعاقب آن کشورهای استرالیا و نیوزلند و در سال 1999 انگلستان، چارچوبهای مفهومی خود را تدوین و ارائه کردند. چارچوبمفهومی این مراجع تدوین استانداردها نیز مشابه هیئت استانداردهای حسابداریمالی براساس اهداف پایهای قرار دارد که باید براساس آن گزارشهای مالی،اطلاعات مورد نیاز سرمایهگذاران و اعتباردهندگان در سرمایهگذاری وتصمیمات اعتباری را ارائه دهند. چارچوبهای مفهومی تدوینشده توسط مراجعمختلف در مجموع مشابه یکدیگرند ولی با هم یکسان نیستند.
آینده چارچوب مفهومی چیست؟
هیئتاستانداردهای حسابداری مالی برنامه تجدیدنظر محدودی را در تعریف بدهیپیشنهاد کرده است و در حالحاضر کار امکانسنجی برای بررسی مجدد بدهیها ونحوه شناخت آنها را در دستور کار خود قرار داده و تصمیم دارد با دیدگاهوسیعتری تعهدات و نحوه شناسایی آنها را درنظر بگیرد. نیاز به این موضوع ازطریق طرحهای مطالعاتی که اخیراً صورت گرفته احساس شده است. بررسیگستردهتر میتواند موضوعات مرتبط شامل شناخت درامد را در برگیرد. افزایشنگرانیها در مورد این موضوعات ضرورت تجدیدنظر را تشدید کرده است.
علاوهبر این، وجود هیئت استانداردهای بینالمللی حسابداری میتواند منجر بهارتقای هر چه بیشتر کیفیت چارچوبهای مفهومی شود. این هیئت، بهعنوان بخشیاز فعالیتهای خود در پی افزایش هماهنگی استانداردهای حسابداری در سطحبینالمللی است و در همین راستا مشغول بررسی امکان کاهش تفاوتهایچارچوبهای مفهومی تدوین شده توسط مراجع حرفهای ملی- نظیر هیئتاستانداردهای حسابداری مالی- است. با این کار، چارچوبهای مفهومی یا حداقلبخشهایی از آنها مورد توجه مجدد قرار میگیرند.
گفتنیاست که هیچکدام از چارچوبهای مفهومی، اعم از چارچوب مفهومی تدوین شدهبهوسیله هیئت استانداردهای حسابداری مالی و یا هیئت استانداردهایبینالمللی حسابداری و دیگران در حقیقت کامل نیستند. برای نمونه، مواردیکه در چارچوب مفهومی هیئت استانداردهای حسابداری مالی برای ارائه و افشایگزارشهای مالی پیشبینی شده بود و یا مواردیکه باید در خارج از متن اصلیگزارشهای مالی افشا میشد در آنها رعایت نشده است. علاوه بر این جنبههایخاصی از چارچوب مفهومی مانند شناخت و اندازهگیری هنوز ناقص است.
ازسوی دیگر، چارچوبهای مفهومی با مشکل دیگری نیز مواجهند. بیشتر بخشهایچارچوبهای مفهومی هیئت استانداردهای حسابداری مالی در دو دهه پیش تهیهشدهاند. از آن زمان فعالیتهای تجاری و مالی دستخوش تحولات و تغییراتعمیقی شده و بهنحو روزافزونی پیچیدهتر گشته است. در نتیجه، بیشترموضوعات در دنیای امروز متفاوت و پیچیدهتر از موضوعاتی است که در زمانتدوین چارچوب مفهومی وجود داشته است. به این دلیل در بعضی از موارد روزامدکردن چارچوب مفهومی ممکن است هم مطلوب و هم مورد نیاز باشد تا با موضوعاتامروز و فردا تطابق یابد.