PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زندگي ... بهتر زيستن



نارون1
26th February 2012, 11:21 PM
هربار كه به زندگي فكر مي كنم ، هر زمان كه شخصي از زندگي گله مي كند و هرگاه مشاهده گر زندگي ها مي شوم ، بيشتر و بيشتر به اين نتيجه مي رسم كه : زندگي همين است كه مي بيني ! ولي آنچه هست اين است كه معناي زندگي در ذهن ما انسان ها نياز به تعديل دارد . زندگي با تمام پستي و بلندهايش ، زندگي با تمام غم ها و شادي هايش و .... همه وهمه همان زندگيست . فقط نوع نگاه ما انسان هاست كه تفاوت ايجاد مي كند و باز هم نوع نگاه انسان است كه ماهيت وجودش را متفاوت مي سازد.


من زندگي را دوست دارم ، تو زندگي را مي تواني دوست بداري و او هم مي تواند زندگي را دوست بدارد ، عليرغم دلتنگي ، عليرغم تنهايي و فقط فرد نياز دارد مهارتهاي جديد را بياموزد و توان خود را زياد كند.

روزي روزگاري بود. دختر شاه پريان دلش گرفته بود و تصميم گرفت سفر به دريا كند. رفت و رفت و رفت تا جائي كه فقط آسمون بود و فقط آب.


دختر شاه پريان ترسيده بود ، ترسيده بود كه در اون دوردستها ، تنهاي تنهاست. آنقدر ذهنش را ترس پر كرده بود كه ديگه جا براي دلتنگي نمانده بود و عليرغم اونهمه ترسي كه داشت، متوجه شد كه از دلتنگي ديگه خبري نيست و يكباره از خوشحاليش خنديد، حنده اي بلند سر داد... ديگه ترس هم برايش رنگ باخت و حالا خوشحالي رهايي از دلتنگي جاي ترس را هم گرفته بود ! و حالش خوب شد.


هر كدوم از ما صبح كه از خواب بيدار مي شويم ، زماني كه چشمان ما باز مي شوند ، بعد از لحظه اي كه از ناخودآگاهي به خود آگاهي مي آئيم ، روانمان را روان كنيم ، با قدرت پاهايمان را بر روي زمين فشار دهيم و با خود زمزمه كنيم كه امروز هم روزي ديگر است ، همه چيز نو مي شود ، من نيز نو شده ام . در نوشدن شفافيت هست ، حال خوب هست ، زندگي هست و نور هست . همانطور كه زنگار ناخالصي بر جسم ما مينشيند و هر روز نياز به استحمام داريم تا پوستي تميز داشته باشيم و منافذي باز كه بتواند اكسيژن را بخوبي جذب كند، نياز به دوش رواني براي پاكيزكي روان و زنگار زدايي روان خود از ناخالصي ها و ويروس هاي روان داريم تا همواره روانمان روان بماند.


انسان سالم داراي :
1- جسم سالم
2- روان سالم

است . فردي كه روان سالم دارد ، فكرش ، ذهنش ، كلامش و رفتارش در خدمت اوست . حال خوب دارد و خودش و اطرافيانش در امنيت ارتباط سالم بسر مي برند.

حالا چند تمرين :

1- به عكس العمل هاي خود نسبت به عمل اطرافيان توجه كنيد.
2- تعارض هاي درون خود را جستجو كنيد .اينو مي خواهم يا اينو نمي خواهم .
3- ليست كنيد شرطي هاي خود را
4- ليست كنيد ترس هاي خود را






وقتي فردي به خود اعتقاد دارد عملكرد او در خفاء و آشكار يكي است.






وقتي فردي از حرمت نفس بالا، عزت نفس بالا (self-esteem) بهره مند است ، خود را مشاهده كرده و خود را همانگونه كه است مي پذيرد و خود را دوست مي دارد. به خود احترام مي گذارد و از اعتماد بنفس خوبي برخوردار است .






كساني كه خواهان ارتباط موثر هستند به گفتگوي موثر اعتقاد دارند و مي دانند كه درست گوش كردن هنر است و هم چنين مسئوليت كلام خود را بعهده دارد.






كسي كه روي خود كار كرده ديگر واكنشي برخورد نمي كند و نوع ديگر ديدن و نوع ديگر انديشيدن و نوع ديگر عمل كردن را مي داند و در واقع فرد عامل است.






وقتي فرد از شرطي هاي منفي برخوردار است ، عكس العمل هاي فوري نسبت به عمل ديگران دارد كه آنهم بستگي به نوع شرطي او دارد.






علائم افسردگي را مي شناسيم كه فرد افسرده ممكن است از بي حوصلگي ، اختلال در اشتها ، اختلال درخواب، اختلال در امور جنسي ، عدم قدرت تصميم گيري ، عدم علاقه به خود و عدم علاقه به ديگران ، سوء ظن و خودآزاري رنج برد.






كساني كه راه موفقيت را طي مي كنند مي دانند كه : سرزنش ، خوددلسوزي ، عدم قدرت تصميم گيري ، عدم مسئوليت پذيري ، دودلي ، اضطراب ، وسواس همگي آفات موفقيت هستند و در صورت امكان لازم است كه تغيير يابند.






در بهتر زيستن ملامت جايگاهي ندارد و مي دانيم كه : « سلامت با ملامت سازگاري ندارد»






كارمندي كه به خودش اعتقاد دارد، كارش را درست انجام ميدهد ، چون به خودش و به كارش احترام مي گذارد ، چنين كارمندي به خانه بر مي گردد و حس خوبي دارد.






كسي كه خودش را دوست ندارد، خودش را حذف مي كند ، زياد سرويس مي دهد . زياد مي چسبد و مي ترسد كه تنها بماند. چنين فردي در ازدواج موجب ايجاد اختناق در همسر مي شود و او را از خود و خانه فراري مي دهد و هر چه همسر دور مي شود، بيشتر احساس ناخواسته بودن كرده و در نهايت زندگي بهم مي خورد.






اگه بگيم : همه را دوست دارم به جز خودم ، خود را گول زده ايم.



ديگران را هم دوست نداريم و فقط گدايي محبت مي كنيم كه آنهم براي تاييد خود است و نه به دليل محبت بدون چشمداشت . در صورتي كه زماني مي توانيم شاد باشيم كه از مرز نياز به تاييد ديگران بگذريم و به بتوانيم به خود احترام بگذاريم و خود را همانگونه كه هستيم دوست بداريم و در جهت بهبود تلاش كنيم.


در پايان جهت بهتر زيستن اول با خودمان آشتي كنيم تا بتوانيم در آشتي با ديگران زندگي را سپري كنيم.



موسسه فرهنگی هنری هفت باور

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد