PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آموزشی آرزوهایی که داشتم...



ماری مریم
25th February 2012, 04:15 PM
http://www.aftabir.com/lifestyle/images/4a329d99148c384eea562bd480b75d7c.jpg




در خردسالی ام، فکر می کردم روزی فراخواهد رسید که نام مرا در کرات دیگر نیز بر زبان آورند. در کودکی ام فکر می کردم روزی فراخواهد رسید که همه دنیا از آن من باشد.

در نوجوانی ام فکر می کردم روزی فرا خواهد رسید که سرزمین مقدسم به من ببالد.

در جوانی ام فکر می کردم روزی فرا خواهد رسید که در شهر پرجنب و جوشم نامم را به افتخار بر لب بیاورند.

در میانسالی ام فکر می کردم روزی فراخواهد رسید که مردان و زنان روستایم با احوالپرسی گرمی از کنارم بگذرند.

در پیری ام فکر می کردم روزی فراخواهد رسید که دوستانم به هنگام نیاز مرا فرا بخوانند. در کهنسالی ام فکر می کردم روزی فراخواهد رسید که نزدیکانم مرا در جمع خویش پذیرا باشند.

و اکنون که مرده ام فکر می کنم چه خوب بود اگر گورکن ها و کرم ها جسم بی جان مرا به هر سو نمی بردند و نمی خوردند.





منبع:سایت آفتاب

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد