zolfa
24th February 2012, 06:52 PM
آدم وقتی به کوه و جنگل میزند، انگار قدم در دنیایی دیگر گذاشته است. دوری از هیاهوی شهر، گریز از روزمرگی، شنیدن صدای جویباران، گوش کردن به غوغای پرندگان، نفس کشیدن در هوای پاک، دویدن و عرق کردن و به ریهها جانی تازه بخشیدن و....همه از مزایای سفر به طبیعت ، دریا ، جنگل و کوهستان است.
اما وقتی طبیعت با زباله همنشین شد، به جای لذت بردن از یک پیادهروی و کوهنوردی باید با اعصابی خراب به خانهات برگردی.
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/12/5/139525_534.jpg
به گزارش اعتدال، نبود فرهنگ گردشگری در بین مسافران و بسیاری از گردشگران باعث شده تا زیبایی های طبیعت و آثار باستانی کشور دچار آسیب های جدی شود ، به طوری که زباله ها به جز لاینفک گردشگری در ایران تبدیل شده است.
پای ما ایرانی ها به هر کجای طبیعت که باز میشود، محیط دستخوش تغییرات ناخوشایندی می شود که یکی از آنها ریختن زباله است. برخی افراد این نکته را در نظر نمیگیرند که پس از آنها افراد دیگری هم قصد استفاده از طبیعت را دارند و به همین دلیل پسماند غذایی خود را هر جا که اتراق کردهاند، رها میکنند.
شمال ایران اما سهم ویژه ای از این عملکرد ما دارد. یک طرف دریاست. با نغمه شورانگیز موجهایش و با آرامش غریبی که هدیه آبی خداوند است. دریایی که پلشتیها را از خود میراند و پاکی را در دامان خود نگاه میدارد. کمی این سوتر دریایی از زباله است که نامی جز «طبیعت زشت» نمیتوان بر آن نهاد.
به هر سو که سر بچرخانی زشتی میبینی و ناسپاسی در حق خالق طبیعت زیبا که دریا را به پاوبسی ساحل ماسهای خزر کشانده است. به هر جا که نگاه میکنی تصویر ناخوشایندی آزارت میدهد. ظرفهای یکبار مصرف و بطریهای پلاستیکی که لااقل پانصد سال زمان میخواهند تا تجزیه شوند و به آغوش طبیعت برگردند.
حتما شما هم مثل ما دوست دارید بدانید چه کسانی و کدام نهادها موظفند این مناظر ناخوشایند را اصلاح کنند. اما مگر جز این است که جز خود ما ، تمام نهادهای جهان هم نمی توانند این معضل را برطرف کنند؟ زبالهها توسط مردم در محیط زیست پراکنده میشوند. البته اگر تخلف برخی از نهادها و سازمانها را در زمینه رها کردن زباله در طبیعت نادیده بگیریم، باید این حقیقت را بپذیریم که مردم، مهمترین عامل این ناهنجاری به حساب میآیند.
البته مسئولین گردشگری و محیط زیست هم تا می توانند از فرهنگ و فرهنگ سازی می گویند. مسئولانی که ادعا میکنند در این زمینه «فرهنگسازی» نشده اما توضیح نمیدهند کدام ارگان و نهادی وظیفه فرهنگسازی در این حوزه را بر عهده دارند.خوشبختانه برخی سازمانها و انجمنهای غیر دولتی با طرحهای گسترده پاکسازی طبیعت، گامهای خوبی برای زدودن زبالهها از چهره طبیعت برداشتهاند که هر چند لازم اما ناکافی است.
در آستانه نوروز هستیم . همه ما آماده بیشتر خوش گذراندن می شویم و طبیعت از هم اکنون عزای آمدن ما را گرفته است. شهرهای شمالی کشور از ساحل و جنگل تا کوه و دریا را در ردیف نخست هجوم مخرب ما قرار دارند و پس از آن از اصفهان، کرمان، یزد، شیراز و شهرهای قرار گرفته در دامان طبیعت همچون ایلام بهعنوان شهرهایی که در معرض خطر گردشگری تخریبکننده قرار میگیرند در اولویت دوم تخریبهای ما هستند .
نابودی محیط زیست در طول سال اتفاق میافتد، اما در تعطیلات نوروزی، این اتفاق با شتاب بیشتری رخ میدهد، اگر از حدود 70میلیون نفر جمعیت کشور فقط پنجمیلیون نفر در نوروز سفر کنند و هریک از این افراد پوست میوه یا هر زبالهی دیگری را از ماشین خود به بیرون پرتاب کنند و این اتفاق در روز، دوبار تکرار شود، روزانه 10میلیون تکه زباله در طبیعت رها میشود. بهشکل فیزیکی، یعنی با استقرار چند سطل زباله و مأمور، این مسأله را نمیتوان حل کرد، بلکه باید خود مردمان به این مشکل بیندیشند.
بیایید بپذیریم که بیشتر ما ایرانیها رفتار سنجیدهای با طبیعت نداریم و وقتی پس از تعطیلات نوروزی چشمهایم را باز میکنم میبینم که طبیعت زیبای ایران زیر لایهای از زبالهها پنهان میشود که مایه سرشکستگی است.
البته در میان این گردشگران کسانی هستند که کوه و جنگل و دریا را جور دیگری دوست دارند. آنها روزهایی از سال را به طبیعت میروند که به دست برخی آدمها زشت شده است. آنها به این اصل در زندگی معتقدندکه طبیعت فقط متعلق به آنها نیست و دیگران و آیندگان هم از آن سهم دارند، پس روزهایی از سال را به کوه و دشت و دمن میزنند که زبالهها را از چهره طبیعت بزدایند. حق هم دارند، این رسم عاشقی است و آنهایی که عاشق طبیعت هستند، نمیتوانند براحتی چشم ببندند و از بیمهری برخی گردشگران به کوه و رودخانه و جنگل و دریا بگذرند.
همه ما آدمها ذاتا طبیعت را دوست داریم و از ابتدای خلقت با طبیعت انس گرفتهایم، اما در این دوران باید بیشتر دوستش داشته باشیم و برای تمیزی و طراوت آن بکوشیم. فراموش نکنیم کارهای فرهنگی باید از افراد جامعه شروع و در همه نهادینه شود. پس از همین حالا از خودمان شروع کنیم و به خودمان یک قول مردانه بدهیم که هرگز زبالهای را هر چند کوچک در طبیعت رها نکنیم. باور کنید کار سختی نیست...
سواحل بابلسر - 1390
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/12/5/139526_731.jpg
روستاهای تاریخی استان همدان - 1390
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/12/5/139527_143.jpg
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/12/5/139528_609.jpg
اما وقتی طبیعت با زباله همنشین شد، به جای لذت بردن از یک پیادهروی و کوهنوردی باید با اعصابی خراب به خانهات برگردی.
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/12/5/139525_534.jpg
به گزارش اعتدال، نبود فرهنگ گردشگری در بین مسافران و بسیاری از گردشگران باعث شده تا زیبایی های طبیعت و آثار باستانی کشور دچار آسیب های جدی شود ، به طوری که زباله ها به جز لاینفک گردشگری در ایران تبدیل شده است.
پای ما ایرانی ها به هر کجای طبیعت که باز میشود، محیط دستخوش تغییرات ناخوشایندی می شود که یکی از آنها ریختن زباله است. برخی افراد این نکته را در نظر نمیگیرند که پس از آنها افراد دیگری هم قصد استفاده از طبیعت را دارند و به همین دلیل پسماند غذایی خود را هر جا که اتراق کردهاند، رها میکنند.
شمال ایران اما سهم ویژه ای از این عملکرد ما دارد. یک طرف دریاست. با نغمه شورانگیز موجهایش و با آرامش غریبی که هدیه آبی خداوند است. دریایی که پلشتیها را از خود میراند و پاکی را در دامان خود نگاه میدارد. کمی این سوتر دریایی از زباله است که نامی جز «طبیعت زشت» نمیتوان بر آن نهاد.
به هر سو که سر بچرخانی زشتی میبینی و ناسپاسی در حق خالق طبیعت زیبا که دریا را به پاوبسی ساحل ماسهای خزر کشانده است. به هر جا که نگاه میکنی تصویر ناخوشایندی آزارت میدهد. ظرفهای یکبار مصرف و بطریهای پلاستیکی که لااقل پانصد سال زمان میخواهند تا تجزیه شوند و به آغوش طبیعت برگردند.
حتما شما هم مثل ما دوست دارید بدانید چه کسانی و کدام نهادها موظفند این مناظر ناخوشایند را اصلاح کنند. اما مگر جز این است که جز خود ما ، تمام نهادهای جهان هم نمی توانند این معضل را برطرف کنند؟ زبالهها توسط مردم در محیط زیست پراکنده میشوند. البته اگر تخلف برخی از نهادها و سازمانها را در زمینه رها کردن زباله در طبیعت نادیده بگیریم، باید این حقیقت را بپذیریم که مردم، مهمترین عامل این ناهنجاری به حساب میآیند.
البته مسئولین گردشگری و محیط زیست هم تا می توانند از فرهنگ و فرهنگ سازی می گویند. مسئولانی که ادعا میکنند در این زمینه «فرهنگسازی» نشده اما توضیح نمیدهند کدام ارگان و نهادی وظیفه فرهنگسازی در این حوزه را بر عهده دارند.خوشبختانه برخی سازمانها و انجمنهای غیر دولتی با طرحهای گسترده پاکسازی طبیعت، گامهای خوبی برای زدودن زبالهها از چهره طبیعت برداشتهاند که هر چند لازم اما ناکافی است.
در آستانه نوروز هستیم . همه ما آماده بیشتر خوش گذراندن می شویم و طبیعت از هم اکنون عزای آمدن ما را گرفته است. شهرهای شمالی کشور از ساحل و جنگل تا کوه و دریا را در ردیف نخست هجوم مخرب ما قرار دارند و پس از آن از اصفهان، کرمان، یزد، شیراز و شهرهای قرار گرفته در دامان طبیعت همچون ایلام بهعنوان شهرهایی که در معرض خطر گردشگری تخریبکننده قرار میگیرند در اولویت دوم تخریبهای ما هستند .
نابودی محیط زیست در طول سال اتفاق میافتد، اما در تعطیلات نوروزی، این اتفاق با شتاب بیشتری رخ میدهد، اگر از حدود 70میلیون نفر جمعیت کشور فقط پنجمیلیون نفر در نوروز سفر کنند و هریک از این افراد پوست میوه یا هر زبالهی دیگری را از ماشین خود به بیرون پرتاب کنند و این اتفاق در روز، دوبار تکرار شود، روزانه 10میلیون تکه زباله در طبیعت رها میشود. بهشکل فیزیکی، یعنی با استقرار چند سطل زباله و مأمور، این مسأله را نمیتوان حل کرد، بلکه باید خود مردمان به این مشکل بیندیشند.
بیایید بپذیریم که بیشتر ما ایرانیها رفتار سنجیدهای با طبیعت نداریم و وقتی پس از تعطیلات نوروزی چشمهایم را باز میکنم میبینم که طبیعت زیبای ایران زیر لایهای از زبالهها پنهان میشود که مایه سرشکستگی است.
البته در میان این گردشگران کسانی هستند که کوه و جنگل و دریا را جور دیگری دوست دارند. آنها روزهایی از سال را به طبیعت میروند که به دست برخی آدمها زشت شده است. آنها به این اصل در زندگی معتقدندکه طبیعت فقط متعلق به آنها نیست و دیگران و آیندگان هم از آن سهم دارند، پس روزهایی از سال را به کوه و دشت و دمن میزنند که زبالهها را از چهره طبیعت بزدایند. حق هم دارند، این رسم عاشقی است و آنهایی که عاشق طبیعت هستند، نمیتوانند براحتی چشم ببندند و از بیمهری برخی گردشگران به کوه و رودخانه و جنگل و دریا بگذرند.
همه ما آدمها ذاتا طبیعت را دوست داریم و از ابتدای خلقت با طبیعت انس گرفتهایم، اما در این دوران باید بیشتر دوستش داشته باشیم و برای تمیزی و طراوت آن بکوشیم. فراموش نکنیم کارهای فرهنگی باید از افراد جامعه شروع و در همه نهادینه شود. پس از همین حالا از خودمان شروع کنیم و به خودمان یک قول مردانه بدهیم که هرگز زبالهای را هر چند کوچک در طبیعت رها نکنیم. باور کنید کار سختی نیست...
سواحل بابلسر - 1390
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/12/5/139526_731.jpg
روستاهای تاریخی استان همدان - 1390
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/12/5/139527_143.jpg
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/12/5/139528_609.jpg