artadokht
21st February 2012, 12:34 AM
(داستان واقعی)
پائولو کوئیلو
«میلتون اریکسون» مبتکر نوعی درمان جدید است که نظر هزاران درمانگر را در
ایالاتمتحدهی امریکا به خود جلب کرده است. او وقتی دوازده ساله بود،
گرفتار فلج اطفال شد. ده ماه بعد شنید که پزشکی به والدینش میگفت:
- پسرتان امشب را به صبح نخواهد رساند.
«اریکسون» صدای گریهی مادرش را شنید. با خود اندیشید:
- کسی چه میداند، شاید اگر من امشب را به صبح برسانم، مادرم این قدر رنج نکشد.
و تصمیم گرفت تا سپیدهی صبح نخوابد.
او با طلوع خورشید فریاد برآورد:
- آهای مادر! من هنوز زندهام!
همهی کسانی که در خانه بودند، به قدری خوشحال شدند که«میلتون» تصمیم
گرفت برای اینکه خانوادهاش غصه نخورند، همواره سعی کند یک شب دیگر را به
صبح برساند.
او در سال ۱۹۹۰ در سن ۷۵ سالگی درگذشت و چند کتاب مهم دربارهیتوانایی
فوقالعادهی انسان برای غلبه بر محدودیتهای خویش، ازخود برجای گذاشت.
پائولو کوئیلو
«میلتون اریکسون» مبتکر نوعی درمان جدید است که نظر هزاران درمانگر را در
ایالاتمتحدهی امریکا به خود جلب کرده است. او وقتی دوازده ساله بود،
گرفتار فلج اطفال شد. ده ماه بعد شنید که پزشکی به والدینش میگفت:
- پسرتان امشب را به صبح نخواهد رساند.
«اریکسون» صدای گریهی مادرش را شنید. با خود اندیشید:
- کسی چه میداند، شاید اگر من امشب را به صبح برسانم، مادرم این قدر رنج نکشد.
و تصمیم گرفت تا سپیدهی صبح نخوابد.
او با طلوع خورشید فریاد برآورد:
- آهای مادر! من هنوز زندهام!
همهی کسانی که در خانه بودند، به قدری خوشحال شدند که«میلتون» تصمیم
گرفت برای اینکه خانوادهاش غصه نخورند، همواره سعی کند یک شب دیگر را به
صبح برساند.
او در سال ۱۹۹۰ در سن ۷۵ سالگی درگذشت و چند کتاب مهم دربارهیتوانایی
فوقالعادهی انسان برای غلبه بر محدودیتهای خویش، ازخود برجای گذاشت.