ساناز فرهیدوش
5th February 2012, 08:09 PM
زوریک مرادی مسیحی(مرادیان) ،از جمله شهیدان دوران دفاع مقدس است كه 19 مهر ماه 59 در پیرانشهر به شهادت رسید؛ این شهید در لشگر 64 پیاده ارومیه خدمت میكرد.
شهید زوریك مرادیان تنها فرزند پسر زوج زحمتكش «واهان» و «كاتاری» در هفتم تیرماه 1339 در تهران چشم به جهان گشود. در سالهای تحصیل دوران ابتدایی در دبستان «ساهاكیان»،با این كه به اتفاق والدین و چهار خواهر خویش:«دیانا»،«اُفیك»،«ژان » و«روبینا» در یك اطاق زندگی میكرد، لیكن همیشه شاگرد اول بود. تحصیلات دوره راهنمایی و متوسطه را در دبیرستان ارامنه «كوشش داوتیان» ادامه داد، اما در عین ناباوری خویشاوندان و دوستان و با وجود قبولی در امتحانات اعزام به خارج، این جوان بااستعداد، سال آخر دبیرستان را ناتمام گذارده و داوطلبانه چند ماه پیش از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به خدمت سربازی رفت.
http://img.tebyan.net/big/1389/04/651578922710619837741782388723574198174.jpg
پس از طی سه ماه دوره آموزشی در شاهرود به لشگر 64 ارومیه منتقل شد. سرانجام بعد از هشت ماه خدمت و در حدود سه ماه پس از اینكه همرزمانش با استفاده از باقیمانده پلو و چوب كبریت، برایش كیك آماده كرده و جشن تولد او را در سنگر برگزار كردند بر اثر اصابت تركش خمپاره و جراحت شدید، تقریبا 19 روز بعد از شروع جنگ تحمیلی به خیل عظیم شهدای دوران هشت سال دفاع مقدس پیوست.
وی اولین شهید نظامی ارمنی تاریخ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران محسوب میشود. با شهادت «زوریك» كوچهای كه وی در محله «حشمتیه» (سردارآباد) در آن ساكن بود، در سوگ فرو رفت. همسایگان مسلمان اطراف منزل خانواده مرادیان دسته دسته با گریه همدردی خود را اعلام میكردند. آنها، دو حجله نیز برای شهید مرادیان در سر كوچه قرار دادند.
پیكر اولین شهید نظامی ارمنی زوریك مرادیان، پس از انجام مراسم مذهبی در روز بیست و چهارم مهر 1359 در گورستان ارامنه (در جاده خراسان) در میان حزن و اندوه جمعیت كثیری به خاك سپرده شد.
خصوصیات فردی و زندگی شهید زوریك مرادیان به روایت مادرش : بعد از سه ماه (از شروع خدمت زوریك) ما نمیدانستیم كه جنگ شروع خواهد شد. نزدیك بهار بود كه او (زوریك) به دخترم زنگ زد و گفت كه میخواهند ما را ببرند اطراف ارومیه. ایام «عید پاك» بود و گفت كه با قطار ما را میبرند. ما هم جمع شدیم، آجیل و تخممرغ رنگ شده و چیزهای دیگر با خود بردیم. رفتیم پیش زوریك. گفتند: آمادهباش است. ما آن موقع نمیفهمیدیم كه آمادهباش یعنی چه؟ بالاخره آنها را از آنجا بردند.
در نامه نوشته بود كه مادرجان تمام دوستانم از چیزهایی كه داده بودی، خوردند، تخممرغهای رنگشده را نیز همینطور.
همیشه نامه میداد كه خوب هستند تا اینكه خبر دادند كه ما را به «پیرانشهر» میبرند. هر وقت كه به مرخصی میآمد میگفت: مادرجان، نگران من نباش، مرا خیلی دوست دارند، (اعضای اصلی) خانواده، همه اینجا هستند. ولی مثل اینكه به من الهام میشد، میگفتم: زوریك جان خیلی مواظب خودت باش. او 9 ماه خدمت كرده بود. پدرش روی تریلی كار میكرد. یك روز صبح بیدار شدم به پدرش گفتم: خیلی نگران و دلواپس هستم. شب خواب دیدم، مثل اینكه زانوی «زوریك» تیر خورده و خونی شده بود. جیغ كشیدم، ولی «زوریك» دست گذاشت روی پایش و گفت چیزی نشده است.
شهید زوریك مرادیان تنها فرزند پسر زوج زحمتكش «واهان» و «كاتاری» در هفتم تیرماه 1339 در تهران چشم به جهان گشود. در سالهای تحصیل دوران ابتدایی در دبستان «ساهاكیان»،با این كه به اتفاق والدین و چهار خواهر خویش:«دیانا»،«اُفیك»،«ژان » و«روبینا» در یك اطاق زندگی میكرد، لیكن همیشه شاگرد اول بود. تحصیلات دوره راهنمایی و متوسطه را در دبیرستان ارامنه «كوشش داوتیان» ادامه داد، اما در عین ناباوری خویشاوندان و دوستان و با وجود قبولی در امتحانات اعزام به خارج، این جوان بااستعداد، سال آخر دبیرستان را ناتمام گذارده و داوطلبانه چند ماه پیش از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به خدمت سربازی رفت.
http://img.tebyan.net/big/1389/04/651578922710619837741782388723574198174.jpg
پس از طی سه ماه دوره آموزشی در شاهرود به لشگر 64 ارومیه منتقل شد. سرانجام بعد از هشت ماه خدمت و در حدود سه ماه پس از اینكه همرزمانش با استفاده از باقیمانده پلو و چوب كبریت، برایش كیك آماده كرده و جشن تولد او را در سنگر برگزار كردند بر اثر اصابت تركش خمپاره و جراحت شدید، تقریبا 19 روز بعد از شروع جنگ تحمیلی به خیل عظیم شهدای دوران هشت سال دفاع مقدس پیوست.
وی اولین شهید نظامی ارمنی تاریخ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران محسوب میشود. با شهادت «زوریك» كوچهای كه وی در محله «حشمتیه» (سردارآباد) در آن ساكن بود، در سوگ فرو رفت. همسایگان مسلمان اطراف منزل خانواده مرادیان دسته دسته با گریه همدردی خود را اعلام میكردند. آنها، دو حجله نیز برای شهید مرادیان در سر كوچه قرار دادند.
پیكر اولین شهید نظامی ارمنی زوریك مرادیان، پس از انجام مراسم مذهبی در روز بیست و چهارم مهر 1359 در گورستان ارامنه (در جاده خراسان) در میان حزن و اندوه جمعیت كثیری به خاك سپرده شد.
خصوصیات فردی و زندگی شهید زوریك مرادیان به روایت مادرش : بعد از سه ماه (از شروع خدمت زوریك) ما نمیدانستیم كه جنگ شروع خواهد شد. نزدیك بهار بود كه او (زوریك) به دخترم زنگ زد و گفت كه میخواهند ما را ببرند اطراف ارومیه. ایام «عید پاك» بود و گفت كه با قطار ما را میبرند. ما هم جمع شدیم، آجیل و تخممرغ رنگ شده و چیزهای دیگر با خود بردیم. رفتیم پیش زوریك. گفتند: آمادهباش است. ما آن موقع نمیفهمیدیم كه آمادهباش یعنی چه؟ بالاخره آنها را از آنجا بردند.
در نامه نوشته بود كه مادرجان تمام دوستانم از چیزهایی كه داده بودی، خوردند، تخممرغهای رنگشده را نیز همینطور.
همیشه نامه میداد كه خوب هستند تا اینكه خبر دادند كه ما را به «پیرانشهر» میبرند. هر وقت كه به مرخصی میآمد میگفت: مادرجان، نگران من نباش، مرا خیلی دوست دارند، (اعضای اصلی) خانواده، همه اینجا هستند. ولی مثل اینكه به من الهام میشد، میگفتم: زوریك جان خیلی مواظب خودت باش. او 9 ماه خدمت كرده بود. پدرش روی تریلی كار میكرد. یك روز صبح بیدار شدم به پدرش گفتم: خیلی نگران و دلواپس هستم. شب خواب دیدم، مثل اینكه زانوی «زوریك» تیر خورده و خونی شده بود. جیغ كشیدم، ولی «زوریك» دست گذاشت روی پایش و گفت چیزی نشده است.