بلدرچین
21st January 2012, 11:56 PM
نمایشنامه نویسى:به نظر من در نوشتن نمایشنامه مهمترین چیزی كه ملاك است حرف و پیامى ست كه میخواهیم به تماشاچى انتقال دهیم. این خود میتواند موضوع كار را مشخص كند. اما قبل از پرداختن به موضوع به تشریح ایده میپردازیم. ضمن اینكه گاه موضوع نیز وابسته به ایده است. متن زیر را از یكی از سایتهاى اینترنتى گرفتم كه نوشته ای از عبدالحیِ شمسایی ست. به نظرم مفید و قابل استفاده اومد: بخش اول : ایده
برای یافتن یک ایده مناسب، به شش طریق میتوان عمل کرد:
۱- میتوانید از زندگی خودتان ایده بگیرید
به طور حتم هر کدام از شما در زندگی با مسائلی روبرو شدهاید. این مسائل ممکن است در ظاهر، یک اتفاق ساده به نظر آید ولی اگر به عقب برگردید و آن حوادث و مشکلات را بررسی کنید متوجه میشوید که میتوان از میان آنها یک متن نمایشی خوب تهیه کرد. تجربیات شما در زندگی میتواند الگوی مناسبی برای نوشتن نمایشنامه باشد به نوعی میتوان گفت تئاتر صحنۀ نشان دادن آزمایش انسانها در شرایط سخت و استثنایی است.
شما به عنوان نویسنده باید در همۀ حوادث دقت کنید چرا که در پشت بسیاری از حوادث زود گذر، مسائلی وجود دارد که میتواند طرح یک داستان را برای شما فراهم نماید. فقط کافی است که از کنار هیچ حادثهای در زندگی ساده نگذرید. یک نویسنده میتواند از زندگی انسانها ایدههای مناسبی بگیرد به شرطی که به همه چیز اهمیت دهد و خود را در هر حادثهای سهیم بداند.
۲_ تجدید نظر در گفتار و اعمال
فرض گیریم که شما میخواهید یکی از حوادثی را که در زندگیتان اتفاق افتاده را به صورت نمایشنامه در آورید اما متوجه میشوید که آن اعمال و گفتار واقعی، مناسب موضوع نمایشی شما نیستند در این صورت میتوانید در آنها تجدید نظر کنید و از خود بپرسید« اگر به جای فلان حرکت یا گفته، این عمل یا گفتار قرار گیرد چه پیش میآید؟ »
با یک حادثه به دو صورت میتوان برخورد کرد اول: آنچه را که هست و اتفاق میافتد، میبینید و سپس عین آن واقعه را بازگو میکنید. دوم: شما واقعه را میبینید اما میگویید بهتر بود به صورت دیگری اتفاق میافتاد. این« بهتر بود »ها از اعتقادات و آرزوهای ما سر چشمه میگیرد. بنابراین اگر واقعهای همانطور که اتفاق افتاده است باز گو کنیم تنها یک وجه کار را در نظر گرفتهایم. قسمت اعظم کار یک هنرمند این است که دیدگاه خود را نسبت به مسائل با اعتقادات و آرزوهایش بیامیزد. دیگر اینکه هر حادثهای را از طریق احتمالات مختلف بررسی کنید تا بهترین و مناسبترین شکل آن را بیابید.
۳- گرفتن ایده از طریق دیدن و شناختن انسانها
گاهی ممکن است یک نفر توجه شما را جلب کند. چرا که آن شخص ممکن است یکی از خصوصیات زیر را داشته باشد: راستگو و شجاع، ترسو و دروغگو، تندخو، وسواسی، ولخرج، خودخواه، متواضع، دورو و ریاکار، بی انضباط، منظم و وقت شناس، … هرکدام از خصوصیات یک فرد ممکن است نظر شما را به خود جلب کند و از آن ایدۀ نمایشی بگیرد. برای مثال شما با آدمی روبرو میشوید که بسیار ساده اندیش است. اگر او را در مقابل یک آدم دروغگو و ریاکار قرار دهید چه حادثهای رخ خواهد داد؟ هنگامی که از شخصیتی ایده میگیرید، در مقابل او، شخصیتی متضاد قرار دهید. حال میتوانید این شخص را در خیال خود فرض کنید. خواه وجود داشته باشد خواه نداشته باشد. همانطور که گفته شد تئاتر صحنۀ نمایش انسانها در شرایط خاص است. برای برجسته نمودن شخصیت نمایشنامه باید او را در یک موقعیت استثنایی قرار دهید تا آنچه را که میخواهید بگویید شکل نمایشی بیابد. ممکن است افراد را در شرایط عادی نتوان شناخت اما زمانی که در یک شرایط خاص قرار بگیرند هر کدام ماهیت خود را نشان میدهند بنابراین در موقعیت خاص هرکس متناسب با توان، روحیه، اخلاق و اعتقاد خود عمل میکند البته باید در نظر داشت که موقعیت استثنایی بدون وجود دو نیروی متضاد معنی ندارد.
۴- گرفتن ایده از زندگینامهها و شرح احوال
یکی از منابع مهم که میتوان برای نوشتن نمایشنامه از آن ایده گرفت شرح حال و زندگی بزرگان تاریخ است. این کار باید با احتیاط و مطالعۀ دقیق انجام بگیرد. شما در نوشتن یک نمایشنامه که شخصیتهای آن زادۀ فکر خودتان است، آزاد هستید و میتوانید هر خصوصیتی را که مورد نظرتان است به او بدهید اما در مورد شخصیت تاریخی به رعایت آنچه در تاریخ ثبت شده مقید هستید.
البته این سخن بدان معنا نیست که مانند یک مورخ، موضع بی طرفی داشته باشید چرا که شما مانند دوربین عکاسی نیستید. برای دوری از این حالت میتوانید فکر و عقیدۀ خودتان را هم در کار دخالت دهید بدین طریق که با شناخت کامل زندگی آن شخصیت، پی به هویت و چگونگی ماجراهای زندگی او ببرید، بعد از تحلیل آن، نتیجهگیری کنید در واقع با این نتیجهگیری موضع خود را مشخص کردهاید.
۵- گرفتن ایده از داستانها، حکایتها، افسانهها و …
با خواندن کتابهای داستان، رمان، حکایت و افسانهها و یا با شنیدن آنها نیز میتوانید برای نوشتن ایده بگیرید. گاهی اتفاق میافتد که چند نفر رمانی را خوانده و هر کدام برداشت خاصی کردهاند. در هنگام نوشتن نمایشنامه استنباط خود شما از داستان بیشتر از چه چیزی اهمیت دارد. دیگر اینکه داستانی برای نمایشنامه شده مناسب است که در آن لااقل دو شخصیت، نیرو یا فکر در مقابل یکدیگر قرار گیرند. یعنی تضاد عنصر اساسی در نمایشنامه میباشد.
۶- گرفتن ایده از طریق مطالعۀ حوادث در روزنامهها و مجلات.
صفحۀ حوادث و یا خبرهای مختلف در روزنامهها و مجلات میتواند در پیدا کردن ایده به شما کمک کند. در ظاهر، نوشتن از روی این حوادث کار آسانی است اما .اقعاً چنین نیست. خطر بزرگی که برای یک نویسنده وجود دارد این است که کارش به صورت خبرهای روزنامهای در آید. قبل از هر چیز دربارۀ حادثهای که انتخاب کردهاید، تحقیق کنید و از درستی آن مطمئن شوید، پس آن را تحلیل کنید. یک هنرمند و یا نمایشنامه نویس خوب، هیچ وقت با حوادث سطحی برخورد نمیکند بلکه دربارۀ آن فکر میکند، تحقیق میکند و سپس از دل آن حادثه یک تجربه بزرگ بشری و متناسب با اعتقاد و دیدگاه خود ارائه میدهد. اگر همه موی را میبینند هنرمند باید پیچش موی را ببیند.
برای یافتن یک ایده مناسب، به شش طریق میتوان عمل کرد:
۱- میتوانید از زندگی خودتان ایده بگیرید
به طور حتم هر کدام از شما در زندگی با مسائلی روبرو شدهاید. این مسائل ممکن است در ظاهر، یک اتفاق ساده به نظر آید ولی اگر به عقب برگردید و آن حوادث و مشکلات را بررسی کنید متوجه میشوید که میتوان از میان آنها یک متن نمایشی خوب تهیه کرد. تجربیات شما در زندگی میتواند الگوی مناسبی برای نوشتن نمایشنامه باشد به نوعی میتوان گفت تئاتر صحنۀ نشان دادن آزمایش انسانها در شرایط سخت و استثنایی است.
شما به عنوان نویسنده باید در همۀ حوادث دقت کنید چرا که در پشت بسیاری از حوادث زود گذر، مسائلی وجود دارد که میتواند طرح یک داستان را برای شما فراهم نماید. فقط کافی است که از کنار هیچ حادثهای در زندگی ساده نگذرید. یک نویسنده میتواند از زندگی انسانها ایدههای مناسبی بگیرد به شرطی که به همه چیز اهمیت دهد و خود را در هر حادثهای سهیم بداند.
۲_ تجدید نظر در گفتار و اعمال
فرض گیریم که شما میخواهید یکی از حوادثی را که در زندگیتان اتفاق افتاده را به صورت نمایشنامه در آورید اما متوجه میشوید که آن اعمال و گفتار واقعی، مناسب موضوع نمایشی شما نیستند در این صورت میتوانید در آنها تجدید نظر کنید و از خود بپرسید« اگر به جای فلان حرکت یا گفته، این عمل یا گفتار قرار گیرد چه پیش میآید؟ »
با یک حادثه به دو صورت میتوان برخورد کرد اول: آنچه را که هست و اتفاق میافتد، میبینید و سپس عین آن واقعه را بازگو میکنید. دوم: شما واقعه را میبینید اما میگویید بهتر بود به صورت دیگری اتفاق میافتاد. این« بهتر بود »ها از اعتقادات و آرزوهای ما سر چشمه میگیرد. بنابراین اگر واقعهای همانطور که اتفاق افتاده است باز گو کنیم تنها یک وجه کار را در نظر گرفتهایم. قسمت اعظم کار یک هنرمند این است که دیدگاه خود را نسبت به مسائل با اعتقادات و آرزوهایش بیامیزد. دیگر اینکه هر حادثهای را از طریق احتمالات مختلف بررسی کنید تا بهترین و مناسبترین شکل آن را بیابید.
۳- گرفتن ایده از طریق دیدن و شناختن انسانها
گاهی ممکن است یک نفر توجه شما را جلب کند. چرا که آن شخص ممکن است یکی از خصوصیات زیر را داشته باشد: راستگو و شجاع، ترسو و دروغگو، تندخو، وسواسی، ولخرج، خودخواه، متواضع، دورو و ریاکار، بی انضباط، منظم و وقت شناس، … هرکدام از خصوصیات یک فرد ممکن است نظر شما را به خود جلب کند و از آن ایدۀ نمایشی بگیرد. برای مثال شما با آدمی روبرو میشوید که بسیار ساده اندیش است. اگر او را در مقابل یک آدم دروغگو و ریاکار قرار دهید چه حادثهای رخ خواهد داد؟ هنگامی که از شخصیتی ایده میگیرید، در مقابل او، شخصیتی متضاد قرار دهید. حال میتوانید این شخص را در خیال خود فرض کنید. خواه وجود داشته باشد خواه نداشته باشد. همانطور که گفته شد تئاتر صحنۀ نمایش انسانها در شرایط خاص است. برای برجسته نمودن شخصیت نمایشنامه باید او را در یک موقعیت استثنایی قرار دهید تا آنچه را که میخواهید بگویید شکل نمایشی بیابد. ممکن است افراد را در شرایط عادی نتوان شناخت اما زمانی که در یک شرایط خاص قرار بگیرند هر کدام ماهیت خود را نشان میدهند بنابراین در موقعیت خاص هرکس متناسب با توان، روحیه، اخلاق و اعتقاد خود عمل میکند البته باید در نظر داشت که موقعیت استثنایی بدون وجود دو نیروی متضاد معنی ندارد.
۴- گرفتن ایده از زندگینامهها و شرح احوال
یکی از منابع مهم که میتوان برای نوشتن نمایشنامه از آن ایده گرفت شرح حال و زندگی بزرگان تاریخ است. این کار باید با احتیاط و مطالعۀ دقیق انجام بگیرد. شما در نوشتن یک نمایشنامه که شخصیتهای آن زادۀ فکر خودتان است، آزاد هستید و میتوانید هر خصوصیتی را که مورد نظرتان است به او بدهید اما در مورد شخصیت تاریخی به رعایت آنچه در تاریخ ثبت شده مقید هستید.
البته این سخن بدان معنا نیست که مانند یک مورخ، موضع بی طرفی داشته باشید چرا که شما مانند دوربین عکاسی نیستید. برای دوری از این حالت میتوانید فکر و عقیدۀ خودتان را هم در کار دخالت دهید بدین طریق که با شناخت کامل زندگی آن شخصیت، پی به هویت و چگونگی ماجراهای زندگی او ببرید، بعد از تحلیل آن، نتیجهگیری کنید در واقع با این نتیجهگیری موضع خود را مشخص کردهاید.
۵- گرفتن ایده از داستانها، حکایتها، افسانهها و …
با خواندن کتابهای داستان، رمان، حکایت و افسانهها و یا با شنیدن آنها نیز میتوانید برای نوشتن ایده بگیرید. گاهی اتفاق میافتد که چند نفر رمانی را خوانده و هر کدام برداشت خاصی کردهاند. در هنگام نوشتن نمایشنامه استنباط خود شما از داستان بیشتر از چه چیزی اهمیت دارد. دیگر اینکه داستانی برای نمایشنامه شده مناسب است که در آن لااقل دو شخصیت، نیرو یا فکر در مقابل یکدیگر قرار گیرند. یعنی تضاد عنصر اساسی در نمایشنامه میباشد.
۶- گرفتن ایده از طریق مطالعۀ حوادث در روزنامهها و مجلات.
صفحۀ حوادث و یا خبرهای مختلف در روزنامهها و مجلات میتواند در پیدا کردن ایده به شما کمک کند. در ظاهر، نوشتن از روی این حوادث کار آسانی است اما .اقعاً چنین نیست. خطر بزرگی که برای یک نویسنده وجود دارد این است که کارش به صورت خبرهای روزنامهای در آید. قبل از هر چیز دربارۀ حادثهای که انتخاب کردهاید، تحقیق کنید و از درستی آن مطمئن شوید، پس آن را تحلیل کنید. یک هنرمند و یا نمایشنامه نویس خوب، هیچ وقت با حوادث سطحی برخورد نمیکند بلکه دربارۀ آن فکر میکند، تحقیق میکند و سپس از دل آن حادثه یک تجربه بزرگ بشری و متناسب با اعتقاد و دیدگاه خود ارائه میدهد. اگر همه موی را میبینند هنرمند باید پیچش موی را ببیند.