طلیعه طلا
12th January 2012, 09:00 AM
تأملی بر تاثیر «سینمای کانونی» در رونق «سینمای کودک» (http://www.ekanoon.com/?p=3804)
http://www.ekanoon.com/wp-content/uploads/5544-300x198.jpg
مقدمه: خیلی ها کانون را با سینمایش می شناسند.بدون سینمای کانونی بررسی تاریخ سینمای کشورمان ناقص است.این تاثیر هم
در فیلم هایی« درباره کودکان» و هم «برای کودکان» قابل تحلیل و بررسی است.مطلبی که می خوانید نگاهی است به نقش سینمای
کانونی در توسعه سینمای کودک.
۱ـ حضور دو فیلم بلند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در جشنواره امسال فیلم فجر البته خبر دلنشینی است برای آنهایی که این سالها از کاهش
تولیدات سینمایی کانون دلگیر بودند.
علاقهمندان سینمای ایران هیچگاه از یاد نمیبرند که فیلمهای کانونی بخشی از هویت و شناسنامه این سینماست. فیلمهایی که بعدها و با گذشت زمان،
خود به ژانری در سینمای ایران تبدیل شدند؛ ژانر«فیلمهای کانونی».
۲ـ سینمای کودک در کشورمان فراز و نشیبهای بسیار داشته است زمانی با «مدرسه موشها» و «گلنار» و«دزد عروسکها» یکهتاز سینمای ایران بود
و روزگاری با تولیدات نازل، حتی اندک توجهی را نیز برنیانگیخت و مدتها به خواب زمستانی فرورفت. در این میان تولیدات سینمایی کانون با مولفههای
خاص خود اعتباری برای این سینما در داخل و خارج کشور بود.
«خانه دوست…»،«دونده» و«باشو…» فیلم کالت (فیلمهایی با طرفداران نسبتا اندک اما به غایت پروپا قرص) منتقدان و شیفتگان سینما شد و «بچههای آسمان»
در مسیری قدم نهاد که هنوز توسط هیچ اثر سینمایی در سینمای ایران تجربه نشده است.
۳ـ با این حال دفتر خاطرات «مخاطبان عام» از تماشای فیلمهای کانونی چندان پربار و مولفههای این آثار خیلی منطبق بر ذائقهی آنان نیست. برای این
مخاطبان، فیلمهای منتسب به سینمای بدنه بیشتر به دل مینشیند. گویی جدایی «فیلمهای کانونی» از«سینمای بدنه» به دوریاش از مخاطبان
عمومی سینما منجر شده است.
سوال این است: آیا سینمای کانونی توان جذب مخاطبان جدی و عام سینما را توامان دارد؟ آیا سینمای کانونی در کنار حفظ هویت و اصالت خود میتواند از
شاخصههای هنری سینمای بدنه نیز بهرهمند شود و به ترکیبی همگون از این دو دست یابد؟
البته منظور ما از شاخصههای سینمای بدنه؛ آن بخش از جنبههای زیبا شناختی این سینما و استفاده از عناصر بصری در کنار جذابیتهایی نظیر داستان،
لوکیشن و شکل روایت است که تماما مبتنی بر اصول کلاسیک تعریف شده در سینماست.نه نگاه سطحی و ساده انگارانه این نوع سینما. ترکیب
«سینمای کانونی» با شاخصههایی از «سینمای بدنه» که ذکرش رفت، ضمن افزایش دایره مخاطبان برای نجات سینمای کودک نیز نسخهای شفا بخش
خواهد بود.ضمن آن که چنین رویکردی به تربیت مخاطبان جدی و فکور برای این سینما منجر خواهد شد تا بر سرمایههای واقعی سینمای کودک یعنی
مخاطبان جدی و علاقهمند افزوده شود.
۴ـ سینمای کانونی همیشه منشاء تحولات و تاثیرات بوده است. به نظر میرسد چنین رویکردی در فیلمهای کانونی تاثیرات خود را در احیاء و رونق سینمای
کودک نیز خواهد گذاشت. اتفاق مهمی که یقیناً توأم با احترام به شعور مخاطب خواهد بود.
منبع (http://www.ekanoon.com/?p=3804)
http://www.ekanoon.com/wp-content/uploads/5544-300x198.jpg
مقدمه: خیلی ها کانون را با سینمایش می شناسند.بدون سینمای کانونی بررسی تاریخ سینمای کشورمان ناقص است.این تاثیر هم
در فیلم هایی« درباره کودکان» و هم «برای کودکان» قابل تحلیل و بررسی است.مطلبی که می خوانید نگاهی است به نقش سینمای
کانونی در توسعه سینمای کودک.
۱ـ حضور دو فیلم بلند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در جشنواره امسال فیلم فجر البته خبر دلنشینی است برای آنهایی که این سالها از کاهش
تولیدات سینمایی کانون دلگیر بودند.
علاقهمندان سینمای ایران هیچگاه از یاد نمیبرند که فیلمهای کانونی بخشی از هویت و شناسنامه این سینماست. فیلمهایی که بعدها و با گذشت زمان،
خود به ژانری در سینمای ایران تبدیل شدند؛ ژانر«فیلمهای کانونی».
۲ـ سینمای کودک در کشورمان فراز و نشیبهای بسیار داشته است زمانی با «مدرسه موشها» و «گلنار» و«دزد عروسکها» یکهتاز سینمای ایران بود
و روزگاری با تولیدات نازل، حتی اندک توجهی را نیز برنیانگیخت و مدتها به خواب زمستانی فرورفت. در این میان تولیدات سینمایی کانون با مولفههای
خاص خود اعتباری برای این سینما در داخل و خارج کشور بود.
«خانه دوست…»،«دونده» و«باشو…» فیلم کالت (فیلمهایی با طرفداران نسبتا اندک اما به غایت پروپا قرص) منتقدان و شیفتگان سینما شد و «بچههای آسمان»
در مسیری قدم نهاد که هنوز توسط هیچ اثر سینمایی در سینمای ایران تجربه نشده است.
۳ـ با این حال دفتر خاطرات «مخاطبان عام» از تماشای فیلمهای کانونی چندان پربار و مولفههای این آثار خیلی منطبق بر ذائقهی آنان نیست. برای این
مخاطبان، فیلمهای منتسب به سینمای بدنه بیشتر به دل مینشیند. گویی جدایی «فیلمهای کانونی» از«سینمای بدنه» به دوریاش از مخاطبان
عمومی سینما منجر شده است.
سوال این است: آیا سینمای کانونی توان جذب مخاطبان جدی و عام سینما را توامان دارد؟ آیا سینمای کانونی در کنار حفظ هویت و اصالت خود میتواند از
شاخصههای هنری سینمای بدنه نیز بهرهمند شود و به ترکیبی همگون از این دو دست یابد؟
البته منظور ما از شاخصههای سینمای بدنه؛ آن بخش از جنبههای زیبا شناختی این سینما و استفاده از عناصر بصری در کنار جذابیتهایی نظیر داستان،
لوکیشن و شکل روایت است که تماما مبتنی بر اصول کلاسیک تعریف شده در سینماست.نه نگاه سطحی و ساده انگارانه این نوع سینما. ترکیب
«سینمای کانونی» با شاخصههایی از «سینمای بدنه» که ذکرش رفت، ضمن افزایش دایره مخاطبان برای نجات سینمای کودک نیز نسخهای شفا بخش
خواهد بود.ضمن آن که چنین رویکردی به تربیت مخاطبان جدی و فکور برای این سینما منجر خواهد شد تا بر سرمایههای واقعی سینمای کودک یعنی
مخاطبان جدی و علاقهمند افزوده شود.
۴ـ سینمای کانونی همیشه منشاء تحولات و تاثیرات بوده است. به نظر میرسد چنین رویکردی در فیلمهای کانونی تاثیرات خود را در احیاء و رونق سینمای
کودک نیز خواهد گذاشت. اتفاق مهمی که یقیناً توأم با احترام به شعور مخاطب خواهد بود.
منبع (http://www.ekanoon.com/?p=3804)