PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خوابگاه کارتن‌خواب‌های به هپروت رفته +فیلم



باستان شناس
9th January 2012, 07:58 PM
کد خبر: ۲۱۷۷۲۷
تاریخ انتشار: ۱۸ دي ۱۳۹۰ -
تابناک

توقع دارید صحنه‌های بهتری ببینید؛ بالاخره قدم به پایتخت گذاشته‌اید و با پیشانی کشور روبه‌رو هستید،
ولی صحنه‌هایی می‌بینید که شگفت‌انگیز است:

از دعوا و چاقوکشی گرفته تا دست فروش‌هایی که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در بساطشان یافت می‌شود و حتی موادفروشان و مصرف کنندگان نشئه یا خماری که چپ و راست می‌روند و ... .

به گزارش «تابناک»،

توسعه نا‌متوازن، یکی از مشکلات عدیده‌ای است که گریبان کلانشهر تهران را گرفته و تبدیل به گره ظاهرا کوری شده که به سختی می‌توان گشایشی برایش متصور شد؛ کلان‌شهری که برخی به آن لقب «شهر ـ کشور» را می‌دهند و نمونه کاملی از جامعه در حال توسعه به شمار می‌رود که هیچ کدام از زیرساخت‌هایش با افزایش جمعیت متناسب نبوده و اصلاح معضلاتش به سال‌ها زمان نیاز دارد.

با شهری روبه‌رو هستیم که با افزایش جمعیت گسترش پیدا کرده، اما توسعه نیافته و نشانه‌های پیشرفت در آن بسیار کمرنگ است.
بسیاری از افراد متمرکز در یک پهنه جغرافیایی بزرگ که جمعیت خیلی کشور‌ها به گرد پایش هم نمی‌رسد و همین نکته،
عاملی شده برای از هم گسیختگی‌های شدید در برخی حوزه‌های شهری؛ حوزه‌هایی چون عدالت اجتماعی.

زمینه‌چینی برای تحقق عدالت در ‌شهر

عدالت مفهومی نسبی است که به راحتی تعریف نمی‌شود و تنها می‌توان شاخصه‌هایی برای آن تعیین کرد؛
مفهومی که اگر در حوزه شهری بررسی شود، بر پیچیدگی‌های آن افزوده خواهد شد.

تهران به ‌عنوان یکی از کلانشهرهای دارای مشکلات پیرامونی،
همواره نیازمند تمهیداتی برای بهبود وضعیت سکونت و زندگی اجتماعی شهروندان بوده است؛

تمهیداتی که در اگر در قالب برنامه‌ریزی‌های شهری مورد توجه قرار گیرند، می‌توانند به برخورداری شهروندان از خدمات مناسب شهری و برقراری رفاه شهری مناسب منجر شده و سرانجام، عدالت‌ شهری را تحقق ببخشند.

رویکردی که در کشور ـ شهر پایتخت، بر پایه برنامه‌ریزی در چهارچوب محلات و محله‌محوری مورد توجه قرار گرفت و بنا بر آن، تهران به ۳۷۴ محله تقسیم و برخی اختیارات به مسئولین محلی واگذار شد؛

مدلی شبیه پارلمان، که در راستای بالا بردن سطح کیفیت زندگی شهروندان و عدالت‌محوری، شاید ناگزیر از انتخابش بودیم.

رویکردی که البته مورد تأکید مدیران شهری هم قرار گرفت و بدین‌ ترتیب، محله‌محوری به تدریج تبدیل به رویه‌ای شد که بر اساس آن،
مدیریت شهر به شهروندان واگذار می‌شد.

استقبال از این روش، این نظریه را قوت بخشید که برنامه‌ریزی در سطوح پایین، از اثربخشی، کارآمدی و کارایی بیشتری برخوردار است و حتی به کمک آن می‌توان به کاهش فاصله میان شمال و جنوب شهر نیز امید داشت.

اینجا بود که بنا، بر انتقال برخی مراکز به جنوب شهر گذاشته شد تا هم بر میزان برخورداری شهروندان جنوب شهر افزوده و هم باب تعامل بین شهروندان شمال و جنوب شهر گشوده شود؛ رویدادی شبیه آنچه در طرح بوستان ولایت رخ داد؛ اتفاقی خوب که متأسفانه گاهی قربانی شدت و ضعف عملکرد مسئولین قرار می‌گیرد و یا در برخی اوقات، با تضاد آرای مسئولین، بی‌اثر می‌ماند و با وجود متولیان زیاد، بدون متولی‌‌ رها می‌شود؛ ترمینال جنوب (ملقب به ترمینال خزانه) شاید تنها نمونه‌ای از آن باشد.


نماد فراموشی در جنوب شهر


ترمینال جنوب»، برای مسافران پر شمار متروی تهران، نمادی است از تراکم انسانی؛ تراکمی شناور که در اثر سیل جمعیت مسافران مترو ـ در ایستگاهی با نام همین ترمینال ـ وارد قطار می‌شود و حتی نفس کشیدن را هم دشوار می‌کند، یا برعکس، فراغتی که در اثر پیاده شدن این انبوه افراد در این ایستگاه، نصیب بقیه مسافران می‌شود؛
فشاری که در ساعات اوج ازدحام، تحملش به میزان بالایی از آمادگی جسمانی مسافران بستگی دارد
و صابونش به تن بسیاری از تازه واردان از دیگر شهر‌ها هم خورده است!

اما این مشکل، تنها معضل حاشیه‌ای این نماد جنوب شهر نیست؛
کافی است که پیرامون این ترمینال قدم بزنیم تا با انواع نابسامانی‌های گوناگون روبه‌رو شویم؛
از دستفروش‌هایی که‌گاه کلاه این و آن را بر می‌دارند، گرفته تا کارتن‌خواب‌هایی که با تاریک شدن هوا، به مرور بر شمارشان افزوده می‌شود. دیوار‌ها و کنج‌های سیاه شده از دوده آتش، گواهی است برای اثبات این مدعا.


محوطه نه چندان وسیعی که در جنوب و شمال، با دیوارهای کارخانه روغن نباتی و دادسرای ناحیه بعثت محصور شده و در شرق به یک بوستان می‌رسد و در غرب به ریل راه آهن سراسری و مترو تهران محدود می‌شود، اما در همین یک گله جا (البته در مقیاس کشور ـ شهر تهران)، انبوهی از معضلات اجتماعی را در خود جای داده و از مواد فروشان خرده پا گرفته تا انواع بزهکاران را شامل می‌شود.

سخن از بزرگترین ترمینال مسافرتی است که در بزرگترین شهر کشور واقع شده و دست بر قضا، هم عمر زیادی دارد و هم به دلیل نوع کارکردش، اقتصادی است و هر روز پذیرای مسافرین بسیاری از سراسر کشور است؛

به این معنا که بالقوه، با کانونی برای پیوند مناطق گوناگون شهری و حتی کشوری روبه‌رو هستیم که چون درآمدزاست، قطع به یقین، متولیان و مسئولان بسیاری را پیرامون خود می‌بیند، اما نشانه‌ای از ساماندهی در حاشیه‌هایش به چشم نمی‌خورد.


دیدن این فیلم به مسئولین امر توصیه می‌شود!

(دانلود (http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/10/18/131329_848.flv))

کافی است که سری به پل عابر پیاده‌ای بزنید که بر عرض مسیر راه آهن سراسری و متروی تهران بنا شده است. پلی فلزی مخصوص عابران پیاده که پلکانش در کنار پایه‌های پل بتنی روگذر ترمینال جنوب واقع شده است و شاید هیچ زمانی از روز نباشد که نتوانید بزه در حال وقوعی را در دور و اطرافش مشاهده کنید!

البته این فیلم در زمانی از روز تهیه شده که احتمالا ساکنین این پل عابر پیاده (!)، به دنبال لقمه‌ای نان و یا ذره‌ای مخدر، در محل حضور ندارند، اما با تاریک شدن هوا، مجبور به بازگشت به همین نقطه هستند؛ جایی ندارند جز سقف توری همین پل زجرآور.

گویی که نه شورای محلی هست، نه نیروی انتظامی، نه گرمخانه، نه بهزیستی، نه شهرداری، و نه هیچ نهاد دیگری؛ از نهادهای پیشگیری گرفته تا نهادهای مقابله با معضل!

hyper neo
9th January 2012, 08:15 PM
منو که دعوت نکرده بودی اما مطلبو خوندم ممنون[golrooz]

رضوس
26th July 2012, 06:09 PM
[sokoot]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد