Joseph Goebbels
30th December 2011, 07:52 PM
نبرد فرانسه :
انهدام ارتش لهستان درست زیر نگاه های نگران قدرتهای فرانسه و بریتانیا در حالی صورت گرفت که بویژه فرانسه هیچ اقدامی برای نجات این کشور به عمل نیاورد .
این مسئله سبب شد تا ارتش المان پی ببرد فرانسوی ها و برتانیایی ها جرات دست زدن به " حمله اول " را ندارند . بنابراین در ماه های سپتامبر 1939 تا اوریل سریعا به تقویت ارتش خود پرداخت و موفق شد ان را از 116 لشکر به 190 لشکر برسانند . این در حالی بود که متفقین ( بریتانیا و فرانسه ) نتوانسته بودند توان خود را در جبهه فرانسه به بیشاز 100 لشکر برسانند . ( تنها 10 لشکر از این تعداد بریتانیایی بودند ).
اما هیتلر به دلیل وجود خطر روسیه و نروژ ( که منجر به فتح ان کشور شد ) در مه 1940 نتوانست بیش از 126 لشکر را در جبهه غرب به میدان بیاورد ، حال انکه عبور از خط معروف دفاعی ماژینو نیرویی بیش از این را می طلبد .
حمله به بلژیک و هلند :
هیتلر برای انکه بتواند فرانسه را به سرعت به زانو دراورد ، مجددا نیاز به سرعت عمل داشت در 10 مه ، 126 لشکر المانی مجددا با بهره برداری از سرعت عمل واحدهای زرهی خود حمله به هلند را اغاز کردند . هیتلر ترجیح داد به جای حمله از راه مرز المان به فرانسه و دشواری " عوارض زمین " از شمال فرانسه با پیمودن عرض کشورهای هلند و بلژیک خود را پاریس برساند.
بلژیک و هلند دریافتند که در این نبرد بزرگ نقش چندان بزرگی نمی توانند داشته باشند . اما به هر حال تصمیم به مقاومت گرفتند . هلندی ها سعی کردند با شکستن سدهای خود مانع پیشرفت ارتش های المانی شوند ، اما قبل از انکه بتوانند نیت خود را عملی کنند ، بیشتر پل های هلند به دست المان ها افتاده بود و 10 لشرک زرهی المان با سرعتی فوق تصور ( برای دنیای ان روز ) خود را به مرز بلژیک رساندند .
چرچیل و ژنرال های فرانسوی از بلژیک تناه یک ماه مقاومت می خواستند تا انها بتوانند خط جبهه خود را در شمال فرانسه محکم کنند ، اما فشار ارتش المان ان قدر زیاد بود که ارتش بلژیک به سرعت از رود " موز " در مرکز بلژیک به جنوب رانده شدند .
در همین زمان فرانسوی ها زیر فشار شدید انگلوساکسون ها به یک ضد حمله بزرگ برای عقب راندن المان از بلژیک و کمک به نیروهای پراکنده هلند شدند . اما خرد شدن ارتش هلند ظرف 3 روز و شکست های پی در پی بلژیک کاملا شرایط را تغییر داد .
اکنون 2000000 سرباز فرانسوی و 330000 سرباز بریتانیایی باید خط دفاعی جدیدی را در خاک فرانسه تعریف یم کردند و اناه به خط دفاعی ماژینو در شمال شرق فرانسه و منطقه اردن در شمال فرانسه به عناون تکیه گاه اصلی ارتش نگاه می کردند . در حالی که انتظار همگان توقف ارشت زمینی المان ( ورماخت ) در پشت این خط بود ، اما نگاه تیز بین ژنرال های المانی نظیر فون روندشتت ، هالدرو گودریان شکافی 80 کیلومتری را در این خط دفاعی می دید که فقط 2 لشکر از ان محافظت می کردند . البته انگونه که چرچیل در خاطرات خود می نویسد ، بریتانیایی ها بارها نسبت به این منطقه ( اردن ) هشدار داده بودند ، اما فرانسوی ها منطقه اردن را قابل پیشروی نمی دانستند . حال انکه از یاد برده بودند وسایل موتوریزه جدید به ویژه زره پوشها تعریف مناطق عبور مشکل را تغییر داده است .
این در حالی بود که سرعت عمل المان ها انقدر زیاد بود که اجازه جمع شدن مجدد نیروهای متفرق شده در بلژیک را نیز نداد . چرچیل می نویسد : " واحدهای زرهی ژنرال المانی ، کلاسیک ، چنان با سرعت واحد های فرانسوی مقابل خود را نابود کرده و یا متفرق می کرد که تاکنون در هیچ جنگی سابقه نداشت .
شکاف ایجاد شده بین نیروهای فرانسوی به سرعت گسترش یافته و بخش بزرگی از نیروهای فرانسوی به سمت سواحل دریای ماشن رانده شدند . استفاده بریتانیایی ها از هواپیما برای کاستن از سرعت حرکت المان ها نیز فایده ای نکرد و از 486 هواپیمای بریتانیایی در جبهه فرانسه 286 هواپیما از بین رفت . المان ضربه غافلگیر کننده و مرگبار خود را در منطقه سدان زد ( منطقه ای در مثلث مرزی بلژیک – لوکزامبورگ و فرانسه ) زره پوش های المان در سدان جبهه را شکافته و با حرکتی سریع نیروهای متفقین را که در بلژیک و شمال فرانسه گیر افتاده بودند دور زد . در 15 مه ، المان ها به 96 کیلومتری پشت جبهه فرانسه رسیده و ارتش نهم فرانسه را متلاشی کردند . ارتش های هفتم و هشتم فرانسه نیز به خطوط دفاعی جدیدی در آنور عقب نشینی کرده بودند .
ادامه دارد...
منبع : ماهنامه جنگ افزار / سال 8 / ش 85
انهدام ارتش لهستان درست زیر نگاه های نگران قدرتهای فرانسه و بریتانیا در حالی صورت گرفت که بویژه فرانسه هیچ اقدامی برای نجات این کشور به عمل نیاورد .
این مسئله سبب شد تا ارتش المان پی ببرد فرانسوی ها و برتانیایی ها جرات دست زدن به " حمله اول " را ندارند . بنابراین در ماه های سپتامبر 1939 تا اوریل سریعا به تقویت ارتش خود پرداخت و موفق شد ان را از 116 لشکر به 190 لشکر برسانند . این در حالی بود که متفقین ( بریتانیا و فرانسه ) نتوانسته بودند توان خود را در جبهه فرانسه به بیشاز 100 لشکر برسانند . ( تنها 10 لشکر از این تعداد بریتانیایی بودند ).
اما هیتلر به دلیل وجود خطر روسیه و نروژ ( که منجر به فتح ان کشور شد ) در مه 1940 نتوانست بیش از 126 لشکر را در جبهه غرب به میدان بیاورد ، حال انکه عبور از خط معروف دفاعی ماژینو نیرویی بیش از این را می طلبد .
حمله به بلژیک و هلند :
هیتلر برای انکه بتواند فرانسه را به سرعت به زانو دراورد ، مجددا نیاز به سرعت عمل داشت در 10 مه ، 126 لشکر المانی مجددا با بهره برداری از سرعت عمل واحدهای زرهی خود حمله به هلند را اغاز کردند . هیتلر ترجیح داد به جای حمله از راه مرز المان به فرانسه و دشواری " عوارض زمین " از شمال فرانسه با پیمودن عرض کشورهای هلند و بلژیک خود را پاریس برساند.
بلژیک و هلند دریافتند که در این نبرد بزرگ نقش چندان بزرگی نمی توانند داشته باشند . اما به هر حال تصمیم به مقاومت گرفتند . هلندی ها سعی کردند با شکستن سدهای خود مانع پیشرفت ارتش های المانی شوند ، اما قبل از انکه بتوانند نیت خود را عملی کنند ، بیشتر پل های هلند به دست المان ها افتاده بود و 10 لشرک زرهی المان با سرعتی فوق تصور ( برای دنیای ان روز ) خود را به مرز بلژیک رساندند .
چرچیل و ژنرال های فرانسوی از بلژیک تناه یک ماه مقاومت می خواستند تا انها بتوانند خط جبهه خود را در شمال فرانسه محکم کنند ، اما فشار ارتش المان ان قدر زیاد بود که ارتش بلژیک به سرعت از رود " موز " در مرکز بلژیک به جنوب رانده شدند .
در همین زمان فرانسوی ها زیر فشار شدید انگلوساکسون ها به یک ضد حمله بزرگ برای عقب راندن المان از بلژیک و کمک به نیروهای پراکنده هلند شدند . اما خرد شدن ارتش هلند ظرف 3 روز و شکست های پی در پی بلژیک کاملا شرایط را تغییر داد .
اکنون 2000000 سرباز فرانسوی و 330000 سرباز بریتانیایی باید خط دفاعی جدیدی را در خاک فرانسه تعریف یم کردند و اناه به خط دفاعی ماژینو در شمال شرق فرانسه و منطقه اردن در شمال فرانسه به عناون تکیه گاه اصلی ارتش نگاه می کردند . در حالی که انتظار همگان توقف ارشت زمینی المان ( ورماخت ) در پشت این خط بود ، اما نگاه تیز بین ژنرال های المانی نظیر فون روندشتت ، هالدرو گودریان شکافی 80 کیلومتری را در این خط دفاعی می دید که فقط 2 لشکر از ان محافظت می کردند . البته انگونه که چرچیل در خاطرات خود می نویسد ، بریتانیایی ها بارها نسبت به این منطقه ( اردن ) هشدار داده بودند ، اما فرانسوی ها منطقه اردن را قابل پیشروی نمی دانستند . حال انکه از یاد برده بودند وسایل موتوریزه جدید به ویژه زره پوشها تعریف مناطق عبور مشکل را تغییر داده است .
این در حالی بود که سرعت عمل المان ها انقدر زیاد بود که اجازه جمع شدن مجدد نیروهای متفرق شده در بلژیک را نیز نداد . چرچیل می نویسد : " واحدهای زرهی ژنرال المانی ، کلاسیک ، چنان با سرعت واحد های فرانسوی مقابل خود را نابود کرده و یا متفرق می کرد که تاکنون در هیچ جنگی سابقه نداشت .
شکاف ایجاد شده بین نیروهای فرانسوی به سرعت گسترش یافته و بخش بزرگی از نیروهای فرانسوی به سمت سواحل دریای ماشن رانده شدند . استفاده بریتانیایی ها از هواپیما برای کاستن از سرعت حرکت المان ها نیز فایده ای نکرد و از 486 هواپیمای بریتانیایی در جبهه فرانسه 286 هواپیما از بین رفت . المان ضربه غافلگیر کننده و مرگبار خود را در منطقه سدان زد ( منطقه ای در مثلث مرزی بلژیک – لوکزامبورگ و فرانسه ) زره پوش های المان در سدان جبهه را شکافته و با حرکتی سریع نیروهای متفقین را که در بلژیک و شمال فرانسه گیر افتاده بودند دور زد . در 15 مه ، المان ها به 96 کیلومتری پشت جبهه فرانسه رسیده و ارتش نهم فرانسه را متلاشی کردند . ارتش های هفتم و هشتم فرانسه نیز به خطوط دفاعی جدیدی در آنور عقب نشینی کرده بودند .
ادامه دارد...
منبع : ماهنامه جنگ افزار / سال 8 / ش 85