توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نخبه کشی !
Sookoot
28th December 2011, 07:53 PM
نخبه کشی به مثابه یک قانون نا نوشته است
گاهی در لوای پیخ و خم های مکرر اداری یک مخترع جلوه میکند و گاه دیگر در تحقیر و بی اعتنایی به وی
زمانی هم با سپردن پست های حساس به اشخاص نه چندان لایق عملا نخبگان سزاواررا به مسلخ برده ایم ...این است قانون نا نوشته نخبه کشی ..
...............
اعضای شورای عالی استاندارد... شرمتان باد
دیروز خبر انتصاب داماد احمدی نژاد به ریاست سازمان استاندارد را که شنیدم، منتظر بودم تکذیب شود.اما تکذیب نشد مانند خبرهای دیگری از افتضاحات این چند ساله در دولت که تکذیب نشده است:
شورای عالی استانداردمهدی خورشیدی آزاد دبیر شورای مشاورین رئیس جمهور را با حفظ سمت به عنوان رئیس سازمان ملی استاندارد ایران منصوب کرد.
رئیس جمهور، وزرای بازرگانی، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، ارتباطات و فناوری اطلاعات، دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، صنایع و معادن، علوم،تحقیقات و فناوری، کار و امور اجتماعی، جهاد کشاورزی، مسکن و شهرسازی، نیرو، رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و دادستان کل کشور، رئیس اتاق بازرگانی، صنایع و معادن ایران و دو نفر کارشناس امور استاندارد، شورای عالی استاندارد را تشکیل میدهند
http://www.azadupload.com/images/jeh4iqdq6l94x4uv7wl.jpg
مهدی خورشیدی آزاد حدودا ۳۰ سال سن دارد، در رشته پزشکی تحصیل کرده و رئیس شورای مشاوران رئیس جمهور است. اگر ایشان داماد رئیس جمهور نبود قاعدتا الان باید دوره طرح یا خدمت وظیفه عمومی اش را می گذراند اما بجای این کارها باید برود بر «سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران» ریاست کند. یکی از تخصصی ترین سازمانهای دولتی که برای فرایند تولید و تجارت و مصرف طیف بسیار متنوعی از کالاها و خدمات مقررات وضع و بر اجرای صحیح آنها نطارت می کند. از اقلام خوراکی و بهداشتی و ساختمانی گرفته ... تا قطعات خودرو، آسانسور، تجهیزات پزشکی و... مقرراتی که با جان انسانها سروکار دارند...
آقایانی که یکشنبه شب چهارم دی۹۰ در نهاد ریاست جمهوری دور میز نشستید و ریاست سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران را به داماد ۳۰ساله آقای رئیس جمهور سپردید:
آیا از شهدای انقلاب شرم نکردید؟ مگر شهدای انقلاب خونشان را ندادند تا دوران شاهپوربازی و آقازادگی تمام شود؟ مگر الان زمان پهلویست که ریاست سازمانهای دولتی به اعضای خانواده رئیس کشور سپرده شود؟
از رهبر انقلاب شرم نکردید؟ همان آقایی که آنقدر از آبرویش برای دولت شما مایه گذاشت و بارها شما را به رعایت رفتار علوی و دقت در انتصابات سفارش کرد...
از روی ملت ایران شرم نکردید؟ همان ملتی که انواع فشارهای اقتصادی را تحمل می کنند و هرجا انقلاب لازم دارد مردانه در صحنه هستند...
از روی مادران و پدران بازنشسته ای که هر کدام چند جوان بیکار در خانه دارند شرم نکردید؟ همان پدران و مادرانی که نه می توانند کاری برای جوانانشان بیابند و نه سرمایه ای برای کسب و ازدواجشان بدهند...
از روی سعید س شرم نکردید؟ همان جوانی که بخاطر ضعف مالی پدر، تحصیل در دانشگاه آزاد را رها کرد و بر اثر فشار روحی ناشی از ففر خانواده، کارش به تیمارستان کشیده است. هرچند از این سعیدها کم نیستند...
از جوانهای تحصیل کرده و بیکار شرم نکردید؟ همان جوانانی که راهی به استخدام در دستگاه های دولتی ندارند و برای راه اندازی کسب و کار هم با انواع و اقسام ماموران ایرادگیر و رشوه خواه روبرو هستند
از روی دکتر رحمت ستوده شرم نکردید؟ همان استاد تمام دانشگاه تهران با هشتاد مقاله علمی پژوهشی و ریاست فعلی پژوهشگاه استاندارد که ازاین پس باید زیر نظر جوانی ۳۰ ساله کار کند...
اعضای شورای عالی استاندارد... مگر در قضیه همین فساد ۳۰۰۰میلیاردی، معلوم نشد که متهمان اصلی از طرف دولت، کسانی بودند که بدون تخصص و تجربه، سمتهای مهم و تخصصی را اشغال کرده بودند؟ بازهم چاره تان نشد و یک مسئولیت فوق العاده مهم را که با جان مردم سروکار دارد، به یک فرد بی تخصص و بی تجربه – اما وابسته به..... سپردید؟
اعضای شورای عالی استاندارد ... فقط می توان گفت شرمتان باد
پی نوشت: ما آزادانه، دلسوزانه و با شجاعت نقدهایمان را به مسئولان کشور می گوئیم و برای اصلاح آنها پیگیری می کنیم چون نظام جمهوری اسلامی را دوست می داریم و اگر لایق باشیم برایش فداکاری هم می کنیم. ل م
Sookoot
28th December 2011, 07:56 PM
تذکر 42 نماینده درپی انتصاب داماد احمدی نژاد به ریاست مؤسسه استاندارد
خبرگزاری فارس: 42 نماینده مجلس در اعتراض به انتصاب خورشیدی داماد احمدینژاد به ریاست مؤسسه استاندارد به رئیسجمهور، تذکر دادند.
به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، 42 نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در خصوص انتصاب مهدی خورشیدی داماد احمدینژاد به ریاست مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران، به رئیسجمهوری کشورمان درباره سپردن کارها به افراد ناشایست تذکر کتبی دادند.
متن کامل این تذکر به شرح ذیل است:
جناب آقای دکتر احمدینژاد، رئیسجمهور محترم
خداوند در قرآن مجید فرمودهاند: "خدا به شما امر میکند که امانتها را به اهلش بسپارید."
مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران از جمله تخصصیترین سازمانهای دولتی است که برای فرایند تولید، تجارت، توزیع و مصرف طیف گستردهای از کالاها و خدمات مقرراتگذاری میکند و خود مسئول نظارت بر اجرای آن مقررات نیز هست. هیچ کس نمیپذیرد که مؤسسهای با بیان پیچیدگی فنی و علمی به جوان بیتجربهای که پزشک عمومی است، سپرده شود. جوانی که تنها تجربهاش این است که داماد رئیسجمهور است.
آقای رئیسجمهور!
این کار شما اولین مورد از این دست نیست، ولی تعارض این مورد با شعارها و وعدههای جنابعالی از همیشه آشکارتر و تأسف بارتر است. لغو این حکم از نظر ما نمایندگان ملت ضروری است که باید بدون فوت وقت صورت گیرد.
اسامی امضاءکنندگان این تذکر کتبی بدین شرح است:
مرتضی آقاتهرانی، علی عباسپور، هادی قوامی، احمد توکلی، حسینعلی شهریاری، حمید رسایی، جواد جهانگیرزاده، امیرحسین رحیمی، محمد دهقان، سید حسین حسینی، غلامرضا اسداللْهی، کاظم فرهمند، سید شریف حسینی، محمدتقی رهبر، جواد آرینمنش، سید مصطفی طباطبایینژاد، سید حسین ذوالانوار، سید احمد آوایی، الیاس نادران، حمیدرضا پولادگر، کاظم جلالی، حسین نجابت، سید جلال یحییزاده، سید محمود حسینی دولتآبادی، حمید کاتوزیان، سید احمدرضا دستغیب، غلامرضا مصباحیمقدم، سید جواد زمانی، حسین فدایی، صمد فدایی، جعفر قادری، مصطفی رضاحسینی، علی بروغنی، حمید سعادت، قدرتالله علیخانی، محمدجواد نظریمهر و 6 امضای ناخوانای دیگر.
انتهای پیام/
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13901007001200
SaSaMc2
29th December 2011, 06:45 AM
با سلام [golrooz]
يه سوال برام پيش اومده...
آيا ريتم نامه هاي اعتراضي مجلس به همين صورت هست؟
ذكر شده 42 نماينده...
در صورتي كه تعداد نمايندها خيلي بيشتر هست...
و ايراد به چنين انتصابي براي يه انسان بيسواد هم چيز عجيبي نيست...
پس به چه صورت هست كه 42 نفر اعتراض ميكنن؟
به نمايندگي از كل؟
يا روال كاري مجلس به همين شكل هست؟
يا اعضاي ديگر مجلس مشكلي در چنين اتفاقاتي نميبينن يا ...؟
با تشكر [golrooz]
312
29th December 2011, 08:10 AM
پي نوشت بطور كامل كپي نشده و ..... بقول مرعوف:انعقاد كلام صورت نگرفت
عرفان سلیم زاده
29th December 2011, 01:54 PM
متاسفانه این مملکت اصلا به نخبه احتیاجی نداره که بخواد بکشتش!
مردم ما به نون شب شون راضی اند!
بقیه هم که کمی زرنگ ترند از فرصت هاشون استفاده می کنند یه همین سادگی!
دیگه کسی رو ایندش ریسک نمی کنه!مثلا بخواد رو اختراع ناب فلانی سرمایه بزاره تا میلیونر بشه یانه؟
راه حلتو یه ضرب المثله!
کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من!
مخترع های موفق باید رو طرح های ناب سرمایه گذاری کنن!
وگر نه بیشترین کمک بنیاد تو نمونه سازی از اختراع است و بعد از اون تموم میشه!
msd21
29th December 2011, 04:09 PM
قضیه وقتی جالب میشه که تصور کنید مهدی خورشیدی بعد از اتمام درسش رفته باشه سازمان استاندارد واسه کار
اونا هم بهش گفتن حداقل 5 سال سابقه کار باید داشته باشی! و اون ناامید برگشته خونه و در کمال ناباوری بعد یه مدت برگشته سازمان استاندارد و گفته خب حالا همتون زیر دست من هستید چون دیگه ریاست سازمان استاندارد با منه![taajob]
yas-90
31st December 2011, 08:41 PM
واقعا چقدر هم ایشون امانت دارن
والله چی بگم .....اصلا دیگه چی باید گفت؟؟؟ چی گفته نشده همونو من بگم....... بالاتر از همه لعنته که اونو هم مطمئنم کسی دریغ نکرده
واقعا این کارها تمام و کمال نشون میدن که حرف هایی که زده میشه چقدر شعاره....
واقع از این آقای پزشک عمومی کسی تو این مملکت لایق تر نیست؟؟؟؟؟
Sookoot
2nd January 2012, 01:41 AM
با سلام [golrooz]
يه سوال برام پيش اومده...
آيا ريتم نامه هاي اعتراضي مجلس به همين صورت هست؟
ذكر شده 42 نماينده...
در صورتي كه تعداد نمايندها خيلي بيشتر هست...
و ايراد به چنين انتصابي براي يه انسان بيسواد هم چيز عجيبي نيست...
پس به چه صورت هست كه 42 نفر اعتراض ميكنن؟
به نمايندگي از كل؟
يا روال كاري مجلس به همين شكل هست؟
يا اعضاي ديگر مجلس مشكلي در چنين اتفاقاتي نميبينن يا ...؟
با تشكر [golrooz]
سلام
ریتم اعتراض مجلس بسته به موضوع مورد اعتراض شدت و حدت داره
وقتی برای استیضاح یک وزیر تنها 10 امضا کافیست
حتما تعداد 42 نفر معترض رقم قابل توجهیه این یعنی تقریبا اعلام نظر یک فراکسیون کامل پارلمان
هر نماینده پارلمان در وهله اول نماینده کل ملت محسوب میشه و سپس نماینده حوزه جغرافیایی خود
اما بهرحال هر موضوعی همانطور که موافق دارد مخالف نیز دارد بعبارت دیگر تمام مجلس یکپارچه باهر منطق و دلیلی مخالف این انتصاب نیست
[golrooz]
Sookoot
2nd January 2012, 01:48 AM
پیشینه تاریخی نخبه کشی
ميرزا ابوالقاسم قائممقام
زماني كه قائممقام نخستوزير ايران شد همه چيز از هم پاشيده شده بود؛ از نظر نظامي ايران از روسيه شكست خورده بود؛ قراردادي بين ايران و روس به امضاء رسيده بود كه متضمن تحميل كاپيتولاسيون و هم تحميل تجارت آزاد و اقتصاد درباز بود؛ بنيه اقتصادي ايران قابل توجه بود، نظام اقتصادي همان نظام سنتي بود؛ طلايه اقتصاد جديد در هيچ زمينهاي و در هيچ كجا مشاهده نميشد. نظامي اقتصادي قديم نيز قدرت ايستادگي در مقابل درندگان موبور را نداشت.
قائممقام اولين نفر در سلسله نخستوزيران ايران بود كه مصائب را خوب مي شناخت و بنا بر آن داشت كه با آنان به «مردي و نامردي» گلاويز شود. از طرف ديگر، روس و انگليس و دربار و اقشاري كه از پراكندگي قدرت و بينظمي سود ميبردند، در براندازي او دست به دست شدند.
قائممقام در وضعي استثنايي بر سر كار آمد، جيزي شبيه وضع روي كار آمدن اميركبير. شاهِ پيشين مرده بود. وضع مملكت از هم پاشيده بود، هر كسي در گوشهاي علم طغيان برافراشته بود؛ شكست ايران از روي روحيه سرخوردهاي براي ايران باقي گذارده بود. در خزانه دولت پولي براي يك مسافرت كوتاه وليعهد از تبريز به تهران يافت نميشد. كم نبودند شاهزادگاني كه در خيال سلطنت بودند. مجموع اين عوامل، روي كارآمدن قائممقام را سرعت بخشيد. همين كه محمدشاه بر تخت سلطنت قرار گرفت و تاجش از خطر دور شد و ياغيان سركوب شدند با قائممقام همان رفت كه با اميركبير رفت.
از نظر فكري، قائممقام در زمان خود و به نسبت فرهنگ ايران پيشكسوت بود و از نظر شخصيتي چون كوه با صلابت و استوار و فسادناپذير بود. از حد زمان خود البته فرزانهتر بود. دقايق مسائل سياسي و اقتصادي را نيك ميدانست. دستپرورده پدرش ميرزاي بزرگ (ميرزا عيسي قائممقام) پيشكار عباس ميرزاي وليعهد بود. در تبريز كه هم پشت جبهه ايران و روس بود و هم نسبت به نقاط ديگر ايران بر مراكز صنعتي ـ تحاري ـ سياسي غرب نزديكتر بود، رشد و پرورش يافته بود. صلابت شخصيت، او را اولين «قديس» در جمع دريوزگاني كرد كه تاريخ نخستوزيري ايران را به ننگ و رنگ خود آلودند.
Sookoot
2nd January 2012, 01:50 AM
پیشینه تاریخی نخبه کشی
نهاد صدراعظمي
«نخستوزيري»، به معناي اصيل و ايراني آن، معني «پيشكار» را افاده ميكند. تا قبل از مشروطه، شاهان ايران، هم از نظر شكل سازماني و ساختاري رفتاري و هم از نظر محتواي فرهنگي به شكل و شمايل رئيس ايلات بودند. قدرتي بيحد و حصر داشتند و از فرهنگ اجتماعي شهري ـ صنعتي به شدت دور بودند. اطرافيان آنها نيز پيشكاراني بودند كه علت وجودي آنها نياز انجام فرامين شاه و رتق و فتق امور دربار بود.
نخستوزير و صدراعظم و... نيز بيشباهت به پيشكار كل نبود كه «منويات ملوكانه» را اجراء ميكرد. به مرور و بعد از مشروطه، شكلي از نهادهاي غربي بدون توجه به محتوا و قالبهاي اجتماعي آنها اتخاذ شد، در حالي كه از نظر محتواي فرهنگي همان فرهنگ قبيلگي بود كه به قالب نهادهاي اقتصادي ـ صنعتي جديد ريخته
شد. به همين علت اين نهادها هرگز كارايي خود را آنچنان كه در غرب دارند پيدا نكردند و صد البته قادر به اجراي محتواي فرهنگي كهن خود نيز نبودند، چون دوران آن سر آمده بود.
نهادهاي سياسي غرب و اين نظامي كه به عنوان «دموكراسي ليبرال» معروف است حاصل تحولات اجتماعي ـ اقتصادي ـ سياسي حداقل پنج قرن اروپاست. تحولاتي كه اقشار ثروتمند جديدي را جايگزين اشراف كهن كرد. قدرت شاهان به مرور محدود شد، تا اينكه به حد سمبليك، يعني نماينده وحدت ملي و ... تقليل پيدا كرد. از طرف مقابل، صاحبان صنايع و منابع مالي و تجار به مرور كه قدرتمند شدند، حق تصميمگيري در سياستهاي كشور را نيز به خود تخصيص دادند.
نخستوزير در واقع نماينده اجرايي پارلمان بود و براي اجراي مقاصد خود ميبايستي با پارلمان كه مجمع نمايندگان قدرتهاي اقتصادي بود تفاهم كامل داشته باشد. مسئله ديكتاتوري در اصل محلي از اعراب و به همين جهت نخستوزير ميبايستي بيلان كار يكساله كشور را به صورت قانون بودجه به تصويب مجلس برساند و از پس سوالات نمايندگان برآيند. و به محض اينكه بيلياقتي از وي مشاهده ميشد از كار كنار گذاشته مي شد. پارلمان به معني واقعي، جمع صاحبان منافع كشور براي بهتر اداره كردن بود و نخستوزير نيز مجري آن. به عنوان نمونه، زماني كه استقلالطلبان آمريكا استقلال امريكا را اعلام كردند، جهت تدوين قانون اساسي آن گرد هم جمع شدند. «از پنجاه و پنج تن نماينده 29 تن از فارغالتحصيلان دانشگاههاي بزرگ و سايرين در رديف فرانكلين و واشنگتن بودند ... در ميان 55 عضو حاضر هيج يك از طرف كشاورزان كوچك يا كارگرن شهرها نمايندگي نداشت. گفتهاند كه از ميان نمايندگان مجلس مذكور چهارده نفر سرمايههاي خود را در خريد و عمران اراضي به كار برده، چهل تن جزء طلبكاران اتحاديه بودند (يعني كساني كه هزينه جنگ عليه انگلستان را تامين ميكردند) و پانزده نفر هم بردگان سياهپوست در خدمت داشتند.»
در انگليس، فرانسه و آلمان نيز بافت سياسي ـ اقتصادي به همين نحو بود. براي مقايسه تحولات اروپا با جامعه ايراني نمونهاي ميآوريم: حزب كارگر انگليس در سال 1800 تاسيس شد. بعد از يك قرن تلاش در سال 1900 دو نماينده در پارلمان انگليس داشت. بايد منتظر تشنجات ناشي از جنگ جهاني اول باشيم تا اين حزب براي مدتي كوتاه زمام قدرت را به دست بگيرد. اينگونه تحول را مقايسه كنيد با احزاب سياسي دنياي سوم كه يك شبه خلق ميشوند و چندين ميليون عضو مي گيرند و سحرگهان از هم ميپاشند. به مثابه كشتن نادر در نيمهشب بود كه در صبحگاه از سراپرده او حتي تيرك چادر هم به جاي نمانده بود.
قائممقام در حالي كه پيشكار رئيس ايلات ايران بود و نا صدراعظمي داشت، هم از مسائل تجاري ـ اقتصادي باخبر بود و هم مسائل سياسي و فرهنگي را ميشناخت. با اغراض بيگانگان آشنا بود و با فساد اخلاق مدني و عدمامنيت اجتماعي آشنايي داشت. از عقبافتادگي ايران مطلع بود. مردم از وجود او بياطلاع بودند، در نتيجه از او نه حمايتي ميكردند و نه ميدانستند چه ميخواهد بكند. در عين اينكه انديشههاي بلند در سر ميپرورانيد، هيچ يك از ابزارهاي لازم كار خودش را نداشت. يكه و تنها بود، كساني كه قدرت سياسي ـ اقتصادي ايران را در دست داشتند با او مخالف بودند و سفارتخانهها هم از اين امر حمايت ميكردند.
فتحعليشاه حدود 270 فرزند به جا گذاشته بود كه همه آنها، كم و بيش داعيه حكومت داشتند. در اين زمان شاه به فردي مقتدر نياز داشت كه همه اينها را به جاي خودشان بنشاند و قائممقام عهدهدار اين كار شد. به همين جهت تنها شاه طرفدار او بود. پيشنيان او هيچ يك درايت و صداقت او را نداشتند. فسادناپذير بود، رشوه و هديه قبول نميكرد و با فساد مبارزه ميكرد.
برگرفته از کتاب جامعه شناسی نخبه کشی ، نشر نی
...................
اوج این قصه پرغصه با صدارت و سپس قتل امیر کبیر ادامه می یابد / پاراگراف بعد
SaSaMc2
2nd January 2012, 04:19 AM
سلام[golrooz]
اين معني فراكسيون رو هم اگه توضيح بدي ممنون ميشم...
با تشكر دوست گرامي [golrooz]
Sookoot
4th January 2012, 12:24 AM
سلام[golrooz]
اين معني فراكسيون رو هم اگه توضيح بدي ممنون ميشم...
با تشكر دوست گرامي [golrooz]
سلام دوست عزیز[golrooz]پوزش از تاخیر
فراکسیون متشکل از تعداد متنابهی از نمایندگان یک حزب و جناح و یا سلیقه خاص سیاسی است که الزاما در تمام موارد با یکدیگر همنظر نیستند ، بلکه بعضا اختلاف نظر نیز دارند
معمولا ضریب نفوذ فراکسیون ها وابسته به تعداد اعضای ان (اکثریت مجلس ) همچنین وجود اشخاص شاخص میباشد
فراکسیون ها با شروع دوره مجلس شکل گرفته و بتدریج با پایان دوره کم فروغ میشوند /تاثیر فراکسیون ها در لابی بر سر تدوین و تصویب قوانین و سوال و استیضاح و تحقیق و تفحص و ...قابل انکار نیست
Sookoot
4th January 2012, 12:36 AM
امیر کبیر ، نخبه ای که قربانی هوش و درایت خویش شد
اقدامات انقلابي و ملي اميركبير سبب شد كه گروهي استفاده جو، بناي تحريك نسبت به وي بگذارند تا جايي دسيسه و دشمني افرادي فرصت طلب همچون آقاخان نوري و مهدعليا و ناداني ناصرالدين شاه موجب شد تا در ۲۰محرم ۱۲۶۸هجري قمري، اميركبير از صدارت معزول شود سر انجام به فرمان ناصرالدين شاه و به دست نالايقي چون حاج عليخان مراغه يي معروف به حاجب الدوله به طرز فيجعي در حمام فين كاشان به شهادت رسيد.
...................
ميرزا تقي خان امير كبير كه نام اصلي او محمد تقي است در سال ۱۳۲۲هجري ق در هزاوه دو فرسخي شمال غربي اراك به دنيا آمد.
محمد تقي ، به لحاظ لياقتي كه از خود نشان داد، توانست عناوين و القابي همچون كربلايي محمد تقي- ميرزا محمدتقي خان- مستوفي نظام- وزير نظام- امير نظام- امير كبير- امير اتابك اعظم( شوهر خواهر ناصرالدين شاه )را بدست آورد.
محمد تقي پسر كربلايي قربان، آشپز ميرزا عيسي قائم مقام اول بود كه در خانه قائم مقام تربيت يافت و در اوايل جواني به سمت منشي قائم مقام اول به خدمت مشغول گشت و مورد عنايت رجل سياسي دانشمند قرار گرفت و بعدها در دستگاه قائم مقام دوم نيز مورد توجه واقع شد تا جايي كه وي را همراه هياتي سياسي به روسيه فرستاد و در نامهاي در مورد هوش و نبوغ ميرزا تقي خان چنين نوشته اند :
خلاصه ....اين پسر خيلي ترقيات دارد و قوانين بزرگ به روزگار ميگذارد. باش تا صبح دولتش بدمد.
اميركبير در سفر به روسيه به موسسات فرهنگي، نظامي و اجتماعي آنجا توجه نمود و به اين فكر بود كه راه ترقي ايران نيز داشتن دانشگاه و تشكيلات نظامي و فرهنگي منظم است.
دومين ماموريت وي رئيس هيات سياسي ايران به ارزنه الروم براي حل اختلاف مرزي بين ايران و امپراتوري عثماني بود. در اين ماموريت كه نزديك به دو سال طول كشيد علاوه بر آشنايي با زدو بندهاي سياسي شرق و غرب با دليري خاصي توانست اختلاف مرزي را به نفع ايران پايان دهد و محمره و اراضي وسيع طرف چپ شط العرب را كه مورد ادعاي عثمانيها بود به ايران ملحق كرد. اين اقدام و پيشنهادهاي مفيد اميركبير، مورد عناد و حسادت حاجي ميرزا آغاسي قرار گرفت.
چون محمد شاه فوت كرد ، ناصرالدين ميرزا كه قصد حركت به تهران و نشستن بر تخت سلطنت را داشت نميتوانست حتي هزينه سفر خود و همراهان را به تهران تهيه كند در اين هنگام كه اميركبير در تبريز و ملقب به امير نظام بود با ضمانت شخصي پول فراهم كرد و ناصرالدين شاه را به تهران آورد اما درباريان حتي مهد عليا مادر ناصرالدين شاه كه در زد و بندهاي سياسي خارجي دست داشت مخالف امير بودند، ولي ناصرالدين شاه هر روز بر مرتبه و مقامش مي افزود تا جايي كه ملقب به اميركبير و صدراعظم گرديد. در مدت كوتاهي كه اميركبير صدراعظم بود(در حالي كه ناصرالدين شاه در آغاز سلطنت فقط ۱۶سال داشت) با نبوغ خاص و احساسات پر شور ميهن پرستي خود، اقداماتي بس ارزنده كرد.
نخست به امنيت داخلي پرداخت. سالار را كه در خراسان گردنكشي ميكرد و از جانب روسها و انگليسيها حمايت ميشد سركوب كرد. در نامههايي كه به نمايندگان سياسي و نظامي روس مينوشت و در جوابهايي كه ميداد، دليري و ثبات راي و ميهن پرستي موج ميزند.
پس از برانداختن سالار از خراسان، فارس و بلوچستان را آرام ساخت و در همه مناطق عشيرهنشين و هر جا كه ممكن بود آشوبي برخيزد قراول خانه ايجاد نمود و در سراسر مملكت امنيت برقرار گشت.
در دوره صدارت اميركبير تركمانان كه همواره از مدتها پيش به نقاط دور و نزديك مناطق اطراف خود حمله ميكردند به هيچ اقدام خلافي دست نزدند.
اميركبير اقدامات فراواني در دوره كوتاه صدارت خود ، همچون ايجاد امنيت و استقرار دولت، تنظيم قشون ايران به سبك اروپايي، ايجاد كارخانههاي اسلحه سازي، اصلاح امور قضايي، جرح و تعديل محاضر شرع.تاسيس چاپارخانه، تاسيس دارالفنون، فرستادن ايرانيان به خارج براي تحصيلات ، ايجاد روزنامه و انتشار كتب ، ترويج ساده نويسي و لغو القاب، بناي بيمارستان و رواج تلقيح عمومي آبله، مرمت ابنيه تاريخي، مبارزه با فساد و ارتشاء ، ترويج صنايع جديد، استخراج معادن، بسط فلاحت و آبياري، توسعه تجارت داخلي و خارجي، كوتاه كردن دست اجانب در امور كشور، تعيين مشي سياسي معيني در سياست خارجي و اصلاح امور مالي و تعديل بودجه از جمله خدمات ارزشمند امير كبير است.
اقدامات انقلابي و ملي اميركبير سبب شد كه گروهي استفاده جو، بناي تحريك نسبت به وي بگذارند تا جايي دسيسه و دشمني افرادي فرصت طلب و نوكر استعمار همچون آقاخان نوري و مهدعليا و كوته بيني و ناداني ناصرالدين شاه موجب شد تا در ۲۰محرم ۱۲۶۸هجري قمري، اميركبير از صدارت معزول شود سر انجام به فرمان ناصرالدين شاه و به دست نالايقي چون حاج عليخان مراغه يي معروف به حاجب الدوله به طرز فيجعي در حمام فين كاشان به شهادت رسيد.
Sookoot
4th January 2012, 12:44 AM
حکم داماد احمدينژاد يك هفته پس از اعلام ملغی شد
مراسم تودیع و معارفه رییس سازمان استاندار و تحقیقات صنعتی که با اعلام قبلی از شب گذشته (دوشنبه) و به صبح امروز موکول شده بود، منتفی شد.
بنابر این گزارش مراسم تودیع مهدی خورشیدی به عنوان رییس جدید سازمان استاندار و تحقیقات صنعتی ایران که چندی پیش با حکم شورای عالی استاندارد به این سمت منصوب شده بود در حالی منتفی شد شد که منابع مطلع دلیل عجیبی را برای آن ذکر کرده اند.
گفته می شود که حکم داماد رییس جمهور برای ریاست سازمان لغو شده و سید نظام الدین برزگری رییس قبلی این سازمان در سمت خود ابقا شده است.
شورای عالی استاندارد چندی پیش مهدی خورشیدی رییس گروه مشاورین و داماد رییس جمهور را طی حکمی به سمت رییس موسسه استاندارد منصوب کرده بود که این حکم واکنش هایی را از سوی برخی نمایندگان مجلس و جنبش های دانشجویی در پی داشت.
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=112621
312
4th January 2012, 02:27 AM
شكر خدا معلوم شد كه توي اين مملكت همه چي هم ديگه بيصاحب بيصاحب نيست.
نكته اين هست كه بايد تمام خواص مملكت (و بالتبع عوام )تا اونجايي كه ميشه نسبت به مسائل كشور بي تفاوت وبيخبر و بي اعتنا نباشند.اينكار هم نياز به عشق شديد ومداوم و صرف انرژي و حواس و دقت زياد ودائم داره.
بين توليد مرواريد با تخم مرغ تفاوت در سكوت صدف و قدقد مرغه.
SaSaMc2
4th January 2012, 02:45 AM
سلام دوست عزیز[golrooz]پوزش از تاخیر
فراکسیون متشکل از تعداد متنابهی از نمایندگان یک حزب و جناح و یا سلیقه خاص سیاسی است
ممنون از پاسخ شما [golrooz]
حکم داماد احمدينژاد يك هفته پس از اعلام ملغی شد
گفته می شود که حکم داماد رییس جمهور برای ریاست سازمان لغو شده و سید نظام الدین برزگری رییس قبلی این سازمان در سمت خود ابقا شده است.
من كه متوجه نشدم اين آقاي برزگري در اين پست خوب بوده يا نه!!!
اگه خوب بوده چرا بركنار شده؟
اگه بد بوده چرا دوباره انتخاب شده؟[nadanestan]
بين توليد مرواريد با تخم مرغ تفاوت در سكوت صدف و قدقد مرغه.
[tashvigh]
Sookoot
8th January 2012, 10:15 PM
ممنون از پاسخ شما [golrooz]
من كه متوجه نشدم اين آقاي برزگري در اين پست خوب بوده يا نه!!!
اگه خوب بوده چرا بركنار شده؟
اگه بد بوده چرا دوباره انتخاب شده؟[nadanestan]
[tashvigh]
حتما اشکالاتی متوجه عملکرد ایشون بوده
اما اونچه مسلمه ګزینه انتخابی به مراتب نامناسب تر بود که الحمدلله بخیر ګذشت !!
Sookoot
8th January 2012, 10:28 PM
رسم نخبه کشی ....
خدایا : به من قدرت تحمل عقیده “مخالف” ارزانی کن .
خدایا : رشدعقلی وعلمی مرا از فضیلت “تعصب” “احساس” و “اشراق” محروم نساز.
خدایا : مرا همواره آگاه وهوشیار دار تا پیش ازشناختن درست وکامل کسی قضاوت نکنم.
خدایا : جهل آمیخته باخودخواهی و حسد مرا رایگان ابزار قتاله دشمن برای حمله به دوست نسازد
خدایا : شهرت منی را که:”میخواهم باشم” قربانی منی که ” میخواهند باشم” نکند.
خدایا : در روح من اختلاف در “انسانیت” را به اختلاف در فکر واختلاف در رابطه با هم میامیز. آن چنان که نتوانم این سه قوم جدا از هم را باز شناسم.
خدایا : مرا به خاطر حسد کینه و غرض عمله در امان دار.
خدایا : خودخواهی را چندان درمن بکش تاخودخواهی دیگران را احساس نکنم و از آن در رنج نباشم.
خدایا : مرا در ایمان اطاعت مطلق بخش تا در جهان عصیان مطلق باشم.
خدایا: « تقوای ستیزم» بیاموز تا درانبوه مسوولیت نلغزم و از تقوای پرهیز مصونم دار تا در خلوت عزلت نپوسم.
خدایا : مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان. اضطرابهای بزرگ غمهای ارجمند و حیرتهای عظیم را به روحم عطا کن. لذت ها را به بندگان حقیرت بخش و دردهای عزیز بر جانم ریز.
این جملات زیبا و دلنشین از کیست ؟
ویا اینها :
برای شنا کردن به سمت مخالف رودخانه، قدرت و جرات لازم است . وگرنه هر ماهی مرده ای هم می تواند از طرف موافق جریان آب حرکت کند.
..........
وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن
....................
خداوندا
از بچگی به من آموختند همه را دوست بدار
حال که بزرگ شده ام
و
کسی را دوست می دارم
می گویند:
فراموشش کن
..............
(http://www.aftabir.com/blog/wp-content/uploads/2011/06/Shariati2.jpg)
روزی که بود ندیدم….روزی که خواند نشنیدم
روزی دیدم که نبود….روزی شنیدم که نخواند
..............
خدایا به من توفیق تلاش در شکست
صبر در نومیدی
عظمت بی نام دین بی دنیا
عشق بی هوس عطا کن
من هرگز نمی نالم…قرنها نالیدن بس است…میخواهم فریاد بزنم…اگر نتوانستم سکوت میکنم….
................
آری اینها تنها عباراتی چند از تراوش ذهن روشن دکتر علی شریعتی است نخبه ای که زمین و زمان را یارای ګنجایش روح بلندش نبود و عاقبت به رسم نخبګی سردر نقاب خاک کشید .........
http://www.aftabir.com/blog/wp-content/uploads/2011/06/Shariati3-225x300.jpg (http://www.aftabir.com/blog/wp-content/uploads/2011/06/Shariati3.jpg)
دکتردر دوران خانه نشینی فرصت یافت تا به فرزندانش توجه بیشتری كند.. در رفتار بچه ها دقیق و نسبت به انتخابهایی كه می كردند حساس بود. مثلا اگر لباس را به این دلیل انتخاب می كردند كه دیگران آن را انتخاب كرده بودند و احیانا مد روز بود، دلخور می شد اما مستقیما اظهار نمی كرد با شوخی ناخشنودیش را بفهماند.... در این اواخر، بر شركت بچه ها در جلسات سخنرانی اش تاكید فراوانی می كرد.. گاه مسئولیت پیاده كردن نوارها را به آنها می داد و سعی می كرد با آنها رابطه فكری برقرار كند. در سال 55، با فرستادن پسرش (احسان) به خارج از كشور فرصت یافت تا مقدمات برنامه هجرت خود را فراهم كند.
ـ دكتر شریعتی نهایتا در روز 26 اردیبهشت سال 1356 از ایران، به مقصد بلژیك هجرت كرد و پس از اقامتی سه روزه در بروكسل عازم انگلستان شد و در منزل یكی از بستگان نزدیك همسر خود اقامت گزید و پس از گذشت یك ماه در 29 خرداد همان سال به نحو مشكوك درگذشت و با مشورت استاد محمد تقی شریعتی و كمك دوستان و یاران او از جمله شهید دكتر چمران و امام موسی صدر در جوار حرم مطهر حضرت زینب (س) در سوریه به خاك سپرده شد
بقول دکتر آری اینچنین است برادر !!
Sookoot
16th January 2012, 07:39 PM
غلامرضا تختی
نخبه ای که تحمل نشد ...
http://www.uc-njavan.ir/images/ryp34o4se3d027i5axw2.jpg
جهان پهلوان غلامرضا تختي در شهريور 1309 ش در يکي از محلات جنوبي تهران و در خانوادهاي متوسط به دنيا آمد. وي از کودکي به ورزش روي آورد
او در عين حال به نجاري مشغول بود تا اين که در بيست سالگي در اولين مسابقات قهرماني کشتي کشوري شرکت کرد. از آن پس شهره عام و خاص گرديد و در ميدانهاي جهاني مدال آور شد.
تختي سرشار از پاکي و صداقت بود و دلي بيباک و جسور داشت. او داراي قلبي رئوف و مالامال از عشق مردم بود و در زندگي خود، بيش از قهرماني به انسان زيستن و از خودگذشتگي ميانديشيد. تختي با وجود قهرماني در ميادين بينالمللي کشتي، هيچ گاه فروتني و تواضع خود را در برابر مردم از دست نداد. وي در دوران قهرماني خود، 9 مدال طلا و نقره جهاني و بازيهاي المپيک را کسب کرد و از جمله ورزشکاران ايراني است که بيشترين مدالهاي طلا و نقره را در بازيهاي مهم بينالمللي، به ارمغان آوردهاند. جهان پهلوان تختي از مريدان آيتاللَّه سيدمحمود طالقاني به شمار ميرفت و در ملي شدن صنعت نفت حضوري فعال داشت. وي همچنين در جمعآوري کمکهاي مردمي به زلزله زدگان نقش مهمي ايفا کرد به طوري که حساسيت رژيم را دربرداشت.
رژيم که کمابيش از فعاليتهاي سياسي تختي آگاهي پيدا کرده بود، براي به سلطه کشيدن او، رياست فدراسيون کشتي کشور را به او پيشنهاد نمود؛ ولي او اين پيشنهاد و حتي پيشنهاد براي به دست گرفتن شهرداري تهران يا نمايندگي مجلس را نيز رد کرد. در نهايت، رژيم سفاک پهلوي چون هيچ راهي براي نفوذ به تختي نيافته بود و همچنين محبوبيت روزافزون تختي در ميان مردم و مخالفت وي با رژيم وابسته شاه، طاغوتيان را خشمگين کرده بود،
سرانجام باعث شد تا عوامل رژيم پهلوي در توطئهاي مشکوک، وي را در هفدهم دي ماه 1346 در 37 سالگي به قتل برسانند.
هرچند که در آن زمان، مرگ تختي را، خودکشي عنوان کردند، ولي اين توطئه رژيم با آگاهي يافتن مردم از اصل ماجرا، نقش بر آب گرديد. پيکر جهان پهلوان تختي با حضور خيل دوستداران و مشتاقان، در شهر ري به خاک سپرده شد.
http://www.uc-njavan.ir/images/bboy9j9sx3mdf0sjbw0.jpg
خودداری تختی از کرنش درمقابل طاغوت ، حتی هنگام دریافت بازوبند !
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.