kamyab2864
19th December 2011, 06:04 PM
http://1.vped.site50.net/images/3a5435d4f945.jpg
گوشه ها
در کنار سطل آشغال
در بیابانی که ندارد هیچ نشان، از ماه
در پس کوچه باریک و دراز
کنج پستوی خانه ای از حزن
در میان من و تو
برده هایی که نمی پندارند
گشته اسیر
عطشی بی پایان از شروع هستی
تا به هنگامه تسخیر زمین
هر که را با راهی که خود می داند میخواند
گاهی در هم شکستن احساس
و پشیمانی از آنچه نشد
صورتی را که چو در ، دوست می داشت
گاه از او بربود
قلبهایی که تپیدند
ولی بهر دروغ بهر فریب
ساکن هر منزل
می توان آرام آرام بلعیده شدن را
فهمید
قلبها ، شده یک دست سیاه
به سراغ تو هم می آید
با تنهایی سختی بی فردایی
امید
هنوز در دل ما زندست
شاید این قطره ی ناچیز امید
همچون سیلی بکشاندش در عمق
جایی
سالها در پس آن پنهان بود تا امروز
حال باید پرسید
چرا حالا
گوشه ها
در کنار سطل آشغال
در بیابانی که ندارد هیچ نشان، از ماه
در پس کوچه باریک و دراز
کنج پستوی خانه ای از حزن
در میان من و تو
برده هایی که نمی پندارند
گشته اسیر
عطشی بی پایان از شروع هستی
تا به هنگامه تسخیر زمین
هر که را با راهی که خود می داند میخواند
گاهی در هم شکستن احساس
و پشیمانی از آنچه نشد
صورتی را که چو در ، دوست می داشت
گاه از او بربود
قلبهایی که تپیدند
ولی بهر دروغ بهر فریب
ساکن هر منزل
می توان آرام آرام بلعیده شدن را
فهمید
قلبها ، شده یک دست سیاه
به سراغ تو هم می آید
با تنهایی سختی بی فردایی
امید
هنوز در دل ما زندست
شاید این قطره ی ناچیز امید
همچون سیلی بکشاندش در عمق
جایی
سالها در پس آن پنهان بود تا امروز
حال باید پرسید
چرا حالا