PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شوخی با برنامه نویسی



ØÑтRдŁ§
25th January 2009, 10:30 PM
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت تمام اعضای تالار برنامه نویسی

اگه اجازه بدین یه ذره شوخی کنیم البته اگه ناراحت نمیشین!

اجازه هست؟
________
___________
______________
خب حتما اجازه هست که چیزی نمیگین دیگه
ما هم شروع می کنیم
اگه مطلبی چیزی داشتین بذارین دیگه. خب؟

ØÑтRдŁ§
25th January 2009, 10:32 PM
اول از این شروع می کنیم که یه ذره قدیمیه:

برنامه نویس موجودیست زنده که اغلب بصورت نشسته با کمی خمیدگی روبروی خود را نگاه می کند. این موجود توانایی بسیار زیادی در گیر دادن به یک موضوع و پلک نزدن را داراست. بیشتر طول عمر خود را بدون تحرک سپری می کند و فقط انگشتانش دارای فعالیت بسیار زیاد هستند. غالبا بصورت انفرادی یافت می شود و در پاسخ به مخاطب همواره می گوید: چی؟ ۹۹٪ آنها شب زیست هستند. بین یک شاخه گل رز و یک تکه پارآجر تفاوتی قائل نمی شود و دنیای وی فقط نیم متر جلوتر از چشمانش است.

ØÑтRдŁ§
25th January 2009, 10:33 PM
یک برنامه‌نویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند. برنامه‌نویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟ مهندس که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید. برنامه‌نویس دوباره گفت: بازى سرگرم‌کننده‌اى است. من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید ۵ دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال می‌کنید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم من ۵ دلار به شما می‌دهم.

---

مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد. این بار، برنامه‌نویس پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ٥٠ دلار به شما می‌دهم. این پیشنهاد چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با برنامه‌نویس بازى کند.

---

برنامه‌نویس نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟» مهندس بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد. حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا می‌رود ۳ پا دارد و وقتى پائین می‌آید ۴ پا؟» برنامه‌نویس نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد. باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد. سپس براى تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ (chat) زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند.

---

بالاخره بعد از ۳ ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و ٥٠ دلار به او داد. مهندس مودبانه ٥٠ دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. برنامه‌نویس بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟» مهندس دوباره بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد و رویش را برگرداند و خوابید!!!

ØÑтRдŁ§
25th January 2009, 10:58 PM
برنامه نویسی در سطوح مختلف:

دبیرستان: کد:

10 PRINT "HELLO WORLD"
20 ENDسال اول دانشگاه: کد:

program Hello(input, output)
begin
writeln('Hello World')
end.سال آخر دانشگاه: کد:

(defun hello
(print
(cons 'Hello (list 'World))))برنامه نویس حرفه ای: کد:

#include <stdio.h>
void main(void)
{
char *message[] = {"Hello ", "World"};
int i;

for(i = 0; i < 2; ++i)
printf("%s", message[i]);
printf("\n");
}برنامه نویس قدیمی حرفه ای: کد:

#include <iostream.h>
#include <string.h>

class string
{
private:
int size;
char *ptr;

string() : size(0), ptr(new char[1]) { ptr[0] = 0; }

string(const string &s) : size(s.size)
{
ptr = new char[size + 1];
strcpy(ptr, s.ptr);
}

~string()
{
delete [] ptr;
}

friend ostream &operator <<(ostream &, const string &);
string &operator=(const char *);
};

ostream &operator<<(ostream &stream, const string &s)
{
return(stream << s.ptr);
}

string &string::operator=(const char *chrs)
{
if (this != &chrs)
{
delete [] ptr;
size = strlen(chrs);
ptr = new char[size + 1];
strcpy(ptr, chrs);
}
return(*this);
}

int main()
{
string str;

str = "Hello World";
cout << str << endl;

return(0);
}استاد برنامه نویسی: کد:

[
uuid(2573F8F4-CFEE-101A-9A9F-00AA00342820)
]
library LHello
{
// bring in the master library
importlib("actimp.tlb");
importlib("actexp.tlb");

// bring in my interfaces
#include "pshlo.idl"

[
uuid(2573F8F5-CFEE-101A-9A9F-00AA00342820)
]
cotype THello
{
interface IHello;
interface IPersistFile;
};
};

[
exe,
uuid(2573F890-CFEE-101A-9A9F-00AA00342820)
]
module CHelloLib
{

// some code related header files
importheader(<windows.h>);
importheader(<ole2.h>);
importheader(<except.hxx>);
importheader("pshlo.h");
importheader("shlo.hxx");
importheader("mycls.hxx");

// needed typelibs
importlib("actimp.tlb");
importlib("actexp.tlb");
importlib("thlo.tlb");

[
uuid(2573F891-CFEE-101A-9A9F-00AA00342820),
aggregatable
]
coclass CHello
{
cotype THello;
};
};


#include "ipfix.hxx"

extern HANDLE hEvent;

class CHello : public CHelloBase
{
public:
IPFIX(CLSID_CHello);

CHello(IUnknown *pUnk);
~CHello();

HRESULT __stdcall PrintSz(LPWSTR pwszString);

private:
static int cObjRef;
};


#include <windows.h>
#include <ole2.h>
#include <stdio.h>
#include <stdlib.h>
#include "thlo.h"
#include "pshlo.h"
#include "shlo.hxx"
#include "mycls.hxx"

int CHello::cObjRef = 0;

CHello::CHello(IUnknown *pUnk) : CHelloBase(pUnk)
{
cObjRef++;
return;
}

HRESULT __stdcall CHello::PrintSz(LPWSTR pwszString)
{
printf("%ws
", pwszString);
return(ResultFromScode(S_OK));
}


CHello::~CHello(void)
{

// when the object count goes to zero, stop the server
cObjRef--;
if( cObjRef == 0 )
PulseEvent(hEvent);

return;
}

#include <windows.h>
#include <ole2.h>
#include "pshlo.h"
#include "shlo.hxx"
#include "mycls.hxx"

HANDLE hEvent;

int _cdecl main(
int argc,
char * argv[]
) {
ULONG ulRef;
DWORD dwRegistration;
CHelloCF *pCF = new CHelloCF();

hEvent = CreateEvent(NULL, FALSE, FALSE, NULL);

// Initialize the OLE libraries
CoInitializeEx(NULL, COINIT_MULTITHREADED);

CoRegisterClassObject(CLSID_CHello, pCF, CLSCTX_LOCAL_SERVER,
REGCLS_MULTIPLEUSE, &dwRegistration);

// wait on an event to stop
WaitForSingleObject(hEvent, INFINITE);

// revoke and release the class object
CoRevokeClassObject(dwRegistration);
ulRef = pCF->Release();

// Tell OLE we are going away.
CoUninitialize();

return(0); }

extern CLSID CLSID_CHello;
extern UUID LIBID_CHelloLib;

CLSID CLSID_CHello = { /* 2573F891-CFEE-101A-9A9F-00AA00342820 */
0x2573F891,
0xCFEE,
0x101A,
{ 0x9A, 0x9F, 0x00, 0xAA, 0x00, 0x34, 0x28, 0x20 }
};

UUID LIBID_CHelloLib = { /* 2573F890-CFEE-101A-9A9F-00AA00342820 */
0x2573F890,
0xCFEE,
0x101A,
{ 0x9A, 0x9F, 0x00, 0xAA, 0x00, 0x34, 0x28, 0x20 }
};

#include <windows.h>
#include <ole2.h>
#include <stdlib.h>
#include <string.h>
#include <stdio.h>
#include "pshlo.h"
#include "shlo.hxx"
#include "clsid.h"

int _cdecl main(
int argc,
char * argv[]
) {
HRESULT hRslt;
IHello *pHello;
ULONG ulCnt;
IMoniker * pmk;
WCHAR wcsT[_MAX_PATH];
WCHAR wcsPath[2 * _MAX_PATH];

// get object path
wcsPath[0] = '\0';
wcsT[0] = '\0';
if( argc > 1) {
mbstowcs(wcsPath, argv[1], strlen(argv[1]) + 1);
wcsupr(wcsPath);
}
else {
fprintf(stderr, "Object path must be specified\n");
return(1);
}

// get print string
if(argc > 2)
mbstowcs(wcsT, argv[2], strlen(argv[2]) + 1);
else
wcscpy(wcsT, L"Hello World");

printf("Linking to object %ws\n", wcsPath);
printf("Text String %ws\n", wcsT);

// Initialize the OLE libraries
hRslt = CoInitializeEx(NULL, COINIT_MULTITHREADED);

if(SUCCEEDED(hRslt)) {


hRslt = CreateFileMoniker(wcsPath, &pmk);
if(SUCCEEDED(hRslt))
hRslt = BindMoniker(pmk, 0, IID_IHello, (void **)&pHello);

if(SUCCEEDED(hRslt)) {

// print a string out
pHello->PrintSz(wcsT);

Sleep(2000);
ulCnt = pHello->Release();
}
else
printf("Failure to connect, status: %lx", hRslt);

// Tell OLE we are going away.
CoUninitialize();
}

return(0);
}هکر تازه کار: کد:

#!/usr/local/bin/perl
$msg="Hello, world.\n";
if ($#ARGV >= 0) {
while(defined($arg=shift(@ARGV))) {
$outfilename = $arg;
open(FILE, ">" . $outfilename) || die "Can't write $arg: $!\n";
print (FILE $msg);
close(FILE) || die "Can't close $arg: $!\n";
}
} else {
print ($msg);
}
1;هکر حرفه ای: کد:

#include <stdio.h>
#define S "Hello, World\n"
main(){exit(printf(S) == strlen(S) ? 0 : 1);}هکر قدیمی حرفه ای: کد:

% cc -o a.out ~/src/misc/hw/hw.c
% a.outاستاد هکر: کد:

% echo "Hello, world."مدیر تازه کار: کد:

10 PRINT "HELLO WORLD"
20 ENDمدیر میانی: کد:

mail -s "Hello, world." bob@b12
Bob, could you please write me a program that prints "Hello, world."?
I need it by tomorrow.
^Dمدیر باسابقه: کد:

% zmail jim
I need a "Hello, world." program by this afternoon.مدیر ارشد: کد:

% letter
letter: Command not found.
% mail
To: ^X ^F ^C
% help mail
help: Command not found.
% damn!
!: Event unrecognized
% logout

ØÑтRдŁ§
25th January 2009, 11:04 PM
اگر زبانهای برنامه نویسی مذهب بودند


* C = یهودیت: قدیمی و محدود کننده است، ولی بیشتر دنیا با قوانینش آشنا هستند و بهش احترام میذارن. نکته اینجاست که شما نمیتونین بعدا بهش گرایش پیدا کنین – یعنی یا باید باهاش شروع کنین و یا اینکه در غیر اینصورت فکر می کنین گرویدن بهش دیوانگیه. همچنین وقتی چیزی غلط از آب در بیاد، بیشتر مردم معتقدن که ریشه همه مشکلات ازش منشا میگیره.

* جاوا = مسیحی معتقد: در تئوری پایه اش همون C هست، ولی خیلی از قوانین کهنه رو کنار گذاشته به طوریکه دیگه شبیه مبداش نیست. در عوض، قوانین سفت و سخت خودش رو اضافه کرده، با این حال طرفدارانش معتقدن که چه بهتر که از مبداش دور شده و ترجیح میدن سمت مبدا نرن. نه تنها طرفدارانش معتقدن جاوا بهترین زبان دنیاست، بلکه حاضرن هرکسی رو که در این زمینه باهاشون هم عقیده نیست رو بسوزونن!

* PHP = مسیحیت التقاطی: تو بازار وب داره با جاوا می جنگه. یه سری مفاهیم رو انتخابی و دلبخواهی از C و جاوا گرفته، یعنی اونایی که خوشش اومده. ممکنه مثل زبانهای دیگه منسجم نباشه ولی آزادی عمل بیشتری به شما میده و علی الظاهر ایده اصلی هر چیزی رو درون خودش داره. همچنین مفهوم کلی “برو/رفتن به جهنم” رو حذف کرده.

*++C = اسلام: زبان C رو پوشش میده البته علاوه بر اینکه همه قوانین C رو داره، مجموعه پیچیده ای از قوانین جدید رو هم اضافه کرده. مستعد اینه که برای پایه ریزی هر چیزی استفاده بشه، از بزرگترین قساوت ها گرفته تا زیباترین آثار هنری. پیروانش معتقدن که غایی ترین و کاملترین زبان جهانی هست و ممکنه از دست کسانی که باهاشون موافق نیستن خشمگین بشن. همچنین، اگه به خودش و یا موسسش بی احترامی کنین ممکنه توسط طرفداران افراطیش تهدید به مرگ بشین.

* #C = مورمن: تو یه نظر اجمالی شبیه جاواست ولی با دقت بیشتر متوجه میشیم که اولا توسط شرکتی عرضه میشه که طرفداران جاوا معتقدن شیطان هست و دوما اینکه مفاهیم پایه و کلیدی اش کاملا متفاوته. ممکنه از انتخاب تون راضی باشین در صورتیکه همه طرفداران جاوا به خاطر پیروی ازش، براتون تبعیض قائل نشن.

* Lisp = آئین بودا: نحوی وجود نداره، مرجع و یا مرکزیتی هم برای عقاید وجود نداره، همچنین خدایی برای پرستش وجود نداره. تمام دنیا در دستان شماست – اگر به طور کامل اونو فهمیده باشین. یه سری میگن Lisp اصلا یک زبان نیست یه سری دیگه هم میگن تنها زبانیه که دارای احساس هست.

* Perl = ساحری: مجموعه نامشخصی از طلسم های محرمانه و مخفی هست که کار کردن با این قوانین عجیب و غریب، در دراز مدت روان تون رو آزار میده. اغلب فقط زمانی بهش احتیاج دارین که رییستون کار فوری ای رو از شما بخواد مثلاساعت ۹:۰۰ شب جمعه!

* Python = انسانگرایی: ساده است و محدودیت خاصی نداره و تنها چیزی که نیاز دارین تا پیروش باشین عرف و حضور ذهن هستش. خیلی از طرفدارانش ادعا می کنن که خیالشون از تمام محدودیت های تحمیل شده در سایر زبانها راحت شده و تازه دارن لذت برنامه نویسی رو میچشن. کسانی هم وجود دارن که میگن این زبان فرمی از شبه کد (pseudo-code) هستش.

* COBOL = الحاد باستانی: یه زمانی در ناحیه پهناوری از دنیا حکمرانی میکرد و خیلی هم مهم بود، ولی خوشبختانه امروزه تقریبا دیگه منسوخ شده. اگرچه خیلی ها اون موقع از تشریفاتی که خدایانش میخواستن، وحشت میکردن، امروزه هنوزم یکسری اصرار دارن که این زبان باید زنده بمونه.

* ویژوال بیسیک = شیطان پرستی: با این تفاوت که برای شیطان‌پرست شدن لازم نیست واقعاً روحتون رو به شیطان بفروشید !

ØÑтRдŁ§
25th January 2009, 11:10 PM
اگر شوهر يه خانمي برنامه نويس باشد :


اگر شوهر یه خانمی برنامه نويس باشد...
شوهر: سلام،من log in کردم.
زن: لباسی رو که صبح بهت گفتم خريدی؟
شوهر: bad command or file name.
زن: ولی من صبح بهت تاکيد کرده بودم
شوهر: syntax error, abort, retry, cancel.
زن: خوب حقوقتو چيکار کردی؟
شوهر: file in use, read only, try after some time.
زن: پس حداقل کارت عابر بانکتو بده به من.
شوهر: sharing violation, access denied.
زن: می دونی، ازدواج با تو واقعا يک تصميم اشتباه بود. شوهر: data type mismatch. زن: تو يک موجود بدرد نخور هستی.
شوهر: by default.
زن: پس حداقل بيا بريم بيرون يه چيزی بخوريم.
شوهر: hard disk full.
زن: ببينم ميتونی بگی نقش من تو زندگی تو چيه؟
شوهر:unknown virus detected.
زن: خب مادرم چی؟
شوهر: unrecoverable error.
زن: و رابطه تو با رئيست؟
شوهر: the only user with write permission.
زن: تو اصلا منو بيشتر دوست داری يا کامپيوترتو؟
شوهر: too many parameters.
زن: خوب پس منم ميرم خونه بابام.
شوهر: program performed illegal operation, it will be closed.
زن: خوب گوشاتو بازکن، من ديگه بر نميگردم!
شوهر: close all programs and logout for another user.
زن: می دونی، صحبت کردن باتو فايده نداره، من رفتم.
شوهر: its now safe to turn off your computer

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد