Majid_GC
17th November 2011, 05:35 PM
انگیزه ، شوق ، خوشبختی
انگیزه و عشق دو کلید برای دستیابی به خوشبختی و خوشبختی تنها راه شاد زیستن است.
اگر انگیزه و عشق در زندگی جاری باشد آنگاه است که خوشبختی را هر انسانی با تمامی وجود خویش احساس می کند و می تواند از هر لحظه ی زندگی اش لذت ببرد و شاد زندگی کند.
اگر در این مسیر انگیزه و عشق نباشد امیدی به شاد زیستن نیست.
گاه پیش می آید که دنبال خوشبختی می گردیم ، گمان می بریم که آن را گم کرده ایم ، می خواهیم آن را در سفر ، در گردش و ... پیدایش کنیم اما افسوس که که خوشبختی خود ما هستیم با این تفاوت که باید در آن را بگشاییم و منتظر تابش نیرومند آن بر روی زندگی مان باشیم.
خیلی وقت است که این دو کلید را گم کرده ایم و آن را با عشق به یک فرد و اگنیزه برای زندگی هیجان انگیز اشتباه گرفته ایم چون که معنای آن را فراموش کرده ایم.
انگیزه برای زندگی ، انگیزه تجربه کردن ناشناخته ها ، شوق برای مبارزه با بدی ، شوق برای درست کردن یک نیمرو ، شوق برای غذا خوردن ، واژه هایی آشناست اما ناموجود در زندگی هر یک از ماست.
برای انگیزه پیدا کردن باید از چیز های کوچک شروع کرد. انگیزه و شوق برای خوابیدن ، برای آب خوردن ، حمام کردن و لباس پویشیدن.
اگر در این موارد شوق نداشته باشی بی شک نمی توانی برای زندگی ات انگیزه داشته باشی چرا که خانه از پای بست ویران است.
برای انگیزه پیدا کردن برای آب خوردن لازم نیست مدام صدایش بزنی تنها کافی ست که تمام غم ها ، شادی ها تجربه های تلخ و شیرین را فراموش کنی. کنار بگذاری و با دیدی تازه به آن نگاه کنی. سلامتی چیست؟ سلامتی خود ما هستیم تنها کافی است زباله ها، بیماری ها ، ناراحتی و افسردگی را دور بریزیم. انگیزه هم همین طور .
مغزه تو بالقوه سرشار از انگیزه است. تنها کافی ست که احساسات گذشته ات را دیگر با خودت حمل نکنی بگذاری خودش و غریزی کارک ند نه اینکه یک مشت احساسات بیمار گونه در آن بریزی!
رمز دست یافتن به عشق داشتن انگیزه است. وثتی که که مغز تو آماده باشد به خودی خود انگیزه دارد حال کافی است این انگیزه را در حین عمل نیز حفظ کنی!
اگر انگیزه برای آب خوردن داشته باشی باعث می شود هنگام آب خوردن از اینکه آب می خوری ، از اینکه زندگی هنوز هم هست، عشق می ورزی به خودت نه دیگری.
باید یاد بگیری که عشق را در عمل جاری سازیو هر عمل را عاشقانه انجام بدهی.
با عشق انجام دادن مساوی است با تجربه ی ناشناخته ها. اگر با عشق انجام دهی هر دفعه تجربه ای ناشناخته ها به تو اضافه می شود . اما به این اکتفا نکن برای رسیدن به خوشبختی باید این عشق را حفظ کنی.
این عشق و تجربه که به تو دست می دهد را دوباره با خودت حمل نکن. چرا که تو همواه پذیرای این عشق هستی پس لازم نیست که از آن یک نماد و خاطره داشته باشی.
این عشق را در کار های کوچک داشته باشی آنگاه است که می توانی این را با کار های بزرگ هم داشته باشی و وقتی این عشق زندگی تو را فرا بگیرد خوشبختی دارد به تو می تابد با تمام وجود آن را حس میکنی دیگر نیازی به جستجو نیست تا خودت را پیدا کرده ای.
آن وقت است که دیگر نه در گذشته و زندگی می کنی و نه در آینده.
حال است که برای تو اهمیت دارد.انگیزه مغز توست ، تشق اراده ی توست ، خوشبختی خود تو هستی ! نیاز به جستجو ندارد تنها کافی است زباله ها را ، بیماری ها را همواره دور بریزی.
نویسنده:مجید سلیمیان
انگیزه و عشق دو کلید برای دستیابی به خوشبختی و خوشبختی تنها راه شاد زیستن است.
اگر انگیزه و عشق در زندگی جاری باشد آنگاه است که خوشبختی را هر انسانی با تمامی وجود خویش احساس می کند و می تواند از هر لحظه ی زندگی اش لذت ببرد و شاد زندگی کند.
اگر در این مسیر انگیزه و عشق نباشد امیدی به شاد زیستن نیست.
گاه پیش می آید که دنبال خوشبختی می گردیم ، گمان می بریم که آن را گم کرده ایم ، می خواهیم آن را در سفر ، در گردش و ... پیدایش کنیم اما افسوس که که خوشبختی خود ما هستیم با این تفاوت که باید در آن را بگشاییم و منتظر تابش نیرومند آن بر روی زندگی مان باشیم.
خیلی وقت است که این دو کلید را گم کرده ایم و آن را با عشق به یک فرد و اگنیزه برای زندگی هیجان انگیز اشتباه گرفته ایم چون که معنای آن را فراموش کرده ایم.
انگیزه برای زندگی ، انگیزه تجربه کردن ناشناخته ها ، شوق برای مبارزه با بدی ، شوق برای درست کردن یک نیمرو ، شوق برای غذا خوردن ، واژه هایی آشناست اما ناموجود در زندگی هر یک از ماست.
برای انگیزه پیدا کردن باید از چیز های کوچک شروع کرد. انگیزه و شوق برای خوابیدن ، برای آب خوردن ، حمام کردن و لباس پویشیدن.
اگر در این موارد شوق نداشته باشی بی شک نمی توانی برای زندگی ات انگیزه داشته باشی چرا که خانه از پای بست ویران است.
برای انگیزه پیدا کردن برای آب خوردن لازم نیست مدام صدایش بزنی تنها کافی ست که تمام غم ها ، شادی ها تجربه های تلخ و شیرین را فراموش کنی. کنار بگذاری و با دیدی تازه به آن نگاه کنی. سلامتی چیست؟ سلامتی خود ما هستیم تنها کافی است زباله ها، بیماری ها ، ناراحتی و افسردگی را دور بریزیم. انگیزه هم همین طور .
مغزه تو بالقوه سرشار از انگیزه است. تنها کافی ست که احساسات گذشته ات را دیگر با خودت حمل نکنی بگذاری خودش و غریزی کارک ند نه اینکه یک مشت احساسات بیمار گونه در آن بریزی!
رمز دست یافتن به عشق داشتن انگیزه است. وثتی که که مغز تو آماده باشد به خودی خود انگیزه دارد حال کافی است این انگیزه را در حین عمل نیز حفظ کنی!
اگر انگیزه برای آب خوردن داشته باشی باعث می شود هنگام آب خوردن از اینکه آب می خوری ، از اینکه زندگی هنوز هم هست، عشق می ورزی به خودت نه دیگری.
باید یاد بگیری که عشق را در عمل جاری سازیو هر عمل را عاشقانه انجام بدهی.
با عشق انجام دادن مساوی است با تجربه ی ناشناخته ها. اگر با عشق انجام دهی هر دفعه تجربه ای ناشناخته ها به تو اضافه می شود . اما به این اکتفا نکن برای رسیدن به خوشبختی باید این عشق را حفظ کنی.
این عشق و تجربه که به تو دست می دهد را دوباره با خودت حمل نکن. چرا که تو همواه پذیرای این عشق هستی پس لازم نیست که از آن یک نماد و خاطره داشته باشی.
این عشق را در کار های کوچک داشته باشی آنگاه است که می توانی این را با کار های بزرگ هم داشته باشی و وقتی این عشق زندگی تو را فرا بگیرد خوشبختی دارد به تو می تابد با تمام وجود آن را حس میکنی دیگر نیازی به جستجو نیست تا خودت را پیدا کرده ای.
آن وقت است که دیگر نه در گذشته و زندگی می کنی و نه در آینده.
حال است که برای تو اهمیت دارد.انگیزه مغز توست ، تشق اراده ی توست ، خوشبختی خود تو هستی ! نیاز به جستجو ندارد تنها کافی است زباله ها را ، بیماری ها را همواره دور بریزی.
نویسنده:مجید سلیمیان