MR_Jentelman
14th November 2011, 12:39 AM
رسول یونان: وضعیت انتشار مجلههای ادبی غمانگیز است
مجلههای ادبی خیلی کم شدهاند و این شرایط تأسفبار است. اگر از لحاظ آسیبشناسی به این موضوع نگاه کنیم، میبینیم جنبههای مختلفی برای این آسیب وجود دارد و منحصر به یک علت خاص نیست. همهی عوامل دست به دست هم دادهاند تا وضعیت انتشار این مجلهها به این شکل غمانگیز دربیاید.
شرایط برای مجلههای ادبی به گونهای است که مسؤولان آنها مجبورند برخی از شمارهها را با هم دربیاورند و برخی اوقات بین چاپ شمارههای مختلف فاصله بیاندازند و استمرار نداشته باشند. وضعیت فروش این مجلهها هم افتضاح است و دخل و خرجشان با هم جور درنمیآید.
سالهایی بود که مردم به ادبیات و مجلههای ادبی گرایش داشتند و الآن گویا دیگر اینطور نیست.
به نظر من، اگر مجلههای ادبی پشتوانهی مالی داشته باشند، شکوفا میشوند. چرا من که سرمایهدارم، نباید به مجلههای ادبی آگهی بدهم؟ مگر بچههای ما داستان و شعر نمیخوانند؟ چرا نمیپرسید که شرکتها چرا به مجلههای ادبی آگهی نمیدهند؟
یک مجلهی ادبی نمیتواند پاسخگوی نیازهای همه باشد و اگر مجلههای ادبی مختلف داشته باشیم، همهی سلیقهها را پاسخ میگویند.
مدیرمسؤول مجلهی «شوکران»:مجلههای ادبی با رکود مواجهاند پونه ندائی: مجلات ادبی دچار رکود چشمگیری شدهاند که این موضوع به سالیان دور هم برمیگردد. این نشریات همواره دچار فراز و فرود بودهاند که این هم به دلیل مشکلات اقتصادی و هم شرایط حقوقی است.
این رکود سبب شده تیراژ ما نسبت به گذشته کم شود. همچنین مجبور شدهایم مجله را نامنظم منتشر کنیم و صفحات مجله را از 40 صفحه به 16 صفحه رساندهایم.
مشکلاتی که برای نشریههای ادبی هست، دو جنبه دارد؛ یکی گرانی چاپ و کاغذ است و دیگر فراتر از مسائل مالی، فضا و شرایط هم باید درنظر گرفته شود. ما رکود در فضای ادبی را هم میبینیم که منبعث از شرایط است و باعث میشود جریانهای ادبی مثل گذشته پویا نباشند و تضارب آرا و افکار دیده نشود.
رشد ادبیات در فضای اینترنت هم در این رکود مؤثر بوده است و سبب شده نشریات چاپی کمتر مورد استقبال قرار بگیرند. البته ما خوانندگان جدیمان را از دست ندادهایم و خوانندگان کمتر حرفهیی به فضای مجازی رفتهاند.
ما در سالهای اخیر، مشکلات ملموستری هم ما داشتهایم. آگهیهای دولتی در نشریات خصوصی قطع شدند. همچنین زمانی ما به نهاد کتابخانههای عمومی کشور، مجله میفروختیم؛ اما شش ـ هفت سال است که این خرید مجلهها قطع شده است. همین تغییر سیاست نهاد کتابخانههای عمومی برای ما مشکلات زیادی را پیش آورده است؛ زیرا در آن زمان، قسمتی از فروش ما تضمین شده بود. ما از این اتفاق ضربهی زیادی خوردهایم.
شرایط برای مجلههای ادبی به گونهای است که مسؤولان آنها مجبورند برخی از شمارهها را با هم دربیاورند و برخی اوقات بین چاپ شمارههای مختلف فاصله بیاندازند و استمرار نداشته باشند. وضعیت فروش این مجلهها هم افتضاح است و دخل و خرجشان با هم جور درنمیآید.
همچنین مشکلات توزیع مطبوعات را هم داریم که یکی از مهمترین قسمتهای آن، شکل سنتی دکههای مطبوعاتی است. شکل دکهها بهروز نشده است و مطبوعات ادبی در جای خاصی قرار ندارند. دکهدارها گاهی آنقدر تعداد مجلاتشان زیاد است و این مجلهها انبار شدهاند روی هم که نمیدانند چه مجلهای دارند و چه مجلهای ندارد. به خاطر این مشکلات من از همکاران تقدیر میکنم؛ چون ما امیدواریم فضای ادبی تغییر کند و نگاههای علمی بر این فضا حاکم شود.
ما باید به مخاطبانمان توجه کنیم و آنها را درنظر بگیریم که هر جملهای که مینویسیم، چه تأثیری در مخاطبان ما دارد. ما باید به سوی حرفهیی شدن برویم.
ما هیچوقت نباید افسوس گذشته را بخوریم. باید چیزهایی را از مجلات قدیمی یاد بگیریم؛ اما باید فضای موجود کشور را درنظر بگیریم و از اکنون جامعه با مختصات خودش، انتظار یک مجلهی خوب را داشته باشیم.
سردبیر مجلهی «آزما»:مخاطب مجلههای ادبی کم است هوشنگ اعلم: نشریات عموما مشکلات زیادی دارند؛ چه مشکلات فنی و چه نرمافزاری، مثل شرایط اجتماعی، مخاطبان و توزیع. اما نشریات ادبی این مشکلات را به صورت مضاعف دارند؛ چون مخاطب خاص دارند. همانطور که کتاب در جامعهی ما تیراژ حداقلی دارد، مخاطب مجلههای ادبی هم کم است.
از سوی دیگر، چون مجلههای ادبی مخاطبان خاص دارند، از جذابیت نشریات معمولی استفاده نمیکنند و با مخاطبان عادی ارتباط برقرار نمیکنند و دکهدارها هم از این مجلهها استقبال نمیکنند؛ بنابراین مجلههای ادبی شرایط عرضهی خوبی هم ندارند و مشکلات پیرامونی هم برای آنها وجود دارد؛
در گذشته هم ما همهی این مشکلات را داشتهایم. مخاطبان ادب و هنر، مخاطبان کمی هستند. همانطور که مخاطبان کتاب کم هستند، طبیعتا همواره نشریات ادبی هم مخاطبان کمی دارند. اگرچه با افزایش جمعیت و بالا رفتن سطح سواد، انتظار میرفت مخاطبان آنها زیاد شوند؛ اما اکنون همان مخاطب سال 57 را داریم که حتا شاید کمتر هم شده باشد.
اکنون تعداد نشریات ادبی که منتشر میشود، بسیار اندک است؛ خصوصا برای جامعهی 70 میلیونی که مدعی پیشینهی قوی فرهنگی است، این نشریات بسیار کم است. ضمن اینکه ما از نظر محتوایی به جای اینکه جلو برویم، عقب رفتهایم.
دلیل استمرار نداشتن چاپ مجلههای ادبی برمیگردد به اینکه ناشران این مجلهها فشارهای زیادی را تحمل میکنند. شاید یکسری نتوانند این فشارها را تاب بیاورند و مجبور شوند نشریه را درنیاورند.
ما دو نوع نشریه داریم؛ یکی نشریههای شهرداری تهران است که پول چاپ آنها از بیتالمال میآید و حقالتحریر خوب و کیفیت کاغذ بالا دارند. این دست مجلهها استمرار فعالیت دارند و مشکلی ندارند. یکسری نشریات هم ظاهرا مستقل هستند؛ اما از سوی نهادها و جناحها حمایت میشوند. آنها هم چون پول دارند، مترجمان و مؤلفان زیادی را دارند و مشکلی ندارند. اما یکسری نشریات غیردولتی میمانند که باید با هزینههای خود نشریه کار کنند. این نشریهها تبلیغات ندارند و از محل تکفروشی و مخاطبان منتشر میشوند؛ بنابراین تا جایی میتوانند ادامه دهند و بعد زمانی مجبورند ادامه ندهند؛ چون فروششان محدود است.
خود ما اکنون داریم کارهای دیگری انجام میدهیم که بتوانیم «آزما» را منتشر کنیم. از درآمد تدریسمان اینجا میگذاریم و اینکه تا کجا میتوانیم این شرایط را ادامه دهیم، مشخص نیست.
منبع:خبرگزاري دانشجويان ايران
مجلههای ادبی خیلی کم شدهاند و این شرایط تأسفبار است. اگر از لحاظ آسیبشناسی به این موضوع نگاه کنیم، میبینیم جنبههای مختلفی برای این آسیب وجود دارد و منحصر به یک علت خاص نیست. همهی عوامل دست به دست هم دادهاند تا وضعیت انتشار این مجلهها به این شکل غمانگیز دربیاید.
شرایط برای مجلههای ادبی به گونهای است که مسؤولان آنها مجبورند برخی از شمارهها را با هم دربیاورند و برخی اوقات بین چاپ شمارههای مختلف فاصله بیاندازند و استمرار نداشته باشند. وضعیت فروش این مجلهها هم افتضاح است و دخل و خرجشان با هم جور درنمیآید.
سالهایی بود که مردم به ادبیات و مجلههای ادبی گرایش داشتند و الآن گویا دیگر اینطور نیست.
به نظر من، اگر مجلههای ادبی پشتوانهی مالی داشته باشند، شکوفا میشوند. چرا من که سرمایهدارم، نباید به مجلههای ادبی آگهی بدهم؟ مگر بچههای ما داستان و شعر نمیخوانند؟ چرا نمیپرسید که شرکتها چرا به مجلههای ادبی آگهی نمیدهند؟
یک مجلهی ادبی نمیتواند پاسخگوی نیازهای همه باشد و اگر مجلههای ادبی مختلف داشته باشیم، همهی سلیقهها را پاسخ میگویند.
مدیرمسؤول مجلهی «شوکران»:مجلههای ادبی با رکود مواجهاند پونه ندائی: مجلات ادبی دچار رکود چشمگیری شدهاند که این موضوع به سالیان دور هم برمیگردد. این نشریات همواره دچار فراز و فرود بودهاند که این هم به دلیل مشکلات اقتصادی و هم شرایط حقوقی است.
این رکود سبب شده تیراژ ما نسبت به گذشته کم شود. همچنین مجبور شدهایم مجله را نامنظم منتشر کنیم و صفحات مجله را از 40 صفحه به 16 صفحه رساندهایم.
مشکلاتی که برای نشریههای ادبی هست، دو جنبه دارد؛ یکی گرانی چاپ و کاغذ است و دیگر فراتر از مسائل مالی، فضا و شرایط هم باید درنظر گرفته شود. ما رکود در فضای ادبی را هم میبینیم که منبعث از شرایط است و باعث میشود جریانهای ادبی مثل گذشته پویا نباشند و تضارب آرا و افکار دیده نشود.
رشد ادبیات در فضای اینترنت هم در این رکود مؤثر بوده است و سبب شده نشریات چاپی کمتر مورد استقبال قرار بگیرند. البته ما خوانندگان جدیمان را از دست ندادهایم و خوانندگان کمتر حرفهیی به فضای مجازی رفتهاند.
ما در سالهای اخیر، مشکلات ملموستری هم ما داشتهایم. آگهیهای دولتی در نشریات خصوصی قطع شدند. همچنین زمانی ما به نهاد کتابخانههای عمومی کشور، مجله میفروختیم؛ اما شش ـ هفت سال است که این خرید مجلهها قطع شده است. همین تغییر سیاست نهاد کتابخانههای عمومی برای ما مشکلات زیادی را پیش آورده است؛ زیرا در آن زمان، قسمتی از فروش ما تضمین شده بود. ما از این اتفاق ضربهی زیادی خوردهایم.
شرایط برای مجلههای ادبی به گونهای است که مسؤولان آنها مجبورند برخی از شمارهها را با هم دربیاورند و برخی اوقات بین چاپ شمارههای مختلف فاصله بیاندازند و استمرار نداشته باشند. وضعیت فروش این مجلهها هم افتضاح است و دخل و خرجشان با هم جور درنمیآید.
همچنین مشکلات توزیع مطبوعات را هم داریم که یکی از مهمترین قسمتهای آن، شکل سنتی دکههای مطبوعاتی است. شکل دکهها بهروز نشده است و مطبوعات ادبی در جای خاصی قرار ندارند. دکهدارها گاهی آنقدر تعداد مجلاتشان زیاد است و این مجلهها انبار شدهاند روی هم که نمیدانند چه مجلهای دارند و چه مجلهای ندارد. به خاطر این مشکلات من از همکاران تقدیر میکنم؛ چون ما امیدواریم فضای ادبی تغییر کند و نگاههای علمی بر این فضا حاکم شود.
ما باید به مخاطبانمان توجه کنیم و آنها را درنظر بگیریم که هر جملهای که مینویسیم، چه تأثیری در مخاطبان ما دارد. ما باید به سوی حرفهیی شدن برویم.
ما هیچوقت نباید افسوس گذشته را بخوریم. باید چیزهایی را از مجلات قدیمی یاد بگیریم؛ اما باید فضای موجود کشور را درنظر بگیریم و از اکنون جامعه با مختصات خودش، انتظار یک مجلهی خوب را داشته باشیم.
سردبیر مجلهی «آزما»:مخاطب مجلههای ادبی کم است هوشنگ اعلم: نشریات عموما مشکلات زیادی دارند؛ چه مشکلات فنی و چه نرمافزاری، مثل شرایط اجتماعی، مخاطبان و توزیع. اما نشریات ادبی این مشکلات را به صورت مضاعف دارند؛ چون مخاطب خاص دارند. همانطور که کتاب در جامعهی ما تیراژ حداقلی دارد، مخاطب مجلههای ادبی هم کم است.
از سوی دیگر، چون مجلههای ادبی مخاطبان خاص دارند، از جذابیت نشریات معمولی استفاده نمیکنند و با مخاطبان عادی ارتباط برقرار نمیکنند و دکهدارها هم از این مجلهها استقبال نمیکنند؛ بنابراین مجلههای ادبی شرایط عرضهی خوبی هم ندارند و مشکلات پیرامونی هم برای آنها وجود دارد؛
در گذشته هم ما همهی این مشکلات را داشتهایم. مخاطبان ادب و هنر، مخاطبان کمی هستند. همانطور که مخاطبان کتاب کم هستند، طبیعتا همواره نشریات ادبی هم مخاطبان کمی دارند. اگرچه با افزایش جمعیت و بالا رفتن سطح سواد، انتظار میرفت مخاطبان آنها زیاد شوند؛ اما اکنون همان مخاطب سال 57 را داریم که حتا شاید کمتر هم شده باشد.
اکنون تعداد نشریات ادبی که منتشر میشود، بسیار اندک است؛ خصوصا برای جامعهی 70 میلیونی که مدعی پیشینهی قوی فرهنگی است، این نشریات بسیار کم است. ضمن اینکه ما از نظر محتوایی به جای اینکه جلو برویم، عقب رفتهایم.
دلیل استمرار نداشتن چاپ مجلههای ادبی برمیگردد به اینکه ناشران این مجلهها فشارهای زیادی را تحمل میکنند. شاید یکسری نتوانند این فشارها را تاب بیاورند و مجبور شوند نشریه را درنیاورند.
ما دو نوع نشریه داریم؛ یکی نشریههای شهرداری تهران است که پول چاپ آنها از بیتالمال میآید و حقالتحریر خوب و کیفیت کاغذ بالا دارند. این دست مجلهها استمرار فعالیت دارند و مشکلی ندارند. یکسری نشریات هم ظاهرا مستقل هستند؛ اما از سوی نهادها و جناحها حمایت میشوند. آنها هم چون پول دارند، مترجمان و مؤلفان زیادی را دارند و مشکلی ندارند. اما یکسری نشریات غیردولتی میمانند که باید با هزینههای خود نشریه کار کنند. این نشریهها تبلیغات ندارند و از محل تکفروشی و مخاطبان منتشر میشوند؛ بنابراین تا جایی میتوانند ادامه دهند و بعد زمانی مجبورند ادامه ندهند؛ چون فروششان محدود است.
خود ما اکنون داریم کارهای دیگری انجام میدهیم که بتوانیم «آزما» را منتشر کنیم. از درآمد تدریسمان اینجا میگذاریم و اینکه تا کجا میتوانیم این شرایط را ادامه دهیم، مشخص نیست.
منبع:خبرگزاري دانشجويان ايران