Joseph Goebbels
1st November 2011, 08:42 AM
در شرق قسمت اصلي حرمسرا و جنوب كاخ صد ستون، بقاياي دستگاه ساختماني بزرگي مي يابيم كه با ديواري ستبر احاطه شده و با خيابان هاي پهني از همه بناهاي اطرافش سوا شده است. اين آثار، بازمانده گنجينه بزرگ تخت جمشيد است كه اسكندر آن را تاراج كرد و به آتش كشيد. ريخت اصلي اين بنا همواره ثابت نبوده و از همان آغاز كار در طرحش دست برده اند. تا آنجا كه ما دريافته ايم ، يكي از نخستين بناهايي كه روي صفه ساخته شد و گويا مدتي هم از آن به عنوان ساختماني اداري استفاده مي كردند، " خزانه اصلي" داريوش بود
كه در جنوب شرقي تخت جاي داشت و چون دژي مستطيل شكل به طول 120 و عرض 60 متر با ديواري ستبر و خشتي و يك رشته سراهاي سربازي محاط مي شد. اين بنا يك در داشت كه در وسط ديوار غربي، نزديك به محل كتيبه هاي پي بناي داريوش، باز مي شد. جبهه بيروني ديوارهاي اين بنا داراي فرو رفتگي هاي منظمي همانند تاقچه هاي مضرس سه لبه اي بود و وسط تاقچه ها را با گودي پيكان شكلي آراسته بودند. قسمت هاي بنا از سمت غرب به شرق عبارت بود از اتاق هاي كوچك سربازان، سه تالار 4 ستونه و يك اتاق 2 ستونه، دو جفت تالار بزرگ كه با راهرويي دراز از هم سوا مي شدند (جفت شمالي هر يك 36 ستون و جفت جنوبي هر يك 24 ستون داشتند) يك حياط بزرگ در ناحيه شرقي كه به چند ايوان ستون دار محاط مي شد و چند تالار متوسط ستون دار در سمت شرق تمام ستون هاي اين بنا از چوب ساخته و با پوشش گل و گچ رنگين پرداخته شده بوده اما زير ستون ها همه از سنگ چهارگوشه و يا گرد بوده است. ساختمان اين ((خزانه اصلي)) براي جا دادن گنج شاهي كوچك است بنابراين يك ((خزانه دومي)) ساختند كه عبارت بود از همان خزانه اولي به علاوه اضافاتي در شمال آن، شامل يك جفت تالار 24 ستونه و يك تالار بسيار بزرگ 99 ستوني (نه رديف 11 تايي) و حياطي با چند تالار و ايوان و اتاقك. بدين گونه وسعت ((خزانه اصلي)) را تقريبا دو برابر كردند و يك در ديگر در ديوار شمالي، نزديك به گوشه شمال شرقي باز كردند. اين مرحله دوم ساختماني نيز در زمان داريوش انجام پذيرفت. بعدها خشايارشا قسمت غربي اين بناي مركب را تراشيد و برداشت، تا بر جايش قسمت اصلي آن بنايي را بسازد كه به حرمسراي خشيارشا معروف است. اين تغيير لابد نقشه خود داريوش بوده است كه پسرش به انجام رسانيده، زيرا خشيارشا خود مي گويد: (( آنچه را پدرم ساخت، من نگه داشتم)) به جاي بخش برداشته شده، ساختماني مفصل در شمال ((خزانه دومي)) برآوردند مشتمل بر يك تالار بزرگ صد ستوني (بيست رديف 5 تايي) و چند پاسدارخانه برگرد آنف و بدين گونه بود كه ((خزانه سومي)) يعني ((خزانه تخت جمشيد)) كه آثارش هنوز برجاي است ، به وجود آمد. در ميان اشياي مخمي كه در اين گنج نهفته بود، يك جفت نقش برجسته بر روي سنگ مرمر نماي آبي تيره بود، كه بارعام شاهي را نشان مي داد. بر روي هر يك، خشيارشا را بر تخت شاهي و عصا به دست ، با تاج ساده استوانه اي نقش كرده بودند كه پيش رويش يك جفت بخورسوز گذارده شده و يكي از بزرگان درباري در جامه مادي و با عصاي حاجبي كمي كرنش كرده دست، به دهان آورده و گزارش خود را عرضه مي كرد و سپس يك نيزه دار با جامه پارسي و يك خادم با بخورسوز ايستاده بودند. در پشت سر پادشاه، شاهزاده داريوش – وليعهد وي – ايستاده بود و تاج وليعهدي بر سر داشت. سپس يك خواجه سالار درباري، حوله شاهي و آنگاه يك سپهبد در جامه مادي، كمان و تركش و كمان دان و تبرزين پادشاه را مي آورد. بعد از آنها دو سرباز ديگر ايستاده بودند. اين نقش ها را به عللي كه پيشتر گفتيم از ميان پلكانهاي آپادانا كنده بودند و به ((خزانه)) آورده و بر جايشان چند سرباز نقش كرده بودند. شصت سالي پيش، اين تصاوير برجسته را يافتند و آن را كه بهتر مانده بود به تهران آوردند و در موزه ملي ايران نهادند، ولي همان نقش گزند ديده اي هم كه در تخت جمشيد برجاست، مايه شگفتي و ستايش بينندگان است.
http://www.persepolis.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=29:khazane&catid=22:persepolis-others&Itemid=71 (http://www.persepolis.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=29:khazane&catid=22:persepolis-others&Itemid=71)
كه در جنوب شرقي تخت جاي داشت و چون دژي مستطيل شكل به طول 120 و عرض 60 متر با ديواري ستبر و خشتي و يك رشته سراهاي سربازي محاط مي شد. اين بنا يك در داشت كه در وسط ديوار غربي، نزديك به محل كتيبه هاي پي بناي داريوش، باز مي شد. جبهه بيروني ديوارهاي اين بنا داراي فرو رفتگي هاي منظمي همانند تاقچه هاي مضرس سه لبه اي بود و وسط تاقچه ها را با گودي پيكان شكلي آراسته بودند. قسمت هاي بنا از سمت غرب به شرق عبارت بود از اتاق هاي كوچك سربازان، سه تالار 4 ستونه و يك اتاق 2 ستونه، دو جفت تالار بزرگ كه با راهرويي دراز از هم سوا مي شدند (جفت شمالي هر يك 36 ستون و جفت جنوبي هر يك 24 ستون داشتند) يك حياط بزرگ در ناحيه شرقي كه به چند ايوان ستون دار محاط مي شد و چند تالار متوسط ستون دار در سمت شرق تمام ستون هاي اين بنا از چوب ساخته و با پوشش گل و گچ رنگين پرداخته شده بوده اما زير ستون ها همه از سنگ چهارگوشه و يا گرد بوده است. ساختمان اين ((خزانه اصلي)) براي جا دادن گنج شاهي كوچك است بنابراين يك ((خزانه دومي)) ساختند كه عبارت بود از همان خزانه اولي به علاوه اضافاتي در شمال آن، شامل يك جفت تالار 24 ستونه و يك تالار بسيار بزرگ 99 ستوني (نه رديف 11 تايي) و حياطي با چند تالار و ايوان و اتاقك. بدين گونه وسعت ((خزانه اصلي)) را تقريبا دو برابر كردند و يك در ديگر در ديوار شمالي، نزديك به گوشه شمال شرقي باز كردند. اين مرحله دوم ساختماني نيز در زمان داريوش انجام پذيرفت. بعدها خشايارشا قسمت غربي اين بناي مركب را تراشيد و برداشت، تا بر جايش قسمت اصلي آن بنايي را بسازد كه به حرمسراي خشيارشا معروف است. اين تغيير لابد نقشه خود داريوش بوده است كه پسرش به انجام رسانيده، زيرا خشيارشا خود مي گويد: (( آنچه را پدرم ساخت، من نگه داشتم)) به جاي بخش برداشته شده، ساختماني مفصل در شمال ((خزانه دومي)) برآوردند مشتمل بر يك تالار بزرگ صد ستوني (بيست رديف 5 تايي) و چند پاسدارخانه برگرد آنف و بدين گونه بود كه ((خزانه سومي)) يعني ((خزانه تخت جمشيد)) كه آثارش هنوز برجاي است ، به وجود آمد. در ميان اشياي مخمي كه در اين گنج نهفته بود، يك جفت نقش برجسته بر روي سنگ مرمر نماي آبي تيره بود، كه بارعام شاهي را نشان مي داد. بر روي هر يك، خشيارشا را بر تخت شاهي و عصا به دست ، با تاج ساده استوانه اي نقش كرده بودند كه پيش رويش يك جفت بخورسوز گذارده شده و يكي از بزرگان درباري در جامه مادي و با عصاي حاجبي كمي كرنش كرده دست، به دهان آورده و گزارش خود را عرضه مي كرد و سپس يك نيزه دار با جامه پارسي و يك خادم با بخورسوز ايستاده بودند. در پشت سر پادشاه، شاهزاده داريوش – وليعهد وي – ايستاده بود و تاج وليعهدي بر سر داشت. سپس يك خواجه سالار درباري، حوله شاهي و آنگاه يك سپهبد در جامه مادي، كمان و تركش و كمان دان و تبرزين پادشاه را مي آورد. بعد از آنها دو سرباز ديگر ايستاده بودند. اين نقش ها را به عللي كه پيشتر گفتيم از ميان پلكانهاي آپادانا كنده بودند و به ((خزانه)) آورده و بر جايشان چند سرباز نقش كرده بودند. شصت سالي پيش، اين تصاوير برجسته را يافتند و آن را كه بهتر مانده بود به تهران آوردند و در موزه ملي ايران نهادند، ولي همان نقش گزند ديده اي هم كه در تخت جمشيد برجاست، مايه شگفتي و ستايش بينندگان است.
http://www.persepolis.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=29:khazane&catid=22:persepolis-others&Itemid=71 (http://www.persepolis.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=29:khazane&catid=22:persepolis-others&Itemid=71)