نازخاتون
17th October 2011, 09:17 AM
واژه چیست؟
مفهوم واژه و ارایه تعریفی کارآمد از آن کار سادهای نیست و دشواری این کار از تحلیل سادهترین دادههای زبانی آشکار میشود، هرچند اهل زبان به طور شمی مفهوم واژه را میشناسند و از این واحد ساختاری در تولید جملهها (نحو) استفاده میکنند.
اصطلاح واژه را میتوان در دو مفهوم به کار برد: یک مفهوم آن صورت انتزاعی و ذهنی است که در نظام درونی زبان قرار دارد، و مفهوم دیگر آن به کاربردهای مختلف بر اساس ضرورتهای نحوی باز میگردد که از آن با عنوان صورتواژه word-form یاد میشود. مجموعه واژههای ذهنی را در مطالعات زبانشناختی نوین، واژگان lexicon مینامند و به هریک از آنها تکواژ قاموسی lexeme میگویند.
واژگان lexicon صرفاً فهرست واژههای زبان نیست بلکه اطلاعاتی را نیز از نظرگاههای گوناگون در مورد واژهها در بر میگیرد که عبارتاند از:
1. از نظر آوایی]/واجی[: واژه یک ساخت آوایی است که از یک یا چند هجا تشکیل شده، دارای یک تکیه است و در آغاز و پایان آن یک درنگ juncture وجود دارد، یعنی میتوان در آغاز و پایان آن سکوت کرد. آواشناسی و واجشناسی ... ساختار و الگوی نظاممند صداها در زبان انسانی را مطالعه میکنند. اطلاعات واجی نشاندهندهی چگونگی تلفظ واقعی واژه در گفتار است.
2. از نظر نحوی: که در آن ساختار درونی جملات و روابط میان اجزای درونی آنها مورد بررسی قرار میگیرد. برای نمونه در زبان فارسی فارسیزبانان میدانند پس از حرف اضافه "به" گروه اسمی قرار میگیرد.
3. از نظر معنایی: عبارت است از یک واحد معنایی که بر یک یا چند مفهوم دلالت دارد. معناشناسی ... ماهیت معنایی واژگان منفرد و معنای واژگان گردآمده در گروهها و جملات را بررسی میکند. برای نمونه واژه برادر هم در معنای نسبی و در معنای عام معنوی، یا واژه میش که معنای مؤنثی از آن متبادر میشود و قوچ معنای مذکری.
4. از نظر املایی: عبارت از وحدت املایی است، به این معنی که در نوشته معمولاً فاصلهای در دو طرف آن رعایت میشود.
5. از نظر کاربرد شناختی: که در آن استفاده از واژگان (گروهها و جملات) در بافت بالفعل کلام بررسی میشود. برای نمونه واژه داداش که علاوه بر کاربرد نسبی آن در عبارتی همچون "برو، داداش!" کاربردی عتابآمیز دارد.
6. از نظر ساخت صرفی: که موضوع اصلی بحث این نوشته است، تمامی اطلاعات مربوط به ساخت و سازههای تشکیلدهندهی واژهی غیربسیط را در بر میگیرد. برای نمونه واژه دانشگاه /dânešgâh/ از سازههای /dân/، /eš/ و /gâh/ تشکیل شده است. به هریک از این سازههای تشکیلدهنده واژهی غیربسیط تکواژ morpheme میگویند. به عبارت دیگر تکواژ کوچکترین سازهی معنادار یا نقشدار واژه است.
مفهوم واژه و ارایه تعریفی کارآمد از آن کار سادهای نیست و دشواری این کار از تحلیل سادهترین دادههای زبانی آشکار میشود، هرچند اهل زبان به طور شمی مفهوم واژه را میشناسند و از این واحد ساختاری در تولید جملهها (نحو) استفاده میکنند.
اصطلاح واژه را میتوان در دو مفهوم به کار برد: یک مفهوم آن صورت انتزاعی و ذهنی است که در نظام درونی زبان قرار دارد، و مفهوم دیگر آن به کاربردهای مختلف بر اساس ضرورتهای نحوی باز میگردد که از آن با عنوان صورتواژه word-form یاد میشود. مجموعه واژههای ذهنی را در مطالعات زبانشناختی نوین، واژگان lexicon مینامند و به هریک از آنها تکواژ قاموسی lexeme میگویند.
واژگان lexicon صرفاً فهرست واژههای زبان نیست بلکه اطلاعاتی را نیز از نظرگاههای گوناگون در مورد واژهها در بر میگیرد که عبارتاند از:
1. از نظر آوایی]/واجی[: واژه یک ساخت آوایی است که از یک یا چند هجا تشکیل شده، دارای یک تکیه است و در آغاز و پایان آن یک درنگ juncture وجود دارد، یعنی میتوان در آغاز و پایان آن سکوت کرد. آواشناسی و واجشناسی ... ساختار و الگوی نظاممند صداها در زبان انسانی را مطالعه میکنند. اطلاعات واجی نشاندهندهی چگونگی تلفظ واقعی واژه در گفتار است.
2. از نظر نحوی: که در آن ساختار درونی جملات و روابط میان اجزای درونی آنها مورد بررسی قرار میگیرد. برای نمونه در زبان فارسی فارسیزبانان میدانند پس از حرف اضافه "به" گروه اسمی قرار میگیرد.
3. از نظر معنایی: عبارت است از یک واحد معنایی که بر یک یا چند مفهوم دلالت دارد. معناشناسی ... ماهیت معنایی واژگان منفرد و معنای واژگان گردآمده در گروهها و جملات را بررسی میکند. برای نمونه واژه برادر هم در معنای نسبی و در معنای عام معنوی، یا واژه میش که معنای مؤنثی از آن متبادر میشود و قوچ معنای مذکری.
4. از نظر املایی: عبارت از وحدت املایی است، به این معنی که در نوشته معمولاً فاصلهای در دو طرف آن رعایت میشود.
5. از نظر کاربرد شناختی: که در آن استفاده از واژگان (گروهها و جملات) در بافت بالفعل کلام بررسی میشود. برای نمونه واژه داداش که علاوه بر کاربرد نسبی آن در عبارتی همچون "برو، داداش!" کاربردی عتابآمیز دارد.
6. از نظر ساخت صرفی: که موضوع اصلی بحث این نوشته است، تمامی اطلاعات مربوط به ساخت و سازههای تشکیلدهندهی واژهی غیربسیط را در بر میگیرد. برای نمونه واژه دانشگاه /dânešgâh/ از سازههای /dân/، /eš/ و /gâh/ تشکیل شده است. به هریک از این سازههای تشکیلدهنده واژهی غیربسیط تکواژ morpheme میگویند. به عبارت دیگر تکواژ کوچکترین سازهی معنادار یا نقشدار واژه است.