نازخاتون
16th October 2011, 08:34 PM
مکاتب زبانشناسی
مطالعات زبانشناسی در هند باستان و توسط فردی بنام پانینی در سده سوم و چهارم پیش از میلاد مسیح آغاز شد. او با نگارش دستور زبان سانسکریت دو ویژگی عمده را در ساختارهای دستوریش رعایت کرد:
۱- به روش عینی و بر پایه مشاهدات مستقیم دستور نوشت.
۲- توصیف داده ها مجزا و دقیق بود.
اما پس از پانینی اولین اندیشه ها درباره زبان در یونان باستان شکل گرفت:
طبیعیون (naturalist) گروهی بودند که اعتقاد داشتند زبان ماهیتی طبیعی دارد و منشا و معنی واژه ها را در صورتهای آنها میتوان جستجو کرد. این گروه که افلاطون نیز جزء آنها بود نام آوا ها را شاهد صدق گفته خود میدانستند.
گروه دوم در یونان باستان قراردادیون بودند که رابطه بین واژه و معنی آن را قراردادی میدانستند. بر پایه نظریه این گروه قیاس پذیری و قاعده دار بودن و قاعده مدار بودن زبان مطرح شد و بر پایه همین نظریات گروهی بنام قیاسیون که ارسطو نیز جزء آن بود درباره زبان مطالبی را بیان نمودند.
اما در ۳۰۰ سال پیش از میلاد مسیح زنون مکتبی را بنام رواقیون پایه گذاری کرد. او بر پایه مطالعات ارسطو به ریشه شناسی و آواشناسی زبان همت گمارد اما رابطه بین واژه و صورت را طبیعی انگاشت. در این مکتب بر خلاف ارسطو بر بی قاعده بودن زبان تاکید شد و از دید آنها زبان ابزار بیان اندیشه و احساس بود. رواقیون پیشرفتهای شگرفی را در دستور زبان باعث شدند.
دیگر گروهی که در زمان یونان باستان به بررسی و مطالعه زبان پرداختند سوفسطائیان بودند که قدیمیترین شواهد مدون در مورد علاقه یونانیان به زبان را مطرح کردند. پایه گذاران این مکتب آموزگاران علم بیان بودند و به گفتار اربابان سخن توجه میکردند یعنی بدنبال تدوین دستور تجویزی بودند.
اسکندریون، کیفیون و خرد گرایان از دیگر مکاتب بررسی و مطالعه زبان در یونان باستان بودند. از میان آنها خردگرایان به جهانیهای زبان اعتقاد داشتند و نظریه زبانی را مطرح کردند. آنها مطالعات کیفیون را مبنای تفکر خود قرار دادند و به گفته های زبانی و قالبهای زبانی توجه داشتند.
پریس کیانوس و دوناتوس دو تن از مشهور ترین دستور نویسان لاتین بودند. دستور سنتی که بعدها به رشته تحریر در آمد از روی دستور همین دو نفر نوشته شده بود. با پایان یافتن قرون وسطی و تلاش در جهت نگارش دستورهای همگانی انجمن پورت رویال دستوری را برشته تحریر درآورد که بنام دستور سنتی شناخته میشد و خصوصیات مهمی داشت که عبارتند از:
۱- عقیده بر پاکی زبان و تاکید بر درستی صورتهای زبانی، برتری زبان ادبی و برتری گفتار بر نوشتار
۲- قرض گیری از زبانهای دیگر را موجب فساد زبان میدانست.
۳- ساختهای زبانی لاتین همگانیست و برای توصیف همه زبانها قابل استناد و استفاده است.
اما در مقابل این نوع دستور دارای معایبی نیز بود که مهمترین آنها عبارت بودند از:
۱- آمیختن صورت و معنا (رابطه یک به یک بین صورت و معنا)
۲- مساله درست و غلط بودن در زبان و تجویزی بودن در برابر توصیفی بودن
۳- ابدیت دستور: یک دستور جامع برای همیشه درست و تغییر نا پذیر است.
۴- نوشتار بجای گفتار: زبان درست و اصیل را زبان نوشتار میداند.
۵- تحمیا مقولات خارجی به زبان
۶-آمیختن دستور تاریخی و دستور همزمانی: آنچه در گذشته زبان صادق بوده الزاما در زمان حال صادق نیست.
۷- طبقه بندی عناص زبانی بر مبنای اجزاء کلام
۸- نداشتن نظریه زبانی: توصیفات آنها از زبان آشفته و بریده بریده است.
در سده های ۱۱ و ۱۲ میلادی گرایش به تحلیلهای منطقی در رشته های مختلف علوم آغاز میشود. رساله های ارسطو در سده های بعد مورد استفاده و بررسی قرار میگیرد تا آنجا که در قرن ۱۴ این رساله ها جزعی از دروس دانشگاهی میشود. در این دوران نگارش دستور زبان از حالت توصیفی محض به صورت نظری در می آید. یکی از معروفترین این دستورها مربوط به راجر بیکن است که در آن زبان یونانی مورد بحث قرار میگیرد و بر مطالعه زبانهای عربی و عبری نیز تاکید میشود. راجر بیکن معتقد است که جوهر اصلی دستور زبان در تمامی زبانها یکسان است و تفاوتهای روساختی میان آنها تصادفی است.
دستور نویسان نظری مطالعه خود را به زبانهای ادبی و مکتوب محدود نمیکردند بلکه جملات روزمره و محاوره ای را نیز مورد توجه قرار میدادند. آنها بیش از هر چیز به نحو توجه داشتند و بدنبال ارئه یک نظریه زبانی جامع و مانع بودند. در دوره رنسانس (سده ۱۶ و ۱۷ و ۱۸) منازعات فلسفی میان دو گروه تجربه گرایان و خرد گرایان را مشاهده میکنیم. از تجربه گرایان افراطی در این دوران میتوان راجر بیکن، جان لاک و دیود هیوم را نام برد.
دکارت بنیان گذار خرد گرایی نوین بود او بر خلاف تجربه گرایان به تجربه و حس و مشاهده توجه چندانی نداشت. از نظر خرد گرایی تحقق دانش از طریق حس و تجربه با خطا روبروست بنابراین آنها به منطق و استدلالهای ریاضی توجه میکردند. خرد گرایان ریشه علم را عقل انسان میدانستند و بر وجود مفاهیم ذاتی و از پیش موجود در ذهن اعتقاد داشتند. اندیشه ویژه همگانی زبان بر پایه اصول نظری خرد گرایی استوار است و زبانشناسی نوین چامسکیایی نیز بر پایه همین اصول نظریست.
مهدی سعید بنادکی
مطالعات زبانشناسی در هند باستان و توسط فردی بنام پانینی در سده سوم و چهارم پیش از میلاد مسیح آغاز شد. او با نگارش دستور زبان سانسکریت دو ویژگی عمده را در ساختارهای دستوریش رعایت کرد:
۱- به روش عینی و بر پایه مشاهدات مستقیم دستور نوشت.
۲- توصیف داده ها مجزا و دقیق بود.
اما پس از پانینی اولین اندیشه ها درباره زبان در یونان باستان شکل گرفت:
طبیعیون (naturalist) گروهی بودند که اعتقاد داشتند زبان ماهیتی طبیعی دارد و منشا و معنی واژه ها را در صورتهای آنها میتوان جستجو کرد. این گروه که افلاطون نیز جزء آنها بود نام آوا ها را شاهد صدق گفته خود میدانستند.
گروه دوم در یونان باستان قراردادیون بودند که رابطه بین واژه و معنی آن را قراردادی میدانستند. بر پایه نظریه این گروه قیاس پذیری و قاعده دار بودن و قاعده مدار بودن زبان مطرح شد و بر پایه همین نظریات گروهی بنام قیاسیون که ارسطو نیز جزء آن بود درباره زبان مطالبی را بیان نمودند.
اما در ۳۰۰ سال پیش از میلاد مسیح زنون مکتبی را بنام رواقیون پایه گذاری کرد. او بر پایه مطالعات ارسطو به ریشه شناسی و آواشناسی زبان همت گمارد اما رابطه بین واژه و صورت را طبیعی انگاشت. در این مکتب بر خلاف ارسطو بر بی قاعده بودن زبان تاکید شد و از دید آنها زبان ابزار بیان اندیشه و احساس بود. رواقیون پیشرفتهای شگرفی را در دستور زبان باعث شدند.
دیگر گروهی که در زمان یونان باستان به بررسی و مطالعه زبان پرداختند سوفسطائیان بودند که قدیمیترین شواهد مدون در مورد علاقه یونانیان به زبان را مطرح کردند. پایه گذاران این مکتب آموزگاران علم بیان بودند و به گفتار اربابان سخن توجه میکردند یعنی بدنبال تدوین دستور تجویزی بودند.
اسکندریون، کیفیون و خرد گرایان از دیگر مکاتب بررسی و مطالعه زبان در یونان باستان بودند. از میان آنها خردگرایان به جهانیهای زبان اعتقاد داشتند و نظریه زبانی را مطرح کردند. آنها مطالعات کیفیون را مبنای تفکر خود قرار دادند و به گفته های زبانی و قالبهای زبانی توجه داشتند.
پریس کیانوس و دوناتوس دو تن از مشهور ترین دستور نویسان لاتین بودند. دستور سنتی که بعدها به رشته تحریر در آمد از روی دستور همین دو نفر نوشته شده بود. با پایان یافتن قرون وسطی و تلاش در جهت نگارش دستورهای همگانی انجمن پورت رویال دستوری را برشته تحریر درآورد که بنام دستور سنتی شناخته میشد و خصوصیات مهمی داشت که عبارتند از:
۱- عقیده بر پاکی زبان و تاکید بر درستی صورتهای زبانی، برتری زبان ادبی و برتری گفتار بر نوشتار
۲- قرض گیری از زبانهای دیگر را موجب فساد زبان میدانست.
۳- ساختهای زبانی لاتین همگانیست و برای توصیف همه زبانها قابل استناد و استفاده است.
اما در مقابل این نوع دستور دارای معایبی نیز بود که مهمترین آنها عبارت بودند از:
۱- آمیختن صورت و معنا (رابطه یک به یک بین صورت و معنا)
۲- مساله درست و غلط بودن در زبان و تجویزی بودن در برابر توصیفی بودن
۳- ابدیت دستور: یک دستور جامع برای همیشه درست و تغییر نا پذیر است.
۴- نوشتار بجای گفتار: زبان درست و اصیل را زبان نوشتار میداند.
۵- تحمیا مقولات خارجی به زبان
۶-آمیختن دستور تاریخی و دستور همزمانی: آنچه در گذشته زبان صادق بوده الزاما در زمان حال صادق نیست.
۷- طبقه بندی عناص زبانی بر مبنای اجزاء کلام
۸- نداشتن نظریه زبانی: توصیفات آنها از زبان آشفته و بریده بریده است.
در سده های ۱۱ و ۱۲ میلادی گرایش به تحلیلهای منطقی در رشته های مختلف علوم آغاز میشود. رساله های ارسطو در سده های بعد مورد استفاده و بررسی قرار میگیرد تا آنجا که در قرن ۱۴ این رساله ها جزعی از دروس دانشگاهی میشود. در این دوران نگارش دستور زبان از حالت توصیفی محض به صورت نظری در می آید. یکی از معروفترین این دستورها مربوط به راجر بیکن است که در آن زبان یونانی مورد بحث قرار میگیرد و بر مطالعه زبانهای عربی و عبری نیز تاکید میشود. راجر بیکن معتقد است که جوهر اصلی دستور زبان در تمامی زبانها یکسان است و تفاوتهای روساختی میان آنها تصادفی است.
دستور نویسان نظری مطالعه خود را به زبانهای ادبی و مکتوب محدود نمیکردند بلکه جملات روزمره و محاوره ای را نیز مورد توجه قرار میدادند. آنها بیش از هر چیز به نحو توجه داشتند و بدنبال ارئه یک نظریه زبانی جامع و مانع بودند. در دوره رنسانس (سده ۱۶ و ۱۷ و ۱۸) منازعات فلسفی میان دو گروه تجربه گرایان و خرد گرایان را مشاهده میکنیم. از تجربه گرایان افراطی در این دوران میتوان راجر بیکن، جان لاک و دیود هیوم را نام برد.
دکارت بنیان گذار خرد گرایی نوین بود او بر خلاف تجربه گرایان به تجربه و حس و مشاهده توجه چندانی نداشت. از نظر خرد گرایی تحقق دانش از طریق حس و تجربه با خطا روبروست بنابراین آنها به منطق و استدلالهای ریاضی توجه میکردند. خرد گرایان ریشه علم را عقل انسان میدانستند و بر وجود مفاهیم ذاتی و از پیش موجود در ذهن اعتقاد داشتند. اندیشه ویژه همگانی زبان بر پایه اصول نظری خرد گرایی استوار است و زبانشناسی نوین چامسکیایی نیز بر پایه همین اصول نظریست.
مهدی سعید بنادکی