PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مهمترين فهرستي كه در سالهاي اخير درباره آثار ابوعلي سينا تدوين شده است



ستاره صبح امید
14th October 2011, 03:44 AM
مهمترين فهرستي كه در سالهاي اخير درباره آثار ابوعلي سينا ، تدوين شده است


كتابي است كه دكتر يحيي مهدوي استاد دانشگاه تهران در سال ۱۹۵۴ به فارسي منتشر كرده است .اين اثر ، كتابشناسي انتقادي است و در كتب و رسالات اصيل ابوعلي سينا ازآنهايي كه به او نسبت داده شده تفكيك شده است .

در يادداشتهاي جوزجاني نام حدود ۶۰ كتاب و رساله برده شده و اين تنها طبقه بندي است كه زمان نوشتن آنها را , دست كم در مورد آثار مهم , تعيين مي كند , زيرا از اشعار وتعدادي از رسالات به طور دسته جمعي نام برده شده است .

در اينجا بي مناسبت نيست به طور خلاصه مهمترين آثار طبيب و فيلسوف بزرگ را به ترتيب تاريخ نگارش نام ببريم :

۱- الحكمه العروضيه : اين كتاب نخستين اثر فلسفي ابوعلي سينا ست كه او در بيست و يكسالگي براي ابوالحسين عروضي نگاشته است . از اين كتاب فقط يك نسخه باقي مانده كه در كتابخانه شهر اوپسالاي سو‌‌‌‌ئد نگاهداري مي شود .

۲- القانون في الطب : فشرده ترين اثر ابوعلي سينا در رشته پزشكي است كه مورد استفاده چند نسل از دانشمندان قرار گرفته و در آن كليه معلومات وتجربياتي را كه تا آن زمان به دست آمده بود جمع آوري كرده است . بدين سان اين دايره المعارف طي چند قرن يكي از كتب مرجع دانشجويان پزشكي بوده است . نسخه هاي خطي متعدد اين كتاب و تفسيرها و ترجمه هاي بيشماري كه به زبانهاي مختلف از آن به عمل آمده است ، اهميت و ارزش قانون را نشان مي دهد .

۳- الحكمه المشرقيين : اين كتاب كه فقط بخشي از آن درباره منطق باقي مانده است ، يكي از مشخص ترين آثار ابوعلي سينا بشمار مي رود . وي ضمن نگارش آن مي خواسته فلسفه سنتي ارسطويي را رد كرد تا بتواند نظرات خودش و ساير نظريه هاي فلسفي را بيان نمايد . بخش كوچكي از منطق آن كه باقي مانده اصالت مجموعه مفقود را نشان مي دهد . در سال ۴۲۰ هجري كه سلطان مسعود پسر محمود غزنوي اصفهان را گرفت و غارت كرد ، اين كتاب ساير كتب كتابخانه سلطنتي امراي آل بويه به غزنه حمل شد و در سال ۵۴۶ هجري در حين اشغال اين شهر به دست علاالدين غوري با تمامي كتابهاي موجود دركتابهاي موجود در كتابخانه سوزانده شد .

4-النجاه ( نجات ) : اين كتاب شامل چهار بخش به شرح زير است :

منطق , علوم طبيعي , علوم رياضي و مابعدالطبيه . بر خلاف تصور همگان اين كتاب خلاصه أي از شفا نيست .

5-الشفا‌‌‌ ( شفا ) : اين دايره المعارف همان مقامي را در زمينه فلسفي دارد كه قانون در زمينه پزشكي . ابوعلي سينا در آن كليه نظريه هاي علمي و فلسفي را كه تا آن زمان درجهان اسلام شناخته شده بود بيان كرده است . شيخ در اين كتاب بزرگ كل علوم زمان خود را به سه دسته عمده تقسيم كرد :

اول (( علوم عالي )) كه عبارت باشد از علمي كه با ماده سر وكار ندارد و درك آن فقط با تعلل محض صورت پذير باشد و آن (( علم به مابعد الطبيه )) است .

دوم (( علوم داني )) كه علم به ماده است و با تجربه و مشاهده نيز مي توان آن را درك كرد و آن (( علم طبيعي وفروع )) آن است .

سوم (( علوم وسطي )) كه هم با ماده و هم با تعقل سروكار دارد و آن (( علم رياضي )) است .

۶- اشارات و تنبيهات : آخرين اثر مهم ابوعلي سيناست ، ولي در مقايسه با ساير آثار او محدودتر و در عين حال فشرده تر و موجزتر است . به ايجاز كتاب , زيبايي سبك نگارش آن افزوده مي شود . اين تنها كتاب فلسفي است كه ابوعلي سينا در آن تمام توجه خود را معطوف به زيبايي نگارش كرده و تسلط خود را به زبان عربي نشان داده است . با اين همه آنچه اين كتاب را از مجموعه آثار فلسفي ابوعلي سينا مشخص مي سازد سه فصل آخر آن است كه به عرفان اسلامي اختصاص داده شده است . در حقيقت اين نخستين باري است كه حكمت اولي ، حالات و مراحل سلوك عرفاني موضوع يك بحث فلسفي قرار گرفته است .

۷- دانشنامه :در ميان كليه آثار فلسفي ابوعلي سينا كه به زبان عربي است دانشنامه تنها كتابي است كه به زبان مادريش فارسي نگاشته است . با توجه به اينكه نيم قرن قبل از ولادت ابوعلي سينا فارسي زباني بوده كه در سراسر ايران تكلم مي شده و زبان عربي بشمار مي رفته است و نظم ونثر در همان زمان رونق فراواني داشته وشعرايي نظير رودكي ، شهيد بلخي ، دقيقي ، ابوشكور آثاري به نظم بوجود آورده بودند كه جاوداني است ،و نيز خود ابوعلي سينا و مسلط به زبانهاي فارسي و عربي و با بزرگترين شعراي ايران هم عصر بوده است ، از اينكه او تقريبا كليه آثارش را به زبان عربي نوشته است تعجب مي كنيم . بايد متذكر شد كه از زماني كه اسلام بر ايران مسلط گرديد , عربي زبان مذهبي و اداري و نيز وسيله بيان علمي بشمار مي رفت و در كليه سرزمينهايي كه اسلام را پذيرفته بودند مورد استفاده قرار مي گرفت . لذا دانشمندان براي اينكه آثارشان در سراسر سرزمينهاي اسلامي خوانده و فهميده شود ، ناچار بودند كتابهايشان را به زبان عربي بنويسند . اين اجبار بعدها عموميت و ادامه يافت و به شكل سنت در آمد .

× × ×

سرنوشت آثار فلسفي ابوعلي سينا بعد از مرگش چه بود ؟

ابوعلي سينا در تمام عمرش از وراي رويدادهايي كه شاهد بود ، خطري را كه نوشته هايش , و بخصوص آخرين اثرش (( اشارات )) را تهديد مي كرد ، پيش بيني كرده بود . آخرين توصيه أي كه به شاگردش جوزجاني كرد ، نگرانيش را بخوبي نشان مي دهد . تا وقتي همه شاگردان شيخ الئيس در قيد حيات بودند , افكار او را ترويج و آثارش را منتشر مي نمودند . بخصوص جوزجاني كه امتياز جمع آوري آنها را داشت . ولي سير حوادث طور ديگري مقدر كرده بود . مرگ سلطان محمود وپسرش مسعود به تعصب و دشمني با فلسفه و حكمت و فلاسفه به طور اعم وابوعلي سينا به طور اخص خاتمه نداد . حمله قبايل ترك سلجوقي كه از آغاز به تسنن گرويده و مدافعان پر شور آن مذهب بشمار مي رفتند به ايران سراسر امپراطوري خلفا موجب تشديد اين وضع گرديد . تعداد زيادي علماي علوم ديني وكل كتابهايي در رد عقايد ابوعلي سينا نوشتند كه مشهورترين آنها از محمد بن احمد شهرستاني مولف ملل و نحو است كه در دو كتاب نظريه هاي ابوعلي سينا را رد كرده است . يك متكلم ديگر ابن اثير است كه ضمن شرح وقايع سال ۴۲۸ هجري و ذكر اسامي شخصيتهايي كه طي اين چند سال در گذشته اند مي نويسد : (( در ماه شعبان اين سال ابو علي سينا حكيم بزرگ ايران ، مولف آثاري كه طبق نظريات فلاسفه نگاشته است در گذشت . او در خدمت امير علاالدوله بود . شكي نيست كه اين شخص كافر بود و به همين جهت ابوعلي سينا جرات كرد در قلمرو سلطنت او كتابهايي بنويسد كه مملو از كفر زندقه نسبت به قوانين الهي است )) . اين مسابقه در دشمني نسبت به فلاسفه ، ابوعلي سينا هدف اصلي آن بود ، تا سال ۶۱۵ كه حمله مغول آغاز شد همچنان ادامه داشت .

آن گاه تجديد حيات علوم و فلسفه آغاز گرديد . ولي افسوس كه خاطره صاحبان افكار بزرگ هيچ گاه از حماقت انسانها مصون نيست . در سال ۱۵۲۶ ميلادي ( ۹۳۳ هجري ) فليپ اورئول تئوفراست دو هوهنه كه بيشتر به نام پاراسلسوس شهرت دارد ، در دانشگاه بال سويس ضربت جديدي به افكار ابوعلي سينا وارد ساخت . پاراسلسوس كه خود را طرفدار (( دربسته )) مي ناميد و مخترع اكسير جواني مي دانست ، تلي از هيزم در صحن دانشگاه گرد آورد و پس از ايراد نطق خشونت آميزي عليه پزشك ايراني نسخه هايي از قانون را سوزاند . افسوس كه امروزه نيز قرن ما پر از اين گونه افراد است . آنان در سو استفاده از ضعفها و رنجهاي انساني ايستادند . وسوسه جايگزين كردن مسائل غير محسوس به جاي اصول مسلم ، دروغ به جاي حقيقت ، لاف وگزاف به جاي علم همچنان باقي است . خداوند ما را از شر پاراسلسوسهاي حال و آينده حفظ كند

Akhsham
15th October 2011, 12:04 AM
خيلي عالي بود... كاش دوستاني كه در مورد كتاب قانون و شفا اطلاعات كاملي دارند در يك پست جديد و منحصر به كتاب بيشتر جامعه نخبگان رو با تاريخ و قدمت علم در ايران آشنا كنن.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد