تنهایی

[زهرارضایی]

سلام راسش همه فکر میکنن من توی این زمینه یک کم زیادی حساس شدم در حالی که از احساس واقعی و از پیشینه من خبر ندارن.....بی مقدمه شروع کردم که..........من آدم بی نهایت بی احساسی بودم نسبت به احساس اطرافیانم نه اینکه غم و غصه های عزیزام ناراحتم نکنه نه!در واقع من نسبت به دوستانم این احساس رو داشتم و هرکس سعی می کرد خودشو به من نزدیک کنه من از اون فاصله می گرفتم با این حال دوستای زیادی داشتم تا اینکه بلاخره به دام یکی از همین رفقا گرفتار شدم و حسابی بهش دل باختم اونم یکی از همونایی بود که سعی در نزدیک شدن به من رو داشت و من بارها با سنگدلی تمام دلش رو شکسته بودم بود و نزدیک4سال طول کشید تا قبولش کردم خیلی اخلاق رفتار و فرهنگ خانوادگیمون به هم نزدیک بودو این علاقه عمیق وناگسستنی بودتا اینکه سر وکله یه آقاپسر هم رشته ای سال بالایی توی دانشکده پیدا شدورابطه ماکم و کم و کمترشد اما من این قضیه رو نمیدونستم ووقتی متوجه شدم حسابی بهم ریختم نامه هایی که توی مدت کم مهرشدن و دوریش نوشته بودمو پربود ازنگرانی و گلایه بهش دادم که بخونه به امید بهتر شدن اوضاع امابهتر که نشدنشد بدترم شدخیلی بدتر.......نزدیک4 ماهه هرچی تلاش میکنم برش گردونم که همون آدم سابق بشه نمیتونم ازهمه راهی هم وارد شدم امانشد نمیدونم دیگه چی کار کنم امادوست ندارم این رابطه اینجوری سرد بمونه که منو نابود کنه اگه تجربه اتون تو این زمینه خوبه یاتجربه مشابه اینو داشتین یه راهی جلو پام بذارید که دیگه از این وضع حسابی خسته و کلافه شدم
پیشاپیش از کمکتون ممنون

[ساناز فرهیدوش]

با سلام خدمت دوست عزیزم

برای گریز از تنهایی داشتن تعامل اجتماعی بسیار پسندیده است .
در عین حال در نظر بگیرید که نوع ارتباط و هدف ان بسیار حائز اهمییت هست .
تعامل اجتماعی در حریم فرهنگ و رعایت شئونات مورد قبول همه هست در ین حال اگر هدف شما از برقراری ارتباط مواردی دیگری ( ازدواج ) هست خیلی پسندیده تر هست که طبق عرف عمل کنید .
در عین حال که تحت هیچ شرایطی ازدواج برای گریز ازتنهایی توصیه نمی شود .
دوست گرامی گاهی اوقات بهتره قبل از قضاوت در مورد رفتار دیگران خودمان را جای آن ها قرار دهیم و همان طوری با دیگران رفتار کنیم که بتوانیم بگوییم مانند ما رفتار کنند .

[NameEly]

آقاپسر هم رشته ای سال بالایی توی دانشکده پیدا شدورابطه ماکم و کم و کمترشد اما من این قضیه رو نمیدونستم ووقتی متوجه شدم حسابی بهم ریختم نامه هایی که توی مدت کم مهرشدن و دوریش نوشته بودمو پربود ازنگرانی و گلایه بهش دادم که بخونه به امید بهتر شدن اوضاع امابهتر که نشدنشد بدترم شدخیلی بدتر

راستش من قضيه رو درست متوجه نشدم
اون فردي كه اينجوري شده پسر هستش ؟‌
اگه اون پسر هست پس الان قضيه اين اقا پسر ترم بالايي چي هست كه باعث به هم خوردن رابطه ي شما شده ؟‌

[NameEly]

اگه منظورتون همونيه كه من برداشت كردم
يك مرد نياز داره به امنيت مكانش به امنيت جايگاهش
وقتي جايگاهش رو از طرف جنس مخالفش در معرض خطر ببينه 2 حالت اتفاق ميوفته يا توي لاك خودش ميره يا هم اينكه كار هاي غير پيشبيني انجام ميده