عشق و فداکاری

[GUNNER_2020]

مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند. آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند.زن: یواش تر برو, من می ترسم.مرد : نه, اینجوری خیلی بهتره.زن : خواهش میکنم, من خیلی می ترسم.مرد : خوب, اما اول باید بگی که دوستم داری.زن : دوستت دارم, حالا میشه یواش تر برونی.مرد : منو محکم بگیر.زن :….خوب حالا میشه یواش تر بری.مرد : باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری, آخه نمیتونمراحت برونم. اذیتم میکنه.روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود. برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثهآفرید. در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتورسیکلت رخ داد, یکی از دو سرنشینزنده ماند و دیگری درگذشت. مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود. پس بدوناینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت را بر سر او گذاشت و خواست تا برایآخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند

[zolfa]

دلم گرفت!

[shadmehr]

قشنگ بود..

[*alien*]

زیبا بود

[Admin]

به نظر من داستانش تخیلیه ...

موتور سوار می تونست گاز رو ول کنه و دنده معکوس بزنه ، اینجوری به راحتی در عرض چند ثانیه سرعت موتور به حداقل سرعت کاهش پیدا می کنه .!

حتی اگه سرعت خیلی زیاد هم باشه بازم میشه موتور رو کنترل کرد که با سرعت کمتری حرکت کنه و یا سرعت موتور رو سریع کند کنن

بعدشم ترمز موتور دو تاست نه یکی ، ماشین نیست که یکی برید تموم بشه همه چی..!

اینجور که از داستان و متنش بر میاد چند دقیقه ای وقت داشتن که راحت حرف می زنن و کلاه رو میذاره سر دختره ... [cheshmak]

[نازخاتون]

چقدر تلخ بود ... چه عشق زیبایی[golrooz]

[نارون1]

خب قرار نیست یک موضوع واقعی اتفاق بیفته ...

برای رساندن مقصود و هدف ، میشه از تخیلات هم استفاده کرد ....

زیبایی عشق و فداکاری در این راه رو نشان میده .

[deepdrip]

مرکز هدف گذاری نویسنده این داستان ،توجه به اهم ویژگی آن یعنی عشق و فداکاری بوده نه جوانب و حواشی مسئله ،که آن هم قابل تقدیر است.

[amin_745]

به جای این همه حرف زدن دوتا معکوس میداد به موتورش!!

[zolfa]

اصلا اقایون به احساسی که تو داستان اومده بود توجه نکردن!
خوب البته تقصیری هم ندارن!

[golden3]

داستان قشگی بود عشق وفداکاری مرد به همسرش قابل ستایشه.

[طلیعه طلا]

نتیجه اخلاقی : ما مدیران موتور سوار قهاری داریم . [nishkhand]

زلفا جون ،عزیز ، همین ویژگی هاست که باعث تمایز دو جنس از هم میشه .

آقایون در مواقع بروز مشکل از منطق و خانم ها از عواطف و احساسات شون کمک می گیرند.

[reza.nori87]

به نظر من داستانش تخیلیه ...

موتور سوار می تونست گاز رو ول کنه و دنده معکوس بزنه ، اینجوری به راحتی در عرض چند ثانیه سرعت موتور به حداقل سرعت کاهش پیدا می کنه .!

حتی اگه سرعت خیلی زیاد هم باشه بازم میشه موتور رو کنترل کرد که با سرعت کمتری حرکت کنه و یا سرعت موتور رو سریع کند کنن

بعدشم ترمز موتور دو تاست نه یکی ، ماشین نیست که یکی برید تموم بشه همه چی..!

اینجور که از داستان و متنش بر میاد چند دقیقه ای وقت داشتن که راحت حرف می زنن و کلاه رو میذاره سر دختره ... [cheshmak]
آقا مصطفی بالفرض که عین بیانات شما اجرا می شد فکر نمی کنی این داستان اون جذابیت خود را از دست میداد.

[Dirya_Del]

عشق ینی این .....
ولی تو این زمونه کم پیدا میشه همچین کسایی

[NameEly]

خیلی داستان قشنگی بود فقط یک سوال واسه من پیش امد توی این داستان و فکرمو شدید مشغول کرد و اون هم اینکه

مگر موتور روغن ترمز داره که خالی بشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟[tafakor][soal]

[محسن آزماینده]

خیلی داستان قشنگی بود فقط یک سوال واسه من پیش امد توی این داستان و فکرمو شدید مشغول کرد و اون هم اینکه

مگر موتور روغن ترمز داره که خالی بشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟[tafakor][soal]


[khande][khande][khande][khande][khande][khande][khande]
[tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh][tashvigh]