Joseph Goebbels
21st September 2011, 06:29 PM
مسکويه در کتاب تجاربالامم مینويسد که چون خسرو انوشيروان (http://www.jazirehdanesh.com/find.php?wid=30) کارهای کشور را از تباهی پيرايش کرد، سرداران، بزرگان، مرزبانان، هيربدان، موبدان و گزيدگان را به نزد خويش فراخواند و با ايشان چنين سخن گفت:
«ای مردم، هوش و گوش خويش به من بسپريد و اندرز من بشنويد. من برای پس راندن دشمنانتان و نگاهداری شما و راستآوردن کار کشورتان از آغاز شهرياری خود همچنان شمشير بر خود آويخته، گاه در دورترين جای خوراسان، گاه در آن سوی خوربردان، گاه در نيمروز و گاه در سوی اباختر، همواره آماج شمشيرها و نيزهها بودهام و همواره در بالارفتن و فرودآمدن از کوهها و پيمودن زمينهای هموار و ناهموار به سر بردم و در دشواری و بيم، شکيبايی فرو نهشتم و سرما و گرما و هراس درياها و آسيب بيابانها را بر خود هموار ساختم تا سرپيچیها بخوابانيدم و در زندگیتان فراخی پديد آوردم و شما را به سربلندی و آنچه بدان دست يافتهايد رسانيدم، چنانکه سپاس خدای را، به برترين نواختها و بيشترين سرافرازیها و آسودگیها رسيدهايد.
دشمنانی ديگر و سرسختتر
ليک، شما را هنوز نيز دشمنانی برجایاند که در شماره، اندک و در فرّ و شکوه بسيار باشند. من برای شما از اينان بيش از دشمنان ديگر بيمناک باشم که اينان در شکستنتان و چيرهشدن بر شما، نيرومندتر از آن دشمنان شمشيرزن نيزهانداز چابکسوار باشند که بر آنان پيروز شدهايد. اگر شما ای مردم، چنانکه با آن دشمنان جنگيدهايد و بر آنان تنگ گرفتهايد و پيروز شدهايد، بر اين دشمن دوم نيز پيروز گرديد، آنگاه است که به پيروزی و نيرومندی و سربلندی و روزی فراخ و برتری و همداستانی و مهربانی و يکرنگی و آسيبناپذيری راستين رسيدهايد و اگر کوتاهی کنيد و سستی ورزيد و اين دشمن بر شما چيره آيد، ديگر آن پيروزی را که در چهار سوی کشور در خوراسان و خوربران و نيمروز و اباختر، بر دشمنان داشتهايد پيروزی مپنداريد. بدانيد که دشمنان شما از توران و روميان و هندوان و ديگران، اگر بر شما پيروز میآمدند، هرگز چنان آسيب نمیزدند که اين دشمن، اگر بر شما چيره شود، بر شما زند. چه اين يک، سرسختتر و نيرنگبازتر و کارش دشوارتر از آن دشمنان ديگر باشد.
ای مردم، چون در کار دارا و پيروزی و چيرگی او بر شاهان و مردمان و دستيافتن او بر سرزمينها بينديشيدم و نگريستم که وی چون کار همين دشوار استوار نکرد چگونه با آن همه پيروزیها و چيرگیها، خود و سپاهيان وی نابود شدند زيرا که دارا به آنچه شهرياری بدان راست آورده بود و فرمانروايی بدان استوار داشته بود و بر دشمنان بدان چيره شده بود و بدان به نواختهای بسيار رسيده بود و در چهارسوی جهان سربلند و سرفراز شده بود، بسنده نکرد و سخنچينی را نيز بر مايهی کار خويش بيفزود و در جستوجوی نيرومندی و توانمندی بيشتر، سرکشی کرد و رشک ورزيد. چنانکه تهيدستان نيز بر توانگران و فروپايگان بر نژادگان رشک بردند و در گير و دار ناهمداستانی و پراکندگیها و پديد آمدن کينهها و بالاگرفتن دشمنیها، اسکندر بر ايشان بتاخت و کار بدان جا کشيد که سر نگهبانان او، همان کسی که دارا پاسداری از جان خويش بدو سپرده بود، وی را بکشت. اين نبود مگر از بدخواهی و کينهتوزیها و دشمنیها و ناهمدلیهايی که تودهی مردم را فراگرفته بود و کار اسکندر را آن کرده بود. من از آن روز پند گرفتم و اينک از آن ياد کردهام.
با خويشتن بجنگيد
پس ای مردم، اينک که در ناز و رامش به سر میبريد، ديگر از پراکندگی و سرکشی و رشک آشکار و بدگويی و سخنچينی، سخنی نشنوم که يزدان خوی ما را و کشورداری ما را از اين پليدیها بپالوده و شهرياری ما را از آن برتر داشته است. کار هيچ مردم يا شهرياری که اين خویهای پليد در آنان آشکار باشد، هرگز راست نمانده است. نخستين چيزی که من از شما دور میسازم و دور میافکنم همين خویهاست که دشمنترين دشمنان شما باشند. ای مردم، آنچه يزدان هم با درستی و پارسايی و شايستگی به ما ارزانی داشته، ما را از آنچه بدين خویهای پستکننده و بیشگون به دست آيد، بینياز کرده است. پس مرا در اين پيکار يار باشيد و با خويشتن بجنگيد که چيريگی بر دشمنان درون، از چيرگی بر توران و روم مرا خوشتر و شما را سودمندتر است.
ای مردم، هرکه اين خویها را در ميان ما زنده کند، آزمايشی را که در جنگ با دشمنان ما از خود نشان داده تباه ساخته است. بدانيد بهترين شما ای مردم کسی است که ازمايش گذشتهی خويش را بدين آزمايش بپيوندد و ما را با پيکاری که با خویهای زشت خويش کند، ياری دهد. بداندی که هر کسی که زبون اين دشمن گردد، آن يک نيز بر او چيره شود و هرکه بر اين پيروز گردد، بر آن يک نيز پيروز شود. زيرا تنها با مهر و دوستی و يکرنگی است که به سربلندی و نيرومندی و فرمانروايی توان رسيد، که رشک بردن و زينهارخواری و سخنچينی و پراکندهدلی، مايهی خواری و ناتوانی و نابودی در دو جهان است. پس بدان چه فرمودهايم چنگ زنيد و از آنچه بازتان داشتهايم بپرهيزيد و بدانيد که هيچ نيرويی جز به يزدان نباشد.
با تهيدستان همدردی کنيد و بینوايان را بنوازيد و پاس همسايگان بداريد و با بيگانگانی که در ميان شما زيند، به نيکی رفتار کنيد که آنان در پناه ما و زينهار ما باشند. بر ايشان ستم نکنيد، زورگويی مکنيد، در تنگناشان منهيد که سختگيری، سرپيچی آورد. اگر آزاری از ايشان ببينيد شکيبايی کنيد و زينهار و پيمانتان را پاس بداريد و خویهای نيکی را که از آن ياد کردهام نگاه داريد که ما هيچ شهرياری و مردمی را نديدهايم که جز با فروهشتن اين خویهای نيک، نابود شده باشند، يا کارشان جز بدان راست آمده باشد، و ما در هر کاری جز به يزدان پشتگرم نباشيم.
برگرفته از:
مسکويه، ابوعلی رازی. تجاربالامم. ترجمهی دکتر ابوالقاسم امامی. تهران: سروش، 1369
http://www.jazirehdanesh.com/find.php?item=9.136.1018.fa
«ای مردم، هوش و گوش خويش به من بسپريد و اندرز من بشنويد. من برای پس راندن دشمنانتان و نگاهداری شما و راستآوردن کار کشورتان از آغاز شهرياری خود همچنان شمشير بر خود آويخته، گاه در دورترين جای خوراسان، گاه در آن سوی خوربردان، گاه در نيمروز و گاه در سوی اباختر، همواره آماج شمشيرها و نيزهها بودهام و همواره در بالارفتن و فرودآمدن از کوهها و پيمودن زمينهای هموار و ناهموار به سر بردم و در دشواری و بيم، شکيبايی فرو نهشتم و سرما و گرما و هراس درياها و آسيب بيابانها را بر خود هموار ساختم تا سرپيچیها بخوابانيدم و در زندگیتان فراخی پديد آوردم و شما را به سربلندی و آنچه بدان دست يافتهايد رسانيدم، چنانکه سپاس خدای را، به برترين نواختها و بيشترين سرافرازیها و آسودگیها رسيدهايد.
دشمنانی ديگر و سرسختتر
ليک، شما را هنوز نيز دشمنانی برجایاند که در شماره، اندک و در فرّ و شکوه بسيار باشند. من برای شما از اينان بيش از دشمنان ديگر بيمناک باشم که اينان در شکستنتان و چيرهشدن بر شما، نيرومندتر از آن دشمنان شمشيرزن نيزهانداز چابکسوار باشند که بر آنان پيروز شدهايد. اگر شما ای مردم، چنانکه با آن دشمنان جنگيدهايد و بر آنان تنگ گرفتهايد و پيروز شدهايد، بر اين دشمن دوم نيز پيروز گرديد، آنگاه است که به پيروزی و نيرومندی و سربلندی و روزی فراخ و برتری و همداستانی و مهربانی و يکرنگی و آسيبناپذيری راستين رسيدهايد و اگر کوتاهی کنيد و سستی ورزيد و اين دشمن بر شما چيره آيد، ديگر آن پيروزی را که در چهار سوی کشور در خوراسان و خوربران و نيمروز و اباختر، بر دشمنان داشتهايد پيروزی مپنداريد. بدانيد که دشمنان شما از توران و روميان و هندوان و ديگران، اگر بر شما پيروز میآمدند، هرگز چنان آسيب نمیزدند که اين دشمن، اگر بر شما چيره شود، بر شما زند. چه اين يک، سرسختتر و نيرنگبازتر و کارش دشوارتر از آن دشمنان ديگر باشد.
ای مردم، چون در کار دارا و پيروزی و چيرگی او بر شاهان و مردمان و دستيافتن او بر سرزمينها بينديشيدم و نگريستم که وی چون کار همين دشوار استوار نکرد چگونه با آن همه پيروزیها و چيرگیها، خود و سپاهيان وی نابود شدند زيرا که دارا به آنچه شهرياری بدان راست آورده بود و فرمانروايی بدان استوار داشته بود و بر دشمنان بدان چيره شده بود و بدان به نواختهای بسيار رسيده بود و در چهارسوی جهان سربلند و سرفراز شده بود، بسنده نکرد و سخنچينی را نيز بر مايهی کار خويش بيفزود و در جستوجوی نيرومندی و توانمندی بيشتر، سرکشی کرد و رشک ورزيد. چنانکه تهيدستان نيز بر توانگران و فروپايگان بر نژادگان رشک بردند و در گير و دار ناهمداستانی و پراکندگیها و پديد آمدن کينهها و بالاگرفتن دشمنیها، اسکندر بر ايشان بتاخت و کار بدان جا کشيد که سر نگهبانان او، همان کسی که دارا پاسداری از جان خويش بدو سپرده بود، وی را بکشت. اين نبود مگر از بدخواهی و کينهتوزیها و دشمنیها و ناهمدلیهايی که تودهی مردم را فراگرفته بود و کار اسکندر را آن کرده بود. من از آن روز پند گرفتم و اينک از آن ياد کردهام.
با خويشتن بجنگيد
پس ای مردم، اينک که در ناز و رامش به سر میبريد، ديگر از پراکندگی و سرکشی و رشک آشکار و بدگويی و سخنچينی، سخنی نشنوم که يزدان خوی ما را و کشورداری ما را از اين پليدیها بپالوده و شهرياری ما را از آن برتر داشته است. کار هيچ مردم يا شهرياری که اين خویهای پليد در آنان آشکار باشد، هرگز راست نمانده است. نخستين چيزی که من از شما دور میسازم و دور میافکنم همين خویهاست که دشمنترين دشمنان شما باشند. ای مردم، آنچه يزدان هم با درستی و پارسايی و شايستگی به ما ارزانی داشته، ما را از آنچه بدين خویهای پستکننده و بیشگون به دست آيد، بینياز کرده است. پس مرا در اين پيکار يار باشيد و با خويشتن بجنگيد که چيريگی بر دشمنان درون، از چيرگی بر توران و روم مرا خوشتر و شما را سودمندتر است.
ای مردم، هرکه اين خویها را در ميان ما زنده کند، آزمايشی را که در جنگ با دشمنان ما از خود نشان داده تباه ساخته است. بدانيد بهترين شما ای مردم کسی است که ازمايش گذشتهی خويش را بدين آزمايش بپيوندد و ما را با پيکاری که با خویهای زشت خويش کند، ياری دهد. بداندی که هر کسی که زبون اين دشمن گردد، آن يک نيز بر او چيره شود و هرکه بر اين پيروز گردد، بر آن يک نيز پيروز شود. زيرا تنها با مهر و دوستی و يکرنگی است که به سربلندی و نيرومندی و فرمانروايی توان رسيد، که رشک بردن و زينهارخواری و سخنچينی و پراکندهدلی، مايهی خواری و ناتوانی و نابودی در دو جهان است. پس بدان چه فرمودهايم چنگ زنيد و از آنچه بازتان داشتهايم بپرهيزيد و بدانيد که هيچ نيرويی جز به يزدان نباشد.
با تهيدستان همدردی کنيد و بینوايان را بنوازيد و پاس همسايگان بداريد و با بيگانگانی که در ميان شما زيند، به نيکی رفتار کنيد که آنان در پناه ما و زينهار ما باشند. بر ايشان ستم نکنيد، زورگويی مکنيد، در تنگناشان منهيد که سختگيری، سرپيچی آورد. اگر آزاری از ايشان ببينيد شکيبايی کنيد و زينهار و پيمانتان را پاس بداريد و خویهای نيکی را که از آن ياد کردهام نگاه داريد که ما هيچ شهرياری و مردمی را نديدهايم که جز با فروهشتن اين خویهای نيک، نابود شده باشند، يا کارشان جز بدان راست آمده باشد، و ما در هر کاری جز به يزدان پشتگرم نباشيم.
برگرفته از:
مسکويه، ابوعلی رازی. تجاربالامم. ترجمهی دکتر ابوالقاسم امامی. تهران: سروش، 1369
http://www.jazirehdanesh.com/find.php?item=9.136.1018.fa