MR_Jentelman
18th September 2011, 03:34 PM
می توان میان رمان های(novels) نخبه و تخصصی، رمان های جدی و رمان های عامه پسند تمایز گذاشت. اما تمایز اساسی میان عامه پسند و والا (high)(شامل جدی و نخبه) است. از واژه عامه پسند ( popular ) تعاریف متعددی در دست است. اما شاید بهتر باشد برای تعریف عامه پسند از ویژگی های آن استفاده کنیم . از آنجا که در ایران ما عمدتا شاهد تالیف رمان عامه پسند عاشقانه هستیم، فقط به ویژگی ها ی رمان های عامه پسند عاشقانه اشاره میکنیم .
- مضامین آنها درونی ، احساسی - خانوادگی است . یعنی حول زندگی خانوادگی افراد به خصوص زنان وافراد خانواده ی آن ها میگردد .
- جهان بینی ساده: خیر و شر مطلق . شخصیت ها یا خوب هستند یا بد . شخصیت خاکستری همانطور که در دنیای واقعی وجود دارد، در این داستان ها کمتر به چشم می خورد .
- در این قبیل داستان ها محوریت اصلی با فرد است نه جمع.
- حوادث پی در پی، بر پایه شانس و گاه غیرطبیعی.
- حل این قبیل تضاد ها و حوادث عمدتا به کمک عناصر متافیزیکی است : دست سرنوشت .
- شخصیت پردازی ها اغلب ساده هستند، دو شخصیت اصلی داستان شاید کاملا توصیف شوند اما سایر شخصیت ها نه. همچنین شخصیت ها فاقد عمق احساسی هستند.
- سادگی جملات، مضامین و واژگان: چون اغلب مخاطبین این آثار توده مردم هستند، بنابراین زبان به کار برده شده نیز ساده است . همچنین زبان و ادبیات تمام شخصیت ها یکی است.
- استفاده مکرر از کلیشه ها در تمامی عناصر: داستان ها، شخصیت ها، پایان های خوب و رویایی، و حتی طرح های روی جلد.
عواقب خطرناک ادبیات عامهپسندفتحالله بینیاز، مترجم و نویسنده: اخیرا که فهرست کتابهاى پرفروش منتشر شد و ادبیات عامهپسند بیش از نود و پنج درصد آن را به خود اختصاص داد، شمارى از اهل قلم در مصاحبههاى مختلف مطالبى را عنوان کردهاند که تعجب بسیارى را برانگیخته است.
در هر حال باید گفت که خواننده ادبیات جدى کم و بیش به تفکر واداشته مىشود؛ در حالىکه ادبیات عامهپسند، چند ساعتى او را «سرگرم» مىکند. این سرگرمى به دلیل خصلتهاى عمومى این نوع ادبیات است که عبارتند از:
1) بهوجود آوردن تصادفهاى [باورناپذیر] براى حل معضل شخصیتهاى داستان؛ مثلا رسیدن به یک ارث ناگهانى.
اخیرا که فهرست کتابهاى پرفروش منتشر شد و ادبیات عامهپسند بیش از نود و پنج درصد آن را به خود اختصاص داد، شمارى از اهل قلم در مصاحبههاى مختلف مطالبى را عنوان کردهاند که تعجب بسیارى را برانگیخته است.
2) سانتىمانتالیسم یا احساساتىگرایى (Sentimentalism)؛ تحریک و تهییج احساسات سطحى خواننده و جلب ترحم او نسبت به شخصیت مورد نظر نویسنده. در داستان عامهپسند، نویسنده از مایههاى رمانتیسیسم استفاده نمىکند، بلکه خود را مقید به کلیشههاى منسوخ مىکند.
3) اختصاص کل روایت به محور عاشقانه یا عاطفى شخصیتها؛ شخصیتهایى که یا خوبِ خوباند یا بدِ بد و معمولا هم پیچیده نیستند.
4) مطرحکردن بعضى از مسایل و رویدادهاى روزمره، از حرفهاى حاشیهاى بازیکنان فوتبال گرفته تا اختلافات زنها و شوهرهایى که منجر به قتل یکى بهدست دیگرى مىشود.
5) در این داستانها، شخصیتها «فکر» نمىکنند؛ فکر نه براى سبک و سنگین کردن سود و زیان فلان معامله یا خرید این یا آن کفش یا فرش. بلکه فکر درباره «چیستى» زندگى.
6) در همه کشورها ادبیات عامهپسند، معمولا کارى به عادلانه بودن یا نبودن مناسبات سیاسى، اجتماعى و اقتصادى موجود ندارد. گویى داستان در فضایى غیر از بستر اجتماعى پرتلاطم و آلوده موجود مىگذرد. از الگوهاى واقعى، فقط خیابانها، کافه تریاها، ترافیک و دعواهاى سطحى روزمره را مىبینیم.
7) متاسفانه نویسندگان ادبیات عامهپسند، بسیارى از رخدادها، شخصیتها و حتى صحنهها را از آثار ادبیات جدى برداشت مىکنند و با حذف بخشهاى اساسى معنایى و ساختارى، چیزى به خواننده ارایه مىدهند که بهنام خودشان هم ثبت مىشود و نویسنده حوزه ادبیات جدى، دستش از این ارتباط کوتاه است.
8) این نوع ادبیات خواننده را از لحاظ غریزه دچار رضایتخاطر آنى و بهلحاظ روحى، عاطفى دستخوش تب و تاب مىکند. نتیجه این بازى روحى، روانى، مبتذل کردن فرهنگ از یکسو و ایجاد یا تداوم روحیه خودمحورى، ستمگرى و هرجمرجطلبى اخلاقى از دیگرسو است.
http://img.tebyan.net/big/1390/06/68903763751302037219718524921449585167.jpg
9) توجه بیش از حد به خواستها و خواستههاى مردم، خصوصا گرایش جوانها به پول و افتخار؛ آنهم به روش سهل و سادهاى که فقط محصول ذهن نویسندهاند. البته در همانحال بنا به موقعیت، تبلیغ درویشمسلکى و بىاعتنایى به مال و منال و مشغول کردن ذهن خواننده به خصوصیات شخصیتها، بویژه تنهایى، مهربانى، نیکطبعى (یا برعکس خشونت و عدم شفقت) براى ایجاد همذاتپندارى نیز جزو طرح های اصلی این دسته از نویسندگان است.
10) استفاده از بعضى عناصر دمدستى و نخنما مانند خواب و کابوس، تشریح و توضیح طولانى این رؤیاها براى سرگرمکردن خواننده، فال و احضار ارواح در این داستانها ید طولانی دارند.
11) در این داستانها یا تغییراتى در شخصیتها دیده نمىشود، یا دامنه تغییرات، بسیار سطحى است و در بیشتر موارد فقط به این دلیل چنین تغییراتى مطرح مىشوند که داستان پایان خوشى داشته باشد.
12) حفظ تعلیقهاى سطحى تا پایان غافلگیرکننده داستان؛ طورىکه خواننده سطحىگرا کتاب را زمین نگذارد، از شگردهای دیگر این آثار است.
13) بیشتر رمانهاى عامهپسند هر کشور به شکل عجیبى در قصه و شکل روایت مشابهت دارند ، حتى در کل جهان چنین است. توصیه مىکنم دوازده مورد از دوازده کشور که حتما یک مورد آن ایرانى و چهار مورد دیگرش ژاپنى، آمریکایى و فرانسوى و هندى است، انتخاب شوند. قضاوت را به خودتان محول مىکنم.
منابع: خبرگزاری کتاب ایران
- مضامین آنها درونی ، احساسی - خانوادگی است . یعنی حول زندگی خانوادگی افراد به خصوص زنان وافراد خانواده ی آن ها میگردد .
- جهان بینی ساده: خیر و شر مطلق . شخصیت ها یا خوب هستند یا بد . شخصیت خاکستری همانطور که در دنیای واقعی وجود دارد، در این داستان ها کمتر به چشم می خورد .
- در این قبیل داستان ها محوریت اصلی با فرد است نه جمع.
- حوادث پی در پی، بر پایه شانس و گاه غیرطبیعی.
- حل این قبیل تضاد ها و حوادث عمدتا به کمک عناصر متافیزیکی است : دست سرنوشت .
- شخصیت پردازی ها اغلب ساده هستند، دو شخصیت اصلی داستان شاید کاملا توصیف شوند اما سایر شخصیت ها نه. همچنین شخصیت ها فاقد عمق احساسی هستند.
- سادگی جملات، مضامین و واژگان: چون اغلب مخاطبین این آثار توده مردم هستند، بنابراین زبان به کار برده شده نیز ساده است . همچنین زبان و ادبیات تمام شخصیت ها یکی است.
- استفاده مکرر از کلیشه ها در تمامی عناصر: داستان ها، شخصیت ها، پایان های خوب و رویایی، و حتی طرح های روی جلد.
عواقب خطرناک ادبیات عامهپسندفتحالله بینیاز، مترجم و نویسنده: اخیرا که فهرست کتابهاى پرفروش منتشر شد و ادبیات عامهپسند بیش از نود و پنج درصد آن را به خود اختصاص داد، شمارى از اهل قلم در مصاحبههاى مختلف مطالبى را عنوان کردهاند که تعجب بسیارى را برانگیخته است.
در هر حال باید گفت که خواننده ادبیات جدى کم و بیش به تفکر واداشته مىشود؛ در حالىکه ادبیات عامهپسند، چند ساعتى او را «سرگرم» مىکند. این سرگرمى به دلیل خصلتهاى عمومى این نوع ادبیات است که عبارتند از:
1) بهوجود آوردن تصادفهاى [باورناپذیر] براى حل معضل شخصیتهاى داستان؛ مثلا رسیدن به یک ارث ناگهانى.
اخیرا که فهرست کتابهاى پرفروش منتشر شد و ادبیات عامهپسند بیش از نود و پنج درصد آن را به خود اختصاص داد، شمارى از اهل قلم در مصاحبههاى مختلف مطالبى را عنوان کردهاند که تعجب بسیارى را برانگیخته است.
2) سانتىمانتالیسم یا احساساتىگرایى (Sentimentalism)؛ تحریک و تهییج احساسات سطحى خواننده و جلب ترحم او نسبت به شخصیت مورد نظر نویسنده. در داستان عامهپسند، نویسنده از مایههاى رمانتیسیسم استفاده نمىکند، بلکه خود را مقید به کلیشههاى منسوخ مىکند.
3) اختصاص کل روایت به محور عاشقانه یا عاطفى شخصیتها؛ شخصیتهایى که یا خوبِ خوباند یا بدِ بد و معمولا هم پیچیده نیستند.
4) مطرحکردن بعضى از مسایل و رویدادهاى روزمره، از حرفهاى حاشیهاى بازیکنان فوتبال گرفته تا اختلافات زنها و شوهرهایى که منجر به قتل یکى بهدست دیگرى مىشود.
5) در این داستانها، شخصیتها «فکر» نمىکنند؛ فکر نه براى سبک و سنگین کردن سود و زیان فلان معامله یا خرید این یا آن کفش یا فرش. بلکه فکر درباره «چیستى» زندگى.
6) در همه کشورها ادبیات عامهپسند، معمولا کارى به عادلانه بودن یا نبودن مناسبات سیاسى، اجتماعى و اقتصادى موجود ندارد. گویى داستان در فضایى غیر از بستر اجتماعى پرتلاطم و آلوده موجود مىگذرد. از الگوهاى واقعى، فقط خیابانها، کافه تریاها، ترافیک و دعواهاى سطحى روزمره را مىبینیم.
7) متاسفانه نویسندگان ادبیات عامهپسند، بسیارى از رخدادها، شخصیتها و حتى صحنهها را از آثار ادبیات جدى برداشت مىکنند و با حذف بخشهاى اساسى معنایى و ساختارى، چیزى به خواننده ارایه مىدهند که بهنام خودشان هم ثبت مىشود و نویسنده حوزه ادبیات جدى، دستش از این ارتباط کوتاه است.
8) این نوع ادبیات خواننده را از لحاظ غریزه دچار رضایتخاطر آنى و بهلحاظ روحى، عاطفى دستخوش تب و تاب مىکند. نتیجه این بازى روحى، روانى، مبتذل کردن فرهنگ از یکسو و ایجاد یا تداوم روحیه خودمحورى، ستمگرى و هرجمرجطلبى اخلاقى از دیگرسو است.
http://img.tebyan.net/big/1390/06/68903763751302037219718524921449585167.jpg
9) توجه بیش از حد به خواستها و خواستههاى مردم، خصوصا گرایش جوانها به پول و افتخار؛ آنهم به روش سهل و سادهاى که فقط محصول ذهن نویسندهاند. البته در همانحال بنا به موقعیت، تبلیغ درویشمسلکى و بىاعتنایى به مال و منال و مشغول کردن ذهن خواننده به خصوصیات شخصیتها، بویژه تنهایى، مهربانى، نیکطبعى (یا برعکس خشونت و عدم شفقت) براى ایجاد همذاتپندارى نیز جزو طرح های اصلی این دسته از نویسندگان است.
10) استفاده از بعضى عناصر دمدستى و نخنما مانند خواب و کابوس، تشریح و توضیح طولانى این رؤیاها براى سرگرمکردن خواننده، فال و احضار ارواح در این داستانها ید طولانی دارند.
11) در این داستانها یا تغییراتى در شخصیتها دیده نمىشود، یا دامنه تغییرات، بسیار سطحى است و در بیشتر موارد فقط به این دلیل چنین تغییراتى مطرح مىشوند که داستان پایان خوشى داشته باشد.
12) حفظ تعلیقهاى سطحى تا پایان غافلگیرکننده داستان؛ طورىکه خواننده سطحىگرا کتاب را زمین نگذارد، از شگردهای دیگر این آثار است.
13) بیشتر رمانهاى عامهپسند هر کشور به شکل عجیبى در قصه و شکل روایت مشابهت دارند ، حتى در کل جهان چنین است. توصیه مىکنم دوازده مورد از دوازده کشور که حتما یک مورد آن ایرانى و چهار مورد دیگرش ژاپنى، آمریکایى و فرانسوى و هندى است، انتخاب شوند. قضاوت را به خودتان محول مىکنم.
منابع: خبرگزاری کتاب ایران