توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث بحث داغ هفته : *"امید یا توکل"*
باستان شناس
10th September 2011, 12:27 PM
درود به دوستان عزیز و کاربران گرامی
[golrooz]
موضوع این هفته توسط اقای محسن آزماینده تعیین شده
امیدوارم بحث خوب و داغی رو تجربه کنیم !
موضوع هفته
*"امید یا توکل"*
[golrooz]
باستان شناس
10th September 2011, 12:35 PM
توکل به خدا یعنی چه؟
تعریف توکل :
راغب اصفهانی درباره معنای توکل می فرماید:
اگر کلمه توکل با «لام » بیاید به معنای تولی و عهده دار شدن سرپرستی می باشد مثل توکلت لفلان می باشد یعنی من متولی و عهده دار سرپرستی فلانی شدم و اگر با علی بیاید بمعنای اعتماد کردن می باشد مثل توکلت علی فلان یعنی اعتماد کردم بر فلانی(1) در روایتی پیامبر(ص ) از جبرئیل می پرسند:
«ما التوکل علی الله عزوجل ؟
فقال :
العلم بان المخلوق لایضر و لاینفع و لایعطی و لایمنع و استعمال الیاس من الخلق فاذا کان العبد کذالک لم یعمل لاحد سوی الله و لم یرج و لم یخف سوی الله و لم یطمع فی احد سوی الله فهذا هو التوکل ؛
توکل برخدای عزوجل چیست ؟
جبرئیل عرض کرد:
علم داشتن به این که مخلوق نه زیانی می رساند ونه سودی می بخشد و نه می دهد و نه باز می دارد و به کار گرفتن یائس از خلق (یعنی آن یائس باطنی (ناامیدی) را که نسبت به مردم دارد در عمل و خارج نشان دهد)پس هر گاه بنده چنان باشد برای احدی غیر از خدا کار نمی کند و جز خداامید ندارد و از غیر او ترسی ندارد و در احدی غیر از خدا طمع ندارد این همان توکل است در تمام این فقرات توکل به معنای لازم آن گرفته شده است مثلا" وقتی انسان علم دارد که مخلوق نه ضرری می رساند و نه سودی می بخشد که فقط بر خدای تعالی اعتماد داشته و کارش را به او واگذار کرده (2) پس توکل بر خدا یعنی اعتماد کردن بر خدای تعالی و واگذار کردن کار به او و تسلیم اراده و مشیت او بودن و هیچگونه اعتماد و تکیه نداشتن و استقلال ندادن به اسباب غیر از مسبب الاسباب یعنی حضرت حق تعالی . البته واضح است ک معنای توکل آن نیست که انسان به دنبال اسباب کار نرود زیرا تمامی کارها با اسباب انجام می گیرند ولی فقط باید بداند که اسباب از خود چیزی نداشته و هرگز مستقل نمی باشند و تنها تکیه گاه خدای تعالی می باشد. (3).
مراحل توکل :
توکل را می توان بطور کلی بر سه قسم تقسیم کرد:
1- توکل زبانی :
یعنی آن توکلی که فقط با زبان گفته می شود توکلت علی الله (برخداتوکل کردم ) این توکل از ارزش معنوی برخودار نیست .
2- توکل اعتقادی :
یعنی آن توکلی که ناشی از این
اعتقاد است که واقعا" همه کاره خداوند تبارک و تعالی است و حقیقتا" او تکیه گاه همه چیز و همه کس است با توجه به این اعتقاد توکل بر خدای تعالی می شود و سپس بر کاری اقدام می گردد
این توکل از ارزش معنوی برخودار است که
اکثر مسلمان ها می توانند
با توجه به این مرحله توکل کارهای خود را آغاز کنند.
3- توکل قلبی:
یعنی آن توکلی که از حالات بلکه از ملکات فاضله نفس انسانی گشته است و شاید حدیث شریف زیر به این مرحله عالی از توکل اشاره داشته باشد: علی بن سوید می گوید از امام موسی بن جعفر(ع ) درباره این آیه شریفه «و من یتوکل علی الله فهو حسبه » هر کس بر خدا توکل کند خدا او را بس است پرسیدم حضرت فرمود: «التوکل علی الله درجات منها ان تتوکل علی الله فی امورک کلها فما فعل بک کنت عنه راضیا" تعلم انه لا یائلوک خیرا" و فضلا" و تعلم ان الحکم فی ذالک له فتوکل علی الله بتفویض ذالک الیه وثق به فیها و فی غیرها؛ توکل بر خدا دارای درجاتی است از جمله اینکه در تمام کارهایت برخدا توکل کنی پس هر چه خدا با تو انجام داد (و اراده حکمت آمیزش بر هر چه تعلق گرفت ) راضی باشی علم و یقین داشته باشی که او از هیچ خیز و فضلی دریغ نکند و نیز علم و یقین داشته باشی که حکم و فرمان در این جهت با اوست پس با واگذاری کار به او بر او توکل کن و به او در کارهای خود و کارهای غیر خود وثوق (اطمینان و آرامش ) داشته باش (4).
در این حدیث به دو مقام بلند معنوی که از ارکان ایمان هم هستند اشاره شده است :
1- مقام رضا
2- مقام تفویض .
توکل قسم اول از آن منافقین است زیرا صرفا" توکل زبانی است و باطن بدان اعتقادی ندارد توکل قسم دوم بهره عامه مسلمانان است و توکل قسم سوم ویژه موئمنان واقعی است که دستیابی به آن بسیار مشکل و در درازمدت می باشد و هر کس به این مقام و مرحله سوم رسید متوکل واقعی می باشد.
دستاورد توکل :
توکل ثمرات زیادی دارد که پاره ای از آنها عبارتند از :
1- قوت قلب :
امام علی (ع ) می فرمایند: اصل قوه القلب التوکل علی الله (5) ریشه قوت قلب توکل برخداست و این ثمره بلندی است که انسانی چنین از صلابت ، استقامت در کارها برخورار است .
2- قوت ایمان :
امام رضا(ع ) می فرمایند: من احب ان یکون اقوی الناس فلیتوکل علی الله هر کس دوست دارد قوی ترین مردم باش پس باید بر خداتوکل کند. (6) بنابراین هر کس توکل بیشتری داشته باشد از قوت ایمان بیشتری برخوردار است بزرگی این ثمره هم بر کسی پوشیده نیست .
3- رام شد دشواری ها و آسان گشتن اسباب :
امام علی (ع ) می فرمایند:
«من توکل علی الله ذلت له الصعاب و تسهلت علیه الاسباب ؛ هر کس بر خدا توکل کند سختی ها برایش رام و اسباب و علل در مقابلش آسان می گردد.(7)
4- شکست ناپذیری :
امام محمدباقر(ع ) می فرماید: «من توکل علی الله لایغلب و من اعتصم بالله لایهزم ؛ هر کس بر خدا توکل کند مغلوب نمی گردد و هر کس به خدا چنگ زند شکست خورده نمی باشد (8). البته واضح است که مهمترین و پرثمرترین توکل همان قسم سوم است نه دوم و قسم سوم هم خود دارای مراتبی است که هر چه توکل قلبی از مراتب بالاتری برخوردار باشد ثمرات توکل بیشر عائد می گردد.
پی نوشت ها:
1. المفردات راغب اصفهانی
2. میزان الحکمه ، ج 10، ص 676
3. با استفاده از المیزان ، علامه طباطبایی ج 5 ص 239
4. ترجمه اصول کافی کلینی ، ج 3، ص 106
5. میزان الحکمه ج 10 ص681
6. همان
7.همان
8.همان
باستان شناس
10th September 2011, 12:39 PM
تعریف امید
امید داشتن باور به نتیجة مثبت اتفاقها یا شرایط، در زندگی میباشد.
امید احساسی است دربارة اینکه میتوانیم آنچه را که میخواهیم، داشته باشیم یا یک اتفاق، بهترین نتیجه را برای ما خواهد داشت.
امیدوار بودن با خوشبین بودن متفاوت میباشد.
امید یک حالت احساسی است
یعنی
یکی از احساسات انسان میباشد
اما خوشبین بودن نتیجة یک روش و الگوی تفکر عمدی و اختیاری(بينش)است
که باعث حالت و رفتار مثبت در انسان میشود.
باستان شناس
10th September 2011, 12:40 PM
توکل به خدا +
تلاش +
امید به پیروزی +
اشتیاق سوزان
=
بــهترین راه رسیدن به هدف
نارون1
10th September 2011, 01:03 PM
ممنون از بحث خوبتون
به نظر من توکل و امید در یک راستا حرکت میکنند .
مثلا وقتی من یک اشتباهی مرتکب شدم ، به بخشش خدا امید دارم و به خدا توکل می کنم که در مسیر درست هدایتگر من باشد .
وقتی انسان امید به آینده داشته باشه با توکل به خدا به جلو حرکت می کنه و این توکل و امید بهش انرژی مضاعف برای رسیدن به هدف میدهد .
خداوند ناامیدی از درگاهش رو نهی کرده ، چون وقتی انسان امیدش رو از دست میده آنقدر روحش پژمرده میشه که فکر میکنه بن بستهای مقابلش بیشتر از قبل ظاهر میشه ،
یعنی دیگه برای برطرف کردن اونا هیچ انرژی صرف نمیکنه .و به این ترتیب توکلش رو هم از دست میده .
نمونه دیگه :
من دانشگاه قبول نشدم ، ولی حالا تلاش میکنم ، امید به قبول شدن دارم ، و به خدا توکل میکنم .
امیدوارم تونسته باشم منظورمو روشن بیان کرده باشم ...
محسن آزماینده
10th September 2011, 02:34 PM
توکل داشتن ایمان به خدا را تداعی میبخشد در حالی که امیدوار بودن خارج از دین خاصی بوده و پیروان همه ادیان از آن استفاده میکنند سوال من این است:توکل را موثر میدانید یا امید را؟؟؟در حالی که در امید داشتن به نتیجه کار خودتان امید دارید ولی در توکل داشتن به لطف و عنایت پروردگارممنون
elmamoz
11th September 2011, 12:18 AM
بنظرم معنی توکل این باشه:
اگر تیغ عالم بجنبد زجای
نبرد رگی تا نخواهد خدای[golrooz]
brave
11th September 2011, 02:48 AM
بله واقعا هر کدوم از ما هر وقت واقعا توکل کردیم، کارا حل شده، دلمونم تو مشکل ها آروم بوده ولی این نفس و ابلیس نمیزارن آدم همیشه توکل کنه.
چون آدمی که همیشه توکل کنه یعنی دلش همیشه آرومه یعنی مشکلات براش معنی ندارند میدونه اگه کاری حل نمیشه حکمت اگر هم درست میشه رحمت پس دچار غرور نمیشه
پس راه نفوذ شیطون بسته میشه.
"خدیا ما از توکل کنند گان واقعی خودت قرار بده."
غزل بارون
11th September 2011, 07:26 AM
اولا از حسن انتخاب آقای آزماینده و خانم بهنام نهایت تشکر رو دارم موضوع جالبو خوبیه.ثانیا:اگر توجه داشته باشید در قرآن خدا ناامیدی رو بدترین دشمن انسان میدونه و من همیشه به خودم میگم ناامیدی همون ابلیسه چون اگه قرار بود در تمام کارامون ناامید بشیم خدا ما رو نمیآفرید خدا انسان رو با اراده و قدرت آفریده و عقل بهش داده تا با عقل به جنبه های مختلف هر کاری فکر کنه و قدم در راهش بذاره و با توکل به خدا و امید قلبی خود وتلاش به موفقیت برسه ت.توکل به خدا باعث قوت قلب میشه و امید رو فزونی میبخشه و تلاش آدمو رو با اعلاء میرسونه و همین هم باعث موفقیت میشه و زندگی رو زیبا میکنه.من همیشه در زمانای که کمی خسته میشم ناامیدی به سراغم میاد ولی وقتی به خودم این دو تا جمله رو میگم که:در ناامیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است و اینکه اگه قرار بود راهی به بن بست ختم بشه خدا دیوار سد راهش درست میکرد دستم به زانو میزنم و یه یا علی میگم و دوباره شروع میکنم
محسن آزماینده
11th September 2011, 11:18 AM
ما مسلمان هستيم و اسلام در تار و پود زندگيمون وجود دارهدر توكل كردن هم شكي نيست ولي اگر براي غير مسلمانها بحث كنيم اميد چه نقشي دارد؟؟؟؟؟منتظر جوابهاتون هستم
pariya2020
11th September 2011, 12:43 PM
به نظر من به دنبال توکل که امید تو دل آدما زنده میشه.چون وقتی وجود یک پشتوانه و حامی قدرتمند ی رو که هیچ وفت تنهات نمیذاره ،تو مشکلاتت حس میکنی همیشه دلت امیدواره و همیشه آرومی.
طلیعه طلا
11th September 2011, 02:01 PM
سلام
به نظر من این دو تا مولفه ای که نام بردید ، هردو از نیروهای مثبت درونی محسوب میشن .
توکل ، کلی تره و خاص تر
و امید ، جزئی تره و عام تر
هردو در عین این که می تونن منفک از هم باشن ، می تونن مکمل هم دیگه هم باشن .( که در این صورت سرعت رسیدن به هدف تصاعدی بالا میره .)
نتیجه توکل همیشه و همواره مثبت و خوبه ( اگر چه گاهی در ظاهر عکس این رو شاهد هستیم )، اما نتیجه امید میتونه (گاهی ) خوب نباشه .یعنی هر دو انگیزه درونی هستن برای حرکت . در توکل این حرکت به سمت تکامل و سازندگیه ، اما در امید میشه حرکت هایی به سمت مقابل رو هم دید .
توکل یه جورایی جهان شمول تره و امید رو تحت پوشش خودش داره .
شرمنده !سرعت نتم خیلی نوسان داره .ایشالا برمی گردم و کاملترش می کنم .
elmamoz
11th September 2011, 02:22 PM
باسلام .در پاسخ به سوالتون میشه گفت درسته ما مسلمانیم ولی از همه مهمتر اینه که همه ما خدارو قبول داریم وبه وجود یک نیروی برتر معتقدیم.بابراین کسیکه مسلمان هم نیست میتونه به خداامید داشته باشه ولی با تعریف خودش.خداهم همه بندگانشو چه کسیکه مسلمون باشه چه نباشه برحسب توانایی هر کس بهش نعمتی رو میبخشه.چون خودش گفته که ما درحال مشاهده احوال بندگان خود هستیم.
مهنس
11th September 2011, 03:10 PM
توکل به خدا +
تلاش +
امید به پیروزی +
دل کندن ازوابستگی های دنیوی
بــهترین راه رسیدن به هدف روزگاری دراز پیش از این، پادشاهی که عاشق تماشای پرواز پرندگان به بلندای
آسمان بود ، هدیهای دریافت کرد از سوی دوستی که او را نیکو میشناخت
دو قوش از نژاد زیبای عربی ، دو قوش بلندپرواز . دو قوش عاشق آسمان
آن دو سخت زیبا بودند و اگر بال میگشودند گویی تمامی زمین و زمینیان را زیر پر
و بال خود میدیدند . سوار بر باد ، به هر سوی پر میکشیدند
پادشاه ، شادمان از دریافت آن دو ارمغان ، آنها را به پرورش دهندۀ بازها و
قوشها سپرد تا تعلیمشان دهد و به پروازشان در آورد
ماهها گذشت و روزی قوشپرور نزد شاه آمد و سری به فروتنی فرود آورد و شاه را
خبر داد که یکی از دو قوش را پروازی بلند آموخته آنچنان که چنان جلال و شکوهی
در پرواز نشان میدهد که گویی بر آسمان پادشاهی میکند . اما اسفا که قوش دیگر
، میلی به پرواز ندارد و از روزی که آمده بر شاخ درختی جای گرفته و هیچ چیز او
را به پرواز راغب نمیسازد
پادشاه را این امر عجب آمد و متحیر ماند که چه باید کرد ؟
دست به دامان درمانگران زد تا که شاید در او مرضی بیابند و درمانش کنند و
چون کامیاب
نشدند به جادوگران روی آورد تا اگر پرنده گرفتار سحری گشته یا که جادویی او را
به نشستن واداشته ، آن را از او دور کنند تا به پرواز در آید
اما کسی توفیق را در این راه رفیق نیافت و نومید از دربار برفت . پس شاه ، یکی
از درباریان را مأمور کرد که راهی بیابد ، اما روز بعد از پنجرۀ کاخش پرنده را
نشسته بر شاخ دید
بسیاری راهها را آزمود تا مگر پرنده دست از لجاجت بردارد و اوج آسمان را بر
شاخه درختی ترجیح دهد . اما سودی نبخشید ، پس با خود گفت : شاید آنان که با
طبیعت آشنایند نیک بدانند که چه باید کرد و مُهر از این راز بردارند و پرنده را
از شاخه جدا سازند و به بلندای آسمان فرستند
فریاد برآورد و درباری را گفت : برو و زارعی را نزد من آور تا ببینم او چه
میتواند انجام دهد
درباری رفت و چنین کرد و زارعی مأمور شد تا راز را برملا سازد و گره از آن
بگشاید
بامداد روز بعد شاه با هیجان و شادمانی دید که قوش به پرواز در آمده و بر بالای
باغهای قصر اوج گرفته است . فرمان داد تا زارع را نزد او آورند تا به راز این
کار پی ببرد
زارع را نزد شاه آوردند . پس پرسید راز این معجزه در چیست؟! چگونه قوش به
پرواز در آمد و چه امری او را واداشت تا شاخ را ترک گوید و به آسمان بپرد؟
زارع سری به نشانۀ تعظیم فرود آورده گفت : پادشاها ، رازی در میان نیست تا
برملا سازم ؛ معجزه ای نیز در کار نیست . امری طبیعی است که چون بدان پی ببریم
مشکل آسان گردد . شاخه را بریدم و قوش چون دیگر لانه و آشیانه نداشت ،
دل از آن برید و به آسمان بپرید
////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
و این داستان زندگی ما آدمیان است . ما را آفریدهاند تا پرواز کنیم نه آن که
راه برویم
زمینی نیستیم که به زمین گره خورده باشیم ، بلکه آسمانی هستیم و اهل پرواز
اما مقام انسانی خویش را در نیافتهایم که چنین به زمین دل خوش داشتهایم و بر
آن نشستهایم و شاخۀ درختی را که لانه بر آن داریم گرامی داشته و دل بدان خوش
کردهایم
به آنچه که با آن آشناییم دل خوش کردهایم و از ناشناختهها در هراسیم
امکانات ما را نهایتی نیست و تواناییهای ما را پایانی نه ؛ امّا هراس داریم از
کشف آنها و تلاش برای پی بردن به آنها
به آشناها خو کردهایم و از ناآشناها دل بریده
زندگی یکنواخت شده و از هیجان تهی گشته است
از سختیها میترسیم و از رنجها در فراریم
باید که دل از شاخۀ درخت برید و لانۀ زمینی را به هیچ گرفت و هراس را از دل
راند و شکوه پرواز را تجربه کرد که اگر پرواز را تجربه کردیم دیگر زمین را در نظر
نیاوریم و از اوج آسمان فرود نیاییم.
پس به فراسوی ترسها پرواز کنیم
غزل بارون
11th September 2011, 04:07 PM
آقا محسن گل درسته که ما مسلمانیم ولی اون کسانی هم که مسیحی هستم و حتی علی الله و اینا همه اینا به یک نفر اعتقاد دارن یه چیزی که واحده فقط بعضیا اشتباه پرستش میکنن.مثلا بت پرستا میدونستن باید یه چیزی رو پرستش کرد تا آرومشون بکنه ولی گمراه بودن و نمیدونستن دقبقا اون فرد خداست.مسیحی یا زرتشت یا یهود هم به خدا ایمان دارن و امید در دلاشون جاریه امید در قلب هر آدمی هست پس نبیاد به دین مرتبطش کرد خدا اینقدر بخشنده هست که حتی به دل مشرکین هم امید میده تا دوباره به سمت خودش برش گردونه و خدایی بشه
poune
11th September 2011, 04:56 PM
سلام به همه دوستان.
به نظر من توکل و امید خیلی به هم نزدیکن.
توکل یعنی به یه وجود برتر از خودت امید داشته باشی.
تو دین ما و ادیان الهی دیگه توکل یعنی امیدوار بودن به خدا. هر کسی به فراخور اون اعتقاداتی که داره به یه چیزی کسی یا جود برتری ایمان داره و به اون توکل میکنه.
ولی خوب بزرگترین فرقی که این دو با هم دارن اینه که وقتی ما به خدا توکل میکنیم دیگه از همه چی مطمئنیم. مطمئنیم که خدا برای ما چیزبدی رو مقدر نمیکنه و هر چی پیش آید خوش آید ولی تو امید ما از هیچ چیز مطمئن نیستیم و شک داریم اما آرزو میکنیم چیزی که میخوایم برامون پیش بیاد.
shadi1993
11th September 2011, 07:07 PM
اميدوار بودن قشنگه خيلي قشنگ تر از نااميدي اما توكل؛ اميد به خداست تنها اميدي كه نا اميدي نداره. به نظر من اميد داشتن به كسي كه نهايت همه ي چيزاي خوبه يعني اندخوشبختي.
محسن آزماینده
12th September 2011, 10:57 PM
من در پست هاي قبلب نوشتم توكل يعني اميد به لطف خدا،حالا اگر گناهي داشته باشيم يا به هر دليل ديگر خدا نخواد لطف كند ... در حالي كه در اميد به پيروزي ما روي نتيجه اعمال خود حساب موفقيت باز ميكنيم منتظر نظرات ارزشمندتون هستم
باستان شناس
12th September 2011, 11:24 PM
ما مسلمان هستيم و اسلام در تار و پود زندگيمون وجود دارهدر توكل كردن هم شكي نيست ولي اگر براي غير مسلمانها بحث كنيم اميد چه نقشي دارد؟؟؟؟؟منتظر جوابهاتون هستم
به نظر من در بحث نوکل و امید دین مطرح نیست چون هر کس در شرایط دینی خودش مطمنا به نوعی با توکل اشناست .
و اینکه هر کس در باطن روحیه خدا جویی و خدا طلبی داره
مطمنا گاهی قلبش هر چی هم سیاه باشه ممکنه در بعضی مواقع به خدا توکل کنه .[labkhand]........
و امید در واقع یک راهی هست که با الهام ازش به اینده امیدوار باشیم...
مثلا من تلاش کردم درس خوندم و برای اینم به خدا هم توکل کردم
گفتم به تو می سپارم
مطمنا هم توکل کردم و هم به خاطر تلاشم امید دارم در اون امتحان قبول بشم.[labkhand].......
بازم میگم مربوط به دین خاصی نیست
شاید در هر دینی معنای مخصوص و یا تعریف خاصی بشه ازش
ولی در کل مفهموم اصلی یکی هست .....[golrooz]
Sookoot
13th September 2011, 12:07 AM
*"امید یا توکل"*
امید همراه با توکل !
کسی که امید و انگیزه داره هر کاری ازش برمیاد ، برای ادم امیدوار و پر انگیزه ناتوانی و نشدن مفهومی نداره !
کافیست به واژه متضاد امید توجه کنیم : یاس و نومیدی ! انگاه به کارکرد و اهمیت امید پی خواهیم برد
اما هر انسان امیدوار و پرانگیزه ای ابزارش برای رسیدن به مقصودش محدود است ! اینجاست که توکل به کار وی می اید
توکل به مبدا اثارش معجزه های کوچکی است که هرروز رخ میدهد و مقابل دیدگان ماست اما گاهی ما بخوبی انرا نمیبینیم و ساده ازان میگذریم
امید با توکل مانند دوبال است، و پروازبلند پرنده با یک بال محال !
ساناز فرهیدوش
13th September 2011, 04:02 PM
وقتی دغدغه ایی هست دلمان اندک اندک کمک می طلبد . تنها نیستیم هستیم ؟ به دنبال کمک از مادر . پدر دوست و.... امید داریم کمکی باشد . حداقل برای وقت هایی که سعی کردیم خوب باشیم . همه خوبند اما شاید کسی نتواند کمکی کند بخواهند و نتوانند . ا جایی شنیدم امید کسی رو ازش نگیرید شاید تنها چیزیباشه که داره !
سر خورده هستی . تنها ی تنها در حالی که در میان جمع انسانها داری لحظه به لحظه در تنهایی خود بیشتر فرو میروی !
همه هستند و کسی نیست !
اینجاست که وقتی راه به جایی نداری نگاهت را معطوف به چیزی می کنی که مدت هاست فراموشش کردی .
توکل ، توسل . و واژه ایی از این دست .
مهم نیست که به چه زبانی و دینی و می خوانیش از ته دل صدایش می کنی و بزرگوارانه ندایت می دهد . .بغض فرو خورد ه ات را باز می کنی در انزوای دلت مسجد کلیسا یا دیر مهم نیست .
اینجاست که باز دری گشوده می شود .
توکل می کنم و امید دارم که کمکم می کند اما او یقینا کمک می کند . پس نام تو را می خوانم با امید توکل یا توسل .
elmamoz
13th September 2011, 06:22 PM
سلام دوباره به شما دوست عزیز آقای آزماینده :سوال تقریبا سختی پرسیدیدوخیلی به سختی میشه راجبش نظر داد ولی چیزیکه مهمه اینه که خدا ی مهربون خودش گفته که لاتقنطوامن رحمه الله یعنی در هر شرایطی هستی باز هم از رحمتش ناامید نشیدواینکه میگه بخوانیدمراتااجابت کنم شمارا.
حالا در بحث اینکه چقدر اعمال ما تاثیر میگذاره این مسآله هم هست که بی تاثیر نیست وهر کس براساس ایمان وشکرگزاری که از معبود خودش داره توقع مرحمت ومهربانی داره .بنظرمن بهتره هر وقت از خدا چیزی میخوایم بهش بگیم که :
پرورردگارا باما طوری رفتارکن که توخود شایسته آنی نه آنگونه که ما شایسته آنیم.
assembeler
15th September 2011, 01:07 PM
کسی که توکل داره امید هم داره چون نا امید هیچ وقت توکل بخدا نداره ولی اونیکه امید داره به هدفی شاید توکل به خدا تو نیتش نباشه ولی باز هم در بطن اون امید توکل به خدا رو قادر مطلق هست رو هم داره به دلیل همون فطرت خداجوش...
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.