توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سريال «سيامين روز» جان یک پسر یزدی را گرفت+عکس
LaDy Ds DeMoNa
9th September 2011, 09:11 PM
او به طناب دار خيره شده و پلك هم نميزد و تمام صحنههاي سريال «سيامين روز» را مو به مو در ذهن لطيفش ضبط ميكرد و ناگهان طناب دار بيدليل پاره شد و پسرك مثل ميليونها بيننده مات و مبهوت ديگر حس كرد بار ديگر زندگي به جريان افتاده است.
http://www.fardanews.com/files/fa/news/1390/6/18/74949_688.jpgبازيگر مرد این سریال به خاطر مردانگي و رفاقت، قتل برادر دوستش را گردن گرفته و بيگناه تا پاي چوبه دار رفته بود، لحظات دلهرهآور اعدام «سياوش» تمام ذهن و وجود پسرك پاي صفحه جادويي تلويزيون را منجمد كرده بود.
او به طناب دار خيره شده و پلك هم نميزد و تمام صحنههاي سريال «سيامين روز» را مو به مو در ذهن لطيفش ضبط ميكرد و ناگهان طناب دار بيدليل پاره شد و پسرك مثل ميليونها بيننده مات و مبهوت ديگر حس كرد بار ديگر زندگي به جريان افتاده است.
اما ساعتها پس از پايان سريال پسرك هنوز صحنه پاره شدن طناب دار را با هزار و يك پرسش در ذهنش مرور ميكرد.
اواسط مرداد امدادگران اورژانس يزد از حلق آويز شدن پسر 12 سالهاي به نام «سعيد» در منطقه آزادشهر باخبر شدند. آنها بلافاصله خود را به محل حادثه رسانده و پس از انتقال پيكر نيمهجان پسر دانشآموز به بيمارستان موضوع را به مأموران پليس اعلام كردند.
مأموران پس از حضور در بيمارستان به تحقيق از خانواده «سعيد» پرداختند و در كمال ناباوري دريافتند پسرك به تقليد از بازيگر يك سريال ويژه ماه رمضان خود را با چادر مادر حلق آويز كرده تا «فرشته» به كمكش بيايد و نجاتش دهد. پسرك ميخواست به محض بازگشايي مدرسه اين معجزه ماندگار تابستاني را بين زنگهاي تفريح براي دوستانش تعريف كند اما افسوس كه...
پدر «سعيد» كه كارگر يك شركت است درباره مرگ غمانگيز پسرش گفت: شب قبل از حادثه و پس از افطار به همراه همسر و دو فرزندم «سعيد» - 12 ساله – و «محدثه» - 10 ساله – پاي تلويزيون به تماشاي سريالهاي ويژه ماه رمضان نشسته بوديم.
سريالهايي كه مثل چند سال اخير شيطان يا فرشته موضوع اصليشان بود. همان شب در شبكه دوم با صحنه به دار آويختن مرد بيگناهي روبهرو شديم كه هر بينندهاي را تحت تأثير قرار ميداد. اما در يك لحظه طناب دار پاره شد و مرد اعدامي نجات يافت.
محو تماشاي فيلم بوديم كه پسرم كنجكاوانه در مورد علت و چگونگي اين اتفاق سؤال كرد. من كه به هيچ عنوان تصور نميكردم اين صحنه فيلم چه سرنوشت شومي براي فرزندم و خانوادهام به دنبال دارد به آرامي جواب دادم: «ايمان به لطف خدا، پسرم! بيگناه بود و نجات پيدا كرد. از قديم گفتهاند آدم بيگناه تا پاي دار ميرود اما جان نميدهد.»
پدر «سعيد» در حالي كه اشك ميريخت ادامه داد: سؤالهاي عجيب و تمام نشدني پسرم آزارم ميداد: «آخه بابا مگه طناب محكم به راحتي پاره ميشه؟! يعني هر بيگناهي نجات پيدا ميكنه؟! يعني فرشتهها به همه بيگناهان كمك ميكنند. پس فرشتهها اجازه نميدن آدمهاي بيگناه بميرن؟ اصلاً چرا آدمها را با طناب اعدام ميكنن؟مگر اونها با طناب كسي را كشتهاند؟ و...» بالاخره آن شب سكوت سنگين و مرموز شب با سؤالهاي بيجواب پسرم گره خورده بود و نميدانستم جغد شوم مرگ بر ديوار خانهام نشسته است. مادر «سعيد» نيز به خبرنگار ما گفت: همزمان با اذان ظهر جمعه وضو گرفتم.
«سعيد» هم گوشه خانه آرام نشسته بود. براي نماز ظهر قامت بستم تا دلم آرام بگيرد. چون دلشوره عجيبي داشتم و خواب ديده بودم كه كنار قبر پدرم گور كوچكي نيز كندهاند. نمازم كه تمام شد از دختر كوچكم خواستم قرآن را برايم از طبقه پائين بياورد. اما دقايقي بعد فريادهاي محدثه آرامش خانه و كوچه را به هم ريخت.
همان موقع من و همسرم هراسان خود را به پائين رسانديم و در كمال ناباوري با پيكر حلق آويز پسرم از لوله گاز روبهرو شديم. لبهاي «سعيد» كبود شده و قلبش به كندي ميزد. وقتي همسايهها با صداي شيون و فرياد ما رسيدند سعي كردند با تنفس مصنوعي نجاتش دهند اما نفسهاي پسرم بريده بريده بود و نبضش هم ضعيف ميزد.
مادر دلسوخته ادامه داد: «سعيد طبق آموزههاي تلويزيون، منتظر بريده شدن طناب دار بود و حالا ما چشم انتظار يك معجزه ... و پزشكان پس از معاينات لازم گفتند: مهرههاي ضعيف گردن پسرمان شكسته و نخاعش قطع شده است و... راستي اي كاش نويسنده و كارگردان اين سريال تلويزيوني ميدانستند كه شب بعد هنگام پخش قسمت بعدي اين سريال پسر كوچولوي ما در گورستان دفن شده بود.»
پزشكي قانوني علت مرگ پسرمان را خفگي اعلام كرد. مأموران پليس در تحقيقات از ما خواستند اگر از كسي شكايت داريم اعلام كنيم. اما با خود گفتيم چطور ميشود از رسانه ملي كه با پول بيتالمال تأمين ميشود گلايه كرد؟
پدر سعيد هم با انتقاد از پخش برخي برنامههاي بدون كارشناسي در تلويزيون گفت: متأسفانه اين پايان راه نيست. چرا كه نميدانم اصرار تلويزيون براي پخش صحنه اعدام، اعترافگيري از متهمان جرايم مختلف و نمايش صحنههاي خشن و ماوراءالطبيعه به چه خاطر است؟ ما حتي روز بعد با برنامه خبري 20:30 هم تماس گرفتيم و موضوع مرگ پسرمان را اعلام كرديم.
اما متأسفانه سريالها همچنان ادامه يافت تا اينكه به تازگي خبر مرگ دردناك «محمد مهدي» - 12 ساله – را نيز در روزنامه خوانديم كه او هم متأسفانه به خاطر تماشاي سريال ديگري به استقبال مرگ رفته بود. يك شهروند يزدي نيز در تماس تلفني با گروه حوادث روزنامه گفت: دو سال پيش هم در منطقه خيرآباد يزد دو پسر بچه دبستاني به تقليد از برنامه كودك «فتيله» داخل صندوقچه رفتند كه به علت قفل شدن در صندوق خفه شدند.
تعداد ديگري از هموطنان نيز در تماسهاي تلفني خواستار توجه و نظارت هر چه بيشتر مسئولان و دستاندركاران صدا و سيما بر نحوه توليد و پخش سريالها، فيلمها و برنامههاي تلويزيوني مختلف و افزايش سطح آگاهي عمومي جامعه شدند.
منبع (http://www.fardanews.com/fa/news/161130/%D8%B3%D8%B1%D9%8A%D8%A7%D9%84-%C2%AB%D8%B3%D9%8A%E2%80%8C%D8%A7%D9%85%D9%8A%D9%8 6-%D8%B1%D9%88%D8%B2%C2%BB-%D8%AC%D8%A7%D9%86-%DB%8C%DA%A9-%D9%BE%D8%B3%D8%B1-%DB%8C%D8%B2%D8%AF%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA+%D8%B9%DA%A9%D8%B3)
Rez@ee
9th September 2011, 09:25 PM
کودک 12ساله 5 کیلومتر تا بهشت را پیمود (http://hamshahrionline.ir/news-144830.aspx) http://hamshahrionline.ir/images/position36/2011/9/kodak-615-gh.jpg حادثه > داخلی - گروه حوادث:
«می خواهم روح شوم و ببینم بابا و مامان راجع به من چه میگویند».
این آخرین جملهای بود که محمد مهدی قبل از شروع بازی مرگبارش به زبان آورد. او سهشنبه هفته گذشته وقتی خودش و برادر 6 سالهاش را در خانه تنها دید، تصمیم گرفت همانند سریال مورد علاقهاش تبدیل به یک روح شود و به مکانهای مورد علاقهاش سر بزند، غافل از اینکه بازی او سرنوشت شومی بهدنبال خواهد داشت.
حالا 7 روز از حادثهای که برای پسربچه 12 ساله گذشته میگذرد. 7 روزی که حاصل آن برای پدر و مادر محمدمهدی چیزی جز گریه و اندوه نبوده است. درست زمانی که خیلی از ما مشغول مسافرت و استراحت در تعطیلات عید فطر (http://www.hamshahrionline.ir/news.aspx?id=62095) بودیم، اعضای خانواده «کوهی» پلههای بیمارستان سوم شعبان را دو تا یکی میکردند به امید اینکه شاید از زبان پزشکی بشنوند: «پسرتان به زندگی برگشته است.» اما 7روز گذشت و محمد مهدی نه تنها به هوش نیامد که بنابر نظر قطعی پزشکان، دچار مرگ مغزی شد.
تقلید مرگبار
« محمدمهدی علاقه زیادی به یکی از سریالهای ماه رمضان (http://www.hamshahrionline.ir/news-61999.aspx) داشت و جانش را هم سر تقلید از این سریال گذاشت.» این را پدر محمدمهدی میگوید. وی میافزاید: «پسرم بیشفعال بود و فیلمها و سریالهایی را که میدید، تاثیر زیادی در او میگذاشت. دست آخر هم تقلید از یکی از همین سریالها کار دستش داد و ما را داغدار کرد.»
ماجرا چه بود؟
بعد از ظهر سهشنبه گذشته، هیچگاه از یاد پدر محمدمهدی نخواهد رفت. زمانی که او سر کار بود و وقتی همسرش برای خرید خانه را ترک کرد، بچهها در خانه تنها ماندند. او توضیح میدهد: «محمدمهدی» و برادر 6سالهاش مشغول بازی بودند که پسر بزرگم ناگهان تصمیم گرفت، به تقلید یکی از سریالهای ماه رمضان تبدیل به روح شود. او به برادر کوچکش گفت که میخواهد وقتی روح شد، به محل کار من و نزد مادرش و همسایهها برود و ببیند ما راجع به او و کارهایش چه میگوییم. برای همین به میله بارفیکسی که برای ورزش کردن بچهها در خانه نصب کرده بودیم، یک روسری را قلاب کرد و سرش را داخل آن قرار داد و ناگهان حلق آویز شد. چند ثانیه بعد هم روی زمین افتاد و از هوش رفت.»
محمدمهدی در حالی بازی مرگبارش را شروع کرده بود که برادر کوچکش شاهد همه این ماجرا بود. پسربچه 6 ساله چند ساعت بعد وقتی محمدمهدی به بیمارستان منتقل میشد، درباره حادثه به پدرش میگوید: «من به داداش گفتم که این بازی را نکند اما خودش میخواست که روح شود. اولش که روسری را دور گردنش انداخت، داشت تاب میخورد اما یکدفعه چشم هایش را بست و روی زمین افتاد. من ترسیده بودم و گریه میکردم و همسایهها پشت در جمع شده بودند اما مامان گفته بود که در را روی کسی باز نکنم. بعد یکی از همسایهها شماره تلفن بابا را از پشت در از من گرفت و به او زنگ زد.» پدر محمد مهدی وقتی از ماجرا باخبر شد با عجله خودش را به خانه رساند. خیلی زود پسربچه 12 ساله به بیمارستان سوم شعبان انتقال یافت و گرچه با انجام عملیات احیا، قلب او شروع به کار کرد اما مغزش از کار افتاده بود.
پدر داغدار میگوید:« ساعت حدود 4:30 بعدازظهر سهشنبه بود که پسرم را به بیمارستان رساندم و او تا یکشنبه شب هفته جاری در آنجا بستری بود. در این مدت خیلیها امیدوارمان کردند که او به زندگی بر میگردد اما دوشنبه، دکترش گفت که داروهایی که به او تزریق کردهاند جواب نداده و او دچار مرگ مغزی شده است. وقتی این خبر را به ما اعلام کردند، دنیا روی سرمان خراب شد. باورم نمیشد پسرم را به خاطر تقلید از یک سریال از دست داده باشم. پسری که هنوز هم صدای خندهها و شیطنتهایش در گوشم میپیچد.
با این حال او مرده بود و بهترین کار در آن لحظه اهدای اعضای بدنش بود. به همین دلیل با اهدای اعضای او موافقت کردیم و پسرم برای انجام آزمایشهای نهایی درخصوص مرگ مغزیشدن و عمل پیوند اعضا به بیمارستان مسیح دانشوری انتقال یافت. او ادامه میدهد: «در همه جای دنیا وقتی سریالی تخیلی و آمیخته با خرافات از تلویزیون پخش میشود قبل از آن هشدار داده میشود که این سریال را مثلا بچههای 12ساله و کمتر از آن تماشا نکنند اما متأسفانه در شبهای ماه رمضان وقتی چنین سریالی از تلویزیون پخش میشد، هیچ هشداری به خانوادهها داده نمیشد و به همین دلیل قصد دارم از صدا و سیما و سازندگان این سریال شکایت کنم.»
همشهری
LaDy Ds DeMoNa
9th September 2011, 10:10 PM
ابراز تاسف کارگردان "پنج کیلومتر تا بهشت" از خودکشی پسر 12 ساله (http://24onlinenews.ir/news-6234.aspx) فرهنگی - نشست نقد و بررسی سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» با حضور عوامل این سریال در فرهنگسرای رسانه برگزار شد.
به گزارش ایسنا، علیرضا افخمی ـ کارگردان سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» ـ در این نشست در پاسخ به پرسش ایسنا دربارهی خودکشی نوجوان 12 سالهای که علت آن تقلید از شخصیت امیرحسین در این سریال عنوان شده با اظهار تاسف در این باره، گفت: من از شنیدن این خبر بسیار تاسف خوردم و به خانواده این نوجوان تسلیت میگویم. هرچند هنوز هم درست متوجه قضایا نشدم. در یکی از روزنامهها این خبر ذکر شده بود. پس از آن پدر این پسر در گفتوگویی که با رادیو داشت، تصریح کرد که خود او نیز در این مساله مقصر بوده و نباید پسرش را تنها گذاشته و در را روی او قفل میکرده است.
علیرضا افخمی که به سوالی از خبرنگار ایسنا پاسخ میداد، افزود: هر چند در روزنامه نوشته بود که پدر این پسر قصد دارد از عوامل سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» و صداوسیما شکایت کند، اما او این مساله را در مصاحبهی رادیوییاش تائید نکرد.
او ادامه داد: پرواضح است که سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» تاکید مشددی بر این امر داشت که اگر آدمها خودکشی کنند دچار چه عواقبی میشوند. این سریال خودکشی را مذموم دانسته بود و این برای خود من عجیب است که یک نفر از سریالی که خودکشی را بد جلوه میدهد نتیجه معکوسی بگیرد. این قضیه شوخی به نظر میآید که یک نفر بخواهد خودش را به این صورت بکشد. در ظاهر قضیه هم این طور بوده که این پسر قصد شوخی داشته و بعدا این اتفاقات افتاده است.
این کارگردان تاکید کرد: من از این جهت متاثر هستم ولی این تاسف و تاثر جنبهی مسؤولیت ندارد، زیرا پیام سریال ما کاملا برعکس بوده و مسؤولیت این قضیه با ما نیست. تلاش نکردم که یک کار ترسناک و آزاردهنده در «پنج کیلومتر تا بهشت» ارائه دهم. فکر هم نمیکنم که اینطور بوده باشد.
افخمی دربارهی لزوم درجهبندی سنی برنامههای تلویزیونی همچنین یادآور شد: در مورد سریال «او یک فرشته بود» این مساله مطرح شد که تلویزیون باید قبل از پخش به خانوادهها هشدار دهد، شاید این هشدارهای سنی مناسب باشد. اما وقتی که هشدار میدهیم این هشدار بیشتر باعث میشود که مخاطبان به یک برنامه جذب شوند. این مساله به خصوص در فیلمهای سینمایی میافتد که وقتی عنوان زیر 18 سال برای آنها به کار برده میشود مخاطبان بیشتر به سراغ آن برنامه میآیند که چه چیزی نمایش داده میشود.
وی تاکید کرد: من در بحث اینکه هشدارهای سنی وارد شود یا نه تردید دارم و هنوز نمیدانم این مساله خوب است یا بد؛ چون خود من به عنوان پدر کمتر میتوانم به فرزندم بگویم یک برنامه را تماشا کند یا نه.
*** پرهیز از ساخت «او یک فرشته بود 2»
کارگردان سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به سریال «او یک فرشته بود» گفت: در سالی که این سریال را ساختم ساخت قسمت دوم از «او یک فرشته بود» نیز به من پیشنهاد شد اما من مخالفت کردم. حتی برادرم بهروز به من اصرار کرد که چرا این کار نمیسازی؛ در حالی که در تمام دنیا مرسوم است کاری که مورد پسند مخاطبان قرار گرفته باشد، ورژن دوم و سوم آن نیز ساخته میشود، اما من گفتم این سریال تمام شده و انگیزهای برای ساخت قسمت دوم آن ندارم.
وی سپس با رد اینکه سوژه «او یک فرشته بود» و بقیه سریالهایش به روح مربوط است، گفت: اینکه چرا وارد ساخت کارهای ماورایی شدم دلایلی دارم؛ من هیچ گاه ادعا نکردم که سوژههای کارهای ماورایی تمام شده و به تکرار رسیده است، هیچ کس دیگر هم این ادعا را نکرده است. کارهای ماورایی همانند گونههای دیگر ژانرها جای کار دارد و مضامین بکر میتواند در آنها مطرح شود. با توجه به علاقهمندیهای من این ژانر از اولویتهای من است و من هیچ گاه نگفتم که نمیخواهم در ژانر ماورایی کار کنم.
*** تقدس زدایی از روح؟
وی در ادامه در پاسخ به سوالی درباره تقدس زدایی در آثار تلویزیونی از مفاهیم مثل روح و عالم برزخ و ... عنوان کرد: من با این مساله که طرح موضوع ارواح، در فیلمها تقدس زدایی است، مشکل دارم. چرا نمایش روح در فیلمها باید تقدسزدایی محسوب شود، در حالی که ما ارواح را در عالم خودمان نشان دادیم. در فیلمهایی مثل «شبنشینی در جهنم» با روح شوخی شد اما ما حتی این کار را هم انجام ندادیم که بخواهیم بگوییم تقدسزدایی شده است.
افخمی افزود: واقعیت این است که کار ما نه جنبه تقدسزدایی و نه جنبه فانتزی دارد من در تمام مدت سعی میکردم بازیها طبیعی باشد و عکسالعملها به صورت منطقی شکل بگیرد؛ مثلا در ایرادهایی که گرفته میشوند گفته میشود چرا روح در یک زمان در صندلی فرو میرود و در یک زمان دیگر میتواند روی صندلی بنشیند. ما این مساله را در فیلمنامه توضیح دادیم و سکانسهایی را برای توضیح دادن موارد این چنینی در فیلمنامه گنجانده بودیم.
*** ظلم زیادی به نویسنده شد
کارگردان «پنج کیلومتر تا بهشت» در ادامه این نشست، عنوان کرد: من اصرار داشتم این سریال برای ماه رمضان امسال نباشد و تلاشهای زیادی را در این رابطه انجام دادم اما به دلایلی این امر میسر نشد و حکم شد که برای رمضان امسال ساخته و پخش شود و همین مساله باعث شد در کار ضعفهای زیادی باشد حتی برخی بازیگران اصلی بازی را که من میخواستم نتوانستند ارائه دهند با بازیگران فرعی هم دچار این مساله بودیم و در این فرصت کم مجبور شدیم برخی نقشها را به نابازیگران دهیم.
وی خاطرنشان کرد: ظلم زیادی نیز در این فیلمنامه به سجاد ابوالحسنی به عنوان نویسنده کار شد و فشار زیادی به او وارد میآمد، زیرا مجبور میشد برخی سکانسها را به سرعت بنویسد. اما چیزی که در «پنج کیلومتر تا بهشت» هیچ وقت به آن اشاره نشد این بود که بنیادیترین مساله دینی را مورد بحث قرار میدهد و اولین گام شیطان در جهت فریفتن انسان را مورد هدف قرار داده است.
*** انتقاد از نامهربانیها
افخمی در پایان صحبتهایش از برخی نامهربانیها به پنج کیلومتر تا بهشت انتقاد کرد و گفت: از اینکه تلاش شده این سریال قربانی شود عصبانی هستم چون در این سریال در یکسری جاها به برخی گوشزدهایی شده بود سعی کردند آن را قربانی کنم.
*** نارضایتی از سریالهای ماه رمضان
در بخش دیگری از این نشست محمد تقی فهیم ـ منتقد و کارشناس تلویزیون و سینما ـ درباره «پنج کیلومتر تا بهشت» و شیوع سریالهای ماورایی در تلویزیون، گفت: امسال از چهار سریالی که در ماه رمضان روی آنتن رفت سه سریال به کارهای ماورایی تعلق داشت که این امر کمی غیرعادی بود. چیزی که مورد توجه ما بود رعایت نکردن تنوع موضوعی بود اینکه چرا تلویزیون تنوع موضوعی را در سریالش رعایت نکرده بود.
وی ادامه داد: برآیندی که میتوان از نظرات منتقدان و مردم درباره سریالهای ماه رمضان دریافت کرد این بود که رضایتی از کارهای ماه رمضان نداشتند. البته مردم در ماه رمضان این کارها را میدیدند، چون گزینهی دیگری برای سرگرمی و گذراندن وقت، بعد از افطار نداشتند، مگر کسانی که به شبکههای ماهوارهیی دسترسی داشتند؛ البته این شبکهها هم برنامههایی با کیفیت پایین عرضه میکردند و از این بابت باید از تلویزیون خودمان تقدیر کرد.
وی در عین حال گفت: کارهای ماهوارهیی کیفیت خوبی ندارند اما به علت استفاده از جاذبههای کاذب، جذابیت دارند. اما سریالهای ما از این دست کارها بالاتر است. اصل و اساس جذابیتآفرینی تولیدکنندگان ما این است که چقدر در درام فیلمنامه و شخصیتپردازی خوب موفق باشند و ایدههای خلاق تولید کنند. هر چند به نظر میرسد در سریالهای امسال نتوانستند ایدههای جدیدی خلق کنند.
*** شتابزدگی در ساخت
این منتقد در ادامه صحبتهایش به شتابزدگی در کارهای مناسبتی سیما به خصوص در ماه رمضان اشاره کرد و گفت: فصل افتتاحیهی «پنج کیلومتر تا بهشت» بسیار پختهتر از بخشهای انتهای آن بود و هر چقدر که در سریال جلوتر میرفتیم، میدیدیم از این پختگی که لازم و کار است خبری نبود.
وی همچنین با مقایسه «پنج کیلومتر تا بهشت» با «او یک فرشته بود» دیگر ساخته علیرضا افخمی گفت: هرچند برخی «او یک فرشته بود» را جلوتر میدانند اما من معتقد هستم این اثر به لحاظ سرگرمکنندگی از «او یک فرشته بود» جلوتر بود. اما سریال «او یک فرشته بود» تازه و بدیع بود و بنیانگذار مفاهیم ماورایی در تلویزیون شد، به همین دلیل توانست مطرح و در ذهن مردم ماندگار شود. در این کار اتفاقا رشد بهتری را شاهد بودیم.
*** به سریالتان آب بستید
فهیم سپس خطاب به افخمی گفت: از لحاظ دکوپاژ شما امسال به سریالتان آب بستید. اما از نظر تکنیکی ضعیف نبود با این حال از نظر شخصیت پردازی ضعیف بود به ویژه در اجرای کار پرداخت خوبی نشده و در بخشهایی پخته تر بود و در بخشهایی قوت قبلی را نداشت و به طور کلی در کارتان نوعی نوسان دیده میشد.
***
در بخش دیگری از این نشست داوود هاشمی که تهیهکنندگی سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» را برعهده داشت، دربارهی شتابزدگی کارهای مناسبتی تلویزیون، گفت: بخشی این مساله به سیاستگذاری تلویزیون برمیگردد و اینکه چرا تلویزیون از رمضان امسال برای رمضان سال بعد کار سفارش نمیدهد. بخش دیگری نیز به ما برمیگردد و اینکه سریالهای ماه رمضان مشکلات خاص خودش را دارد؛ به عنوان مثال فیلمنامهی کاملی نداریم و هر چقدر به پایان ماه رمضان نزدیک میشویم این شتابزدگی بیشتر میشود. ما زمان کمی را در اختیار داشتیم اما به نظرم اگر زمان بیشتری داشتیم قطعا در کیفیت کار موثر بود و میتوانستیم کار بهتری ارائه دهیم.
**** شباهت با فیلم «روح»
به گزارش ایسنا در این نشست سجاد ابوالحسنی ـ نویسنده پنج کیلومتر تا بهشت ـ دربارهی همکاری مشترکش با علیرضا افخمی در نویسندگی سریال، خاطرنشان کرد: من و افخمی تا به حال چند کار مشترک با هم داشتیم و این کار چهارمین فیلمنامه مشترکمان بود که در تمام کار از ایده، طرح، سیناپس زنی و نوشتن کار با هم تبادل نظر داشتیم و تصمیمگیری میکردیم.
وی درباره مطالبی که دربارهی شباهت «پنج کیلومتر تا بهشت» با فیلم سینمایی «روح» مطرح شده بود، عنوان کرد: در این که من و آقای افخمی فیلم «روح» را دوست داریم و آن را چندین بار دیدهایم هیچ شکی وجود ندارد اما تفاوت بزرگی بین این دو فیلم وجود دارد وآن این است که در فیلم روح نوع ارتباط متفاوت است و ارتباط روح ها با آدمها از طریق شنیدن صدا است اما من در هیچ جا چه در فیلمهای ایرانی و یا خارجی ندیدم که نوع ارتباط از طریق خواب باشد. در «پنج کیلومتر تا بهشت» ارتباط آدمها از طریق خواب شکل میگیرد.
*** روح با روح فرق دارد
پریناز ایزدیار نیز که در «پنج کیلومتر تا بهشت» نقش «مینا» را ایفا کرده بود، در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه پیش از این گفته بود دیگر حاضر نیست نقش «روح» را بازی کند، تاکید کرد: من نگفته بودم نمیخواهم نقش روح را بازی کنم بلکه گفته بودم از نقشهای کلیشهیی بدم میآید و نمیخواهم تکراری کار کنم؛ در یک برنامه تلویزیونی هم گفته بودم میخواهم دوباره نقش «روح» را بازی کنم چون روح با روح فرق دارد.
وی دربارهی تفاوت ایفای نقش «روح» با سایر نقشها، گفت: تفاوتی بین روح و نقشهای دیگر وجود ندارد. هرقدر که نقش را سادهتر بگیری برای مردم هم ملموستر و باورپذیرتر میشود. مینا یک دختر عادی بود هرچند که چند بعدی بود و تضادهایی هم داشت. با این حال روح یک آدم با شیطان و فرشته فرق میکند.
*** رابطه مینا و امیرحسین
ایزدیار همچنین با اشاره به انتقاداتی که از رابطه «مینا» و «امیرحسین» در سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» وارد شده بود، خاطرنشان کرد: مینای واقعی 45 ساله است و خیلی ساده لوحانه است که بخواهیم تصور کنیم او و امیر حسین رابطهای برقرار میکنند. حتی در شرح برخی از سکانسها در فیلمنامه، مثلا نگاه مادرانه مینا به امیرحسین ذکر شده بود.
*** ناهمخوانی فضای فانتزی با لحن سریال
به گزارش ایسنا، سید جواد رسولی ـ مشاور ـ دربخش دیگری از این نشست گفت: نشانههایی از فانتزی و طنز در سریال پیدا میکنیم که با لحن سریال همخوان نیست و بیننده را درگیر میکند؛ مثلا مسائلی از قبیل نامحرم بودن و یا زمینی یا هوایی رفتن مینا و امیر حسین و ... ناخواسته طنز ایجاد میکند. این که مرز این قضیه کجاست و تا کجا میتوانیم به عالم ماورایی ورود کنیم، مسائلی است که پیش از کلید خوردن این ژانر در تلویزیون ایران، مردم طور دیگری با آنها ارتباط برقرار میکردند؛ مثلا تفاسیر و آیات را میخواندند و عینی با آنها برخورد نمی کردند. به نظر من تکرار این قضیه به آن آسیب میزند. این مساله به سمت فانتزی بودن و تقدس زدایی میرود و حریمها و مرزها را جابه جا میکند. به اعتقاد من باید با ملاحظات بیشتری در این مسائل ورود کرد.
وی ادامه داد: هرسال تلویزیون سعی میکرد تعادلی بین سریالها برقرار کند؛ یعنی اگر یک سریال طنز بود سریال دیگر اجتماعی و یک سریال ماورایی بشود. اما امسال تمرکز بر عالم غیب و ماوراء بود. بحث من این است که این مساله باعث تقدسزدایی میشود و مرزها را در ذهن مخاطب از بین میبرد. مخاطب با تماشای مکرر این سریالها نمیتواند این طور تعبیر کند که عالم غیب به این صورت نیست؛ فراوانی این سریالها آسیبزا است.
رسولی در پایان تاکید کرد وقتی خشونت اجتماعی به شکل بیسابقهای زیاد میشود و تلویزیون فضاهایی را باز میکند به نوعی فرافکنی است که وارد حوزه های ماورایی میشوند.
*** اسرارآمیزی عالم غیب
در بخش پایانی این نشست ناصر آئین ـ کارشناس مذهبی ـ به بیان برخی نکات دربارهی این سریال پرداخت و گفت: عالم غیب حوزه مناقشهآمیزی است که به اندازه کافی اسرارآمیز است این عالم کانون مسائل دینی و جوهره همه ادیان است؛ اما مشکلی که من با این سریال دارم به ساحت بین مرگ و زندگی مربوط میشود که باید در سریال توضیح داده میشد. از لحاظ دینی قیافه سریال اینگونه نشان میدهد که اسلامیزه شده یا مجبور بوده اینطور باشد.
وی ادامه داد: فکر میکنم افخمی علاقهمند بوده به حوزه قضاوت درباره آدمها وارد شود، اما ما اجازه نداریم در حوزه دینی این کار را بکنیم.
منبع
(http://24onlinenews.ir/news-6234.aspx)
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.