maede roshanali
28th August 2011, 09:23 PM
ميکروسکوپ الکترونيروبشي (SEM)
مقدمه
نخستين ميکروسکوپ الکتروني روبشي در سال 1942 ميلادي توسعه داده شد و نخستين دستگاههاي جاري آن در حدود سال 1965 وارد بازار شد. گسترش توأم با تأخير زياد آن در مقايسه با ساير ميکروسکوپهاي الکتروني مانند TEM به بخش الکتروني دستگاه آن مربوط شد. اين ميکروسکوپ قادر به گرفتن تصاويري با بزرگنمايي 10 تا1000 برابر با قدرت تفکيک در حد 3 تا 100 نانومتر بسته به نمونه است. درصورت تجهيز دستگاه به آشکارساز(Basic Service Element)BSE، ميکروسکوپ ميتواند در حالت اِچنشده، در مشاهدهي مرزدانه ما را ياري نمايد. جهت مشاهدهي Domains در موارد فرومغناطيس، ارزيابي جهت کريستالوگرافي دانه ها با قطرهاي بهکوچکي 2 تا10 ميکرومتر و درصورتي که فاز دوم داراي عدد اتمي متفاوت از زمينه (قابل ملاحظه) باشد، ميتوان با اين ميکروسکوپ به تصوير نمودن فاز دوم اِچنشده پرداخت و در کنترل کيفيت بررسي و عيوب قطعات نيمههادي ميتواند بهکار رود و با توجه به عمق ميدان بسيار بزرگتر از صد ميکروسکوپ نوري ميتوان به بررسي مقاطع شکست نيز پرداخت.
کارکرد
بهمنظور بررسي نمونه ها توسط SEM، بايستي خلأ بيشتر از 10–3torr باشد و آمادهسازي نمونه با توجه به درجهي هادي بودن متفاوت است. پوليش و اِچ در متالوگرافي براي مواد هادي الکتريسيته کافي است، اما براي مواد غيرهادي معمولاً اين مواد با لايهي نازکي از کربن، طلا يا آلياژ طلا پوشش داده مي شوند و بايستي بين نمونه و پايه، اتصال الکتريکي برقرار شود که اين کار توسط چسب الماس صورت ميگيرد. نمونههاي ريز نظير پودرها نيز بايستي روي يک نيمههادي نظير رنگ آلومينيوم پخش شده و کاملاً خشک شود. نمونه بايد عاري از مايعاتي با فشار بخار بالاتر نظير آب، محلولهاي پاککنندهي آلي و فيلمهاي روغني باقيمانده شوند. پس از آمادهسازي نمونه، آن را در دستگاه قرار داده و پس از ايجاد خلأ موردنظر دستگاه به اين صورت عمل ميکند که ابتدا الکترون توسط منبع الکتروني که معمولاً از نوع انتشار گرمايوني- فيلامنت تنگستني- توليد مي گردد. بهمنظور افزايش قدر ت تفکيک از فيلامنت هگزابوريد لانتانيم (LaB6) و از حالت نشر ميداني نيز استفاده مي گردد. پس از توليد و تمرکز الکترونها در نوک فيلامنتها با اعمال اختلاف ولتاژ باياس بين استوانهي ونلت و فيلامنت، معمولاً الکترونها بين 1-30keV شتاب داده ميشوند. اين اختلاف ولتاژ بين فيلامنت و قسمت پاييني ميکروسکوپ ايجاد ميشود. پس از توليد الکترون و هدايت آن بهسمت پايين، حضور 2 يا 3 عدسي متمرکزکننده، پرتو الکتروني را کوچک نموده تا حدي که موقع برخورد با نمونه قطر آن حدوداً بين 2-10nm است و درنهايت با عبور از شيئي و روزنه اشعه الکتروني به نمونه برخورد مي نمايد. اين پرتو الکتروني ظرفيت که بهکمک کويلهاي روبش روي سطح نمونه را جاروب مينمايد و يک آشکارساز، تعداد الکترونهاي ثانويهي کمانرژي يا تشعشات ديگر که از هر نقطه از سطح منتقل ميشود را تعيين ميکند. همزمان، يک لامپ پرتو کاتدي سطح صفحهي نمايش را روبش نموده و ميدان روشنايي هر نقطه روي(Cathode Ray Tube)CRT توسط جريان تقويتکنندهي آشکارساز تعيين ميشود. پرتو الکتروني و CRT هردو مشابه يک تلويزيون يعني بهصورت يک خطوط موازي در يک فريم سطح را روبش ميکنند. براي تغيير بزرگنمايي از هيچگونه عدسي استفاده نميشود؛ بلکه خطوط raster روي نمونه را از روي خطوط روي صفحه نمايش کوچکتر ميکنند.
آشکارسازها
اطلاعات بدست آمده از SEM با توجه به سيگنالي است که دستگاه ميتواند آن را ثبت کند و هرکدام از برخوردها، اشعهها و جريانهاي توليدي نياز به آشکارساز خود دارد که به اختصار در مورد آن به بحث مي پردازيم.اشعهي الکتروني پس از برخورد با نمونه باعث افزايش ميزان اشعهي X، الکترونهاي برگشتي، الکترونهاي اوژه، الکترونهاي ثانويه و اشعههاي نوري و مقداري از سطح نمونه عبور کرده و پخش آن باعث توليد جريان در نمونه ميگردد.فازها در چند رده با توجه به نوع سيگنال توليدي در SEM بهصورت زير تقسيمبندي ميشوند؛
I . آشکارسازهای اشعههای الکترونی
شامل اشعههای الکترونی برگشتی، ثانويه و الکترونهاي اوژه هستند و از scintillator براي ثبت اشعههاي ثانويه و برگشتي در دو حيطهي پتانسيل 50-250V استفاده ميشود. آشکارسازهاي حالت جامد که از نيمههاي جامد Si-Li است، براي ثبت اشعههاي برگشتي است و در زير لنز شيئي قرار ميگيرد. براي اشعههاي الکتروني اوژه با توجه به ميزان کم اين اشعهها، به دستگاه قويتري براي ثبت اطلاعات نياز است و از آن در بحث اطلاعات شيميايي واکنشهاي شيميايي، پيوندهاي الکترونهاي ظرفيت وخصوصيات آنها و... پرداخته ميشود.
II . آشکارسازهاي اشعهي X
از دو سيستم EDS و WDS براي ثبت طيف اشعههاي X استفاده ميشود. با توجه به اختلاف انرژي اشعهها و يا طول موجهاي مختلف کار ميکنند (توضيحات کامل در گزارش XRF).
III . آشکارسازهاي اشعههاي نوري
اين آشکارسازها تابناکي کاتدى نام دارند، براي ثبت فازهاي که داراي تفاوت رنگ با زمينه هستند، استفاده ميشود و بيشتر در سيزالوژي نيز کاربرد دارد. در توضيح آن ميتوان گفت از يک آينهي بيضيگون استفاده ميکنيم که در يک کانون آن، نمونه قرار داشته و با برخورد اشعه به آن، بازتاب اشعهي نوري در کانون ديگر بيضي متمرکز و در CTR فازها قابل مشاهده خواهند بود.
IV . آشکارسازهاي جريان نمونه
در اين آشکارسازها اطلاعات بهدستآمده که با توجه به تغييرات شماتيکي که در تصوير حاصل ميشود، برعکس حالتهاي قبل است و روشنايي آن معادل با حالت تيره ميباشد و در صنايع الکترونيک بهعنوان مثال در قسمتهايي که شامل فاز هادي و عايق است استفاده ميشود.
تفنگ الکتروني
تمام ميكروسكوپهاي الكتروني از يك منبع الكترون استفاده ميكنند كه در بيشتر آنها از تفنگ گرمايوني، استفاده ميشود. نقش تفنگ الکتروني، فراهم نمودن يک اشعهي قوي از الکترونهاي با انرژي بالا است.
سيستم خلأ
سيستم خلأ SEM نيز که در ابتدا به آن اشاره شد، شامل يک پمپ چرخشي است که در ابتداي روشن شدن سيستم بهکار افتاده، خلأاي بهاندازهي 10¯4torr ايجاد شده و براي رسيدن به خلأ بهينه از پمپ توربومولکولي به خلأ مورد نياز که 10-6torr ميرسيم. درصورتيکه فيلامنت از نوع LaB6 باشد، از پمپ IGP براي خلأ 10-9torr استفاده ميشود.
مقدمه
نخستين ميکروسکوپ الکتروني روبشي در سال 1942 ميلادي توسعه داده شد و نخستين دستگاههاي جاري آن در حدود سال 1965 وارد بازار شد. گسترش توأم با تأخير زياد آن در مقايسه با ساير ميکروسکوپهاي الکتروني مانند TEM به بخش الکتروني دستگاه آن مربوط شد. اين ميکروسکوپ قادر به گرفتن تصاويري با بزرگنمايي 10 تا1000 برابر با قدرت تفکيک در حد 3 تا 100 نانومتر بسته به نمونه است. درصورت تجهيز دستگاه به آشکارساز(Basic Service Element)BSE، ميکروسکوپ ميتواند در حالت اِچنشده، در مشاهدهي مرزدانه ما را ياري نمايد. جهت مشاهدهي Domains در موارد فرومغناطيس، ارزيابي جهت کريستالوگرافي دانه ها با قطرهاي بهکوچکي 2 تا10 ميکرومتر و درصورتي که فاز دوم داراي عدد اتمي متفاوت از زمينه (قابل ملاحظه) باشد، ميتوان با اين ميکروسکوپ به تصوير نمودن فاز دوم اِچنشده پرداخت و در کنترل کيفيت بررسي و عيوب قطعات نيمههادي ميتواند بهکار رود و با توجه به عمق ميدان بسيار بزرگتر از صد ميکروسکوپ نوري ميتوان به بررسي مقاطع شکست نيز پرداخت.
کارکرد
بهمنظور بررسي نمونه ها توسط SEM، بايستي خلأ بيشتر از 10–3torr باشد و آمادهسازي نمونه با توجه به درجهي هادي بودن متفاوت است. پوليش و اِچ در متالوگرافي براي مواد هادي الکتريسيته کافي است، اما براي مواد غيرهادي معمولاً اين مواد با لايهي نازکي از کربن، طلا يا آلياژ طلا پوشش داده مي شوند و بايستي بين نمونه و پايه، اتصال الکتريکي برقرار شود که اين کار توسط چسب الماس صورت ميگيرد. نمونههاي ريز نظير پودرها نيز بايستي روي يک نيمههادي نظير رنگ آلومينيوم پخش شده و کاملاً خشک شود. نمونه بايد عاري از مايعاتي با فشار بخار بالاتر نظير آب، محلولهاي پاککنندهي آلي و فيلمهاي روغني باقيمانده شوند. پس از آمادهسازي نمونه، آن را در دستگاه قرار داده و پس از ايجاد خلأ موردنظر دستگاه به اين صورت عمل ميکند که ابتدا الکترون توسط منبع الکتروني که معمولاً از نوع انتشار گرمايوني- فيلامنت تنگستني- توليد مي گردد. بهمنظور افزايش قدر ت تفکيک از فيلامنت هگزابوريد لانتانيم (LaB6) و از حالت نشر ميداني نيز استفاده مي گردد. پس از توليد و تمرکز الکترونها در نوک فيلامنتها با اعمال اختلاف ولتاژ باياس بين استوانهي ونلت و فيلامنت، معمولاً الکترونها بين 1-30keV شتاب داده ميشوند. اين اختلاف ولتاژ بين فيلامنت و قسمت پاييني ميکروسکوپ ايجاد ميشود. پس از توليد الکترون و هدايت آن بهسمت پايين، حضور 2 يا 3 عدسي متمرکزکننده، پرتو الکتروني را کوچک نموده تا حدي که موقع برخورد با نمونه قطر آن حدوداً بين 2-10nm است و درنهايت با عبور از شيئي و روزنه اشعه الکتروني به نمونه برخورد مي نمايد. اين پرتو الکتروني ظرفيت که بهکمک کويلهاي روبش روي سطح نمونه را جاروب مينمايد و يک آشکارساز، تعداد الکترونهاي ثانويهي کمانرژي يا تشعشات ديگر که از هر نقطه از سطح منتقل ميشود را تعيين ميکند. همزمان، يک لامپ پرتو کاتدي سطح صفحهي نمايش را روبش نموده و ميدان روشنايي هر نقطه روي(Cathode Ray Tube)CRT توسط جريان تقويتکنندهي آشکارساز تعيين ميشود. پرتو الکتروني و CRT هردو مشابه يک تلويزيون يعني بهصورت يک خطوط موازي در يک فريم سطح را روبش ميکنند. براي تغيير بزرگنمايي از هيچگونه عدسي استفاده نميشود؛ بلکه خطوط raster روي نمونه را از روي خطوط روي صفحه نمايش کوچکتر ميکنند.
آشکارسازها
اطلاعات بدست آمده از SEM با توجه به سيگنالي است که دستگاه ميتواند آن را ثبت کند و هرکدام از برخوردها، اشعهها و جريانهاي توليدي نياز به آشکارساز خود دارد که به اختصار در مورد آن به بحث مي پردازيم.اشعهي الکتروني پس از برخورد با نمونه باعث افزايش ميزان اشعهي X، الکترونهاي برگشتي، الکترونهاي اوژه، الکترونهاي ثانويه و اشعههاي نوري و مقداري از سطح نمونه عبور کرده و پخش آن باعث توليد جريان در نمونه ميگردد.فازها در چند رده با توجه به نوع سيگنال توليدي در SEM بهصورت زير تقسيمبندي ميشوند؛
I . آشکارسازهای اشعههای الکترونی
شامل اشعههای الکترونی برگشتی، ثانويه و الکترونهاي اوژه هستند و از scintillator براي ثبت اشعههاي ثانويه و برگشتي در دو حيطهي پتانسيل 50-250V استفاده ميشود. آشکارسازهاي حالت جامد که از نيمههاي جامد Si-Li است، براي ثبت اشعههاي برگشتي است و در زير لنز شيئي قرار ميگيرد. براي اشعههاي الکتروني اوژه با توجه به ميزان کم اين اشعهها، به دستگاه قويتري براي ثبت اطلاعات نياز است و از آن در بحث اطلاعات شيميايي واکنشهاي شيميايي، پيوندهاي الکترونهاي ظرفيت وخصوصيات آنها و... پرداخته ميشود.
II . آشکارسازهاي اشعهي X
از دو سيستم EDS و WDS براي ثبت طيف اشعههاي X استفاده ميشود. با توجه به اختلاف انرژي اشعهها و يا طول موجهاي مختلف کار ميکنند (توضيحات کامل در گزارش XRF).
III . آشکارسازهاي اشعههاي نوري
اين آشکارسازها تابناکي کاتدى نام دارند، براي ثبت فازهاي که داراي تفاوت رنگ با زمينه هستند، استفاده ميشود و بيشتر در سيزالوژي نيز کاربرد دارد. در توضيح آن ميتوان گفت از يک آينهي بيضيگون استفاده ميکنيم که در يک کانون آن، نمونه قرار داشته و با برخورد اشعه به آن، بازتاب اشعهي نوري در کانون ديگر بيضي متمرکز و در CTR فازها قابل مشاهده خواهند بود.
IV . آشکارسازهاي جريان نمونه
در اين آشکارسازها اطلاعات بهدستآمده که با توجه به تغييرات شماتيکي که در تصوير حاصل ميشود، برعکس حالتهاي قبل است و روشنايي آن معادل با حالت تيره ميباشد و در صنايع الکترونيک بهعنوان مثال در قسمتهايي که شامل فاز هادي و عايق است استفاده ميشود.
تفنگ الکتروني
تمام ميكروسكوپهاي الكتروني از يك منبع الكترون استفاده ميكنند كه در بيشتر آنها از تفنگ گرمايوني، استفاده ميشود. نقش تفنگ الکتروني، فراهم نمودن يک اشعهي قوي از الکترونهاي با انرژي بالا است.
سيستم خلأ
سيستم خلأ SEM نيز که در ابتدا به آن اشاره شد، شامل يک پمپ چرخشي است که در ابتداي روشن شدن سيستم بهکار افتاده، خلأاي بهاندازهي 10¯4torr ايجاد شده و براي رسيدن به خلأ بهينه از پمپ توربومولکولي به خلأ مورد نياز که 10-6torr ميرسيم. درصورتيکه فيلامنت از نوع LaB6 باشد، از پمپ IGP براي خلأ 10-9torr استفاده ميشود.