se7en_love
28th August 2011, 07:11 PM
عشق
می نشینم دست بر چانه ، عاشقی ؟ نه ، عشق بیماری ست
که نتیجه اش پکر بودن ، خستگی ، ناشی از بیداری ست
این همه خون دل خوردم ، پشت هم هی بد ، بد آوردم
مه ثه لن عاشقی کردم ، واقعا شغل سخت پرکاری ست
بارها با خودم خندیدم ، جای عشقم آیینه بوسیدم
اینهمه سر به سنگ کوبیدم ، استفاده ای که ابزاری ست
روزها را عبور میکردم ، شب که می شد مرور می کردم
هی خودم را صبور می کردم ، صبر معمولا از روی ناچاری ست
***
گوشی ام را گرفته ام دستم ، با پیام خالی یی مستم
می نویسم : عاشقت هستم ، تا نفس در میانه ام جاری ست
هی بخند تو مخاطب جان ، در تمام نژاد این انسان
عشق ویروس مزمنی پنهان ، حاد و مسری و است و ادواری ست
می نشینم دست بر چانه ، عاشقی ؟ نه ، عشق بیماری ست
که نتیجه اش پکر بودن ، خستگی ، ناشی از بیداری ست
این همه خون دل خوردم ، پشت هم هی بد ، بد آوردم
مه ثه لن عاشقی کردم ، واقعا شغل سخت پرکاری ست
بارها با خودم خندیدم ، جای عشقم آیینه بوسیدم
اینهمه سر به سنگ کوبیدم ، استفاده ای که ابزاری ست
روزها را عبور میکردم ، شب که می شد مرور می کردم
هی خودم را صبور می کردم ، صبر معمولا از روی ناچاری ست
***
گوشی ام را گرفته ام دستم ، با پیام خالی یی مستم
می نویسم : عاشقت هستم ، تا نفس در میانه ام جاری ست
هی بخند تو مخاطب جان ، در تمام نژاد این انسان
عشق ویروس مزمنی پنهان ، حاد و مسری و است و ادواری ست