GUNNER_2020
20th August 2011, 09:13 PM
افسانة چینی (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.dibache.com%2F text.asp%3Fid%3D2573%26cat%3D54)
هوئهی- تان - تسه
برگردان: احمد شاملو
هر افسانة چینی حاویِ اتفاقی کوچک است که فشرده میشود و در آخر به صورتِ نتیجهای روشن میشکفد.
ا.ش.
دو خانواده در یکی خانه مسکن داشتند.
خانوادهایی که پنجرة اتاقش رو به خاوران بود به عزا نشست؛ چرا که مادر در آستانة مرگ بود. پسر خانواده بر بالین مادر میگریست اما سخت آشکار بود که اندوهی چندان گران به دل ندارد.
در اتاقی که پنجره رو به باختر داشت، پسر با مادرِ خود گفت:
-بر تو سالیان بسیار گذشته است، هنگامِ آن در رسیده که اندکاندک رحیل را آماده شوی... اما در برابر تو سوگند میخورم که بر خلافِ فرزندِ همخانهمان از مرگت چنان اندوهگین شوم که همهگان را از مشاهدة اشکِ تلخِ من درد بر دل نشیند!
آه! پسری که به مرگ مادر رضا دهد بر جنازة او چهگونه گریستن میتواند؟
هوئهی- تان - تسه
برگردان: احمد شاملو
هر افسانة چینی حاویِ اتفاقی کوچک است که فشرده میشود و در آخر به صورتِ نتیجهای روشن میشکفد.
ا.ش.
دو خانواده در یکی خانه مسکن داشتند.
خانوادهایی که پنجرة اتاقش رو به خاوران بود به عزا نشست؛ چرا که مادر در آستانة مرگ بود. پسر خانواده بر بالین مادر میگریست اما سخت آشکار بود که اندوهی چندان گران به دل ندارد.
در اتاقی که پنجره رو به باختر داشت، پسر با مادرِ خود گفت:
-بر تو سالیان بسیار گذشته است، هنگامِ آن در رسیده که اندکاندک رحیل را آماده شوی... اما در برابر تو سوگند میخورم که بر خلافِ فرزندِ همخانهمان از مرگت چنان اندوهگین شوم که همهگان را از مشاهدة اشکِ تلخِ من درد بر دل نشیند!
آه! پسری که به مرگ مادر رضا دهد بر جنازة او چهگونه گریستن میتواند؟