PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شعر گاهی که مرده ام...



GUNNER_2020
16th August 2011, 03:50 AM
گاهی که مرده ام

دلم هوای تمشک میکند

بر بوته ای کجا؟جایی که هیچ جا نیست

من مرده ام و نمیدانم

با نرمه های خاک روی کرک های نازک زرد

وسرخ_صورتی ای شفاف

که نرمی انگشت را برنتابد

و شهوت دندان نه زبان

گردش آرام و خیس زبان

و آهی از سر لذت

و غلتی و سایشی به سق دهان

و آب شدن تا آب شدن

و رنگ که میپرد در تاریکی تا تاریکی با نفس و نفس با هوا

که غلط میخورد روی رطوبت سرخ

و میچرخد

و کرک ها و پوست رگ رگ

و دیواره ها و دندان ها

و طعم گس و شور و ترش که میترکد شیرین شیرین شیرین

و بعد فرو رفتن رفتن رفتن خیس

خسته و مدهوش و خیس تا انحنای گلو

و تاریکی تاریکی تاریکی

و بعد سکون مرگ

گاهی هنوز میمیرم...

طلیعه طلا
16th August 2011, 07:49 AM
خوش تیپ ، اگه زنده باشی دلت چی می خواد.
چه کم اشتها !!!!

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد