ghalam313
11th August 2011, 04:47 PM
نقل از : سیاست پرداز (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.siasatpardaz.v cp.ir%2F)
استاد امرائی: دین از سیاست جداست
چرا به اجداد ما توهین می کنید؟!
امروز یکی از بحران های فکری ـ هویتی و حادی که جامعه ایران ما با آن روبرو است ،باز خوانی تاریخ گذشتگان،پدران و نیاکانمان می باشد که به صورت یک بازسازی هویت ،در مقابل جریان مقابل به نام اسلام گرایی قرار گرفته است.
ماجرا به این سادگی که برخی از طرفین فکر می کنند و در بازتاب نظراتشان معلوم می باشد نیست .
امروز عده ای به شکل تحجری از سلام و هویت اسلامی دفاع می کنند بی آنکه اسلام را شناخته باشند؛این جریان که متاسفانه از سوی افراد به اصلاح نخبه اسلامی هدایت می شود ،فرهنگ و تاریخ ایران را به شدت محکوم و تخریب می کنند و در مقابل عده ای بازگشت به گذشته پر افتخار اجدادمان را فرض واجب دانسته و شروع به تقابل با جریان مقابل نموده اند.
علت چیست؟
پاسخ:
این به اصطلاح نخبگان هیچ کدام سواد پاسخگویی ندارند.
آنچه که در این رابطه باید به صورت ایجازِ در بیان ذکر شود:
از نظر پاتولوژی سیاسی:
1 ـ جریان اسلام گرایی مطلق در مسیر اشتباهی ،پا می
کوبد که هیچ گونه توجیه شرعی ندارد.
2 ـ جریان باستانگرایی حق به جانب بوده و رفتار آن در
رصد بستر نامطلوب و متناقض فعلی کاملا طبیعی می
باشد.
تشریح دو نکته فوق:
اسلام کاملتریت دین و برنامه زندگی بوده که از جانب
خداوند فرستاده شده و تمام ادیان قبل نیز مژده آن را داد ه
اند ( در آن شکی نیست)
اسلام اجازه توهین به ادیان گذشته را نداده و حتی بر آنها
مهر تایید زده است.
اسلام بدون ایران:
اسلام بدون ایران( محتویات یک هویت به نام ایران) فقط
یک سری اصول و قاعده تبلیغی بوده و راز تعالی آن غیر
مکشوف می ماند.
سوال:
1 ـ چرا اسلام به ایران اشاره تاکیدی داشته است؟
2 ـ راز عنایت و توجه اسلام به ایران و مردم ایران در
چیست؟
3 ـ چرا اسلام در عربستان نابود شد؟
4 ـ آیا اسلام به خودی خود با تمام اصول و قواعدش می
تواند بالنده شود؟
5ـ علت تکامل و تعالی به روز و مقتضی آموزه های اسلام
توسط ایرانیان در چه بوده است؟
اگر چه اسلام و یا هر دین یکتا پرستی دیگری را در نهایت
خود خداوند نگهبان و پاسدار است و پیروان راستین آن را
به سرمنزل مقصود می رساند اما :
هیچ دین و آیینی بدون بستر فرهنگی مطلوب تعالی و
تثبیت پیدا نخواهد کرد.
بر همین اساس اولین کار پیامبران ،اصلاح فرهنگ
مردمان و ساخت فرهنگ انسانی متناسب و در نهایت
تثبیت آن در بین جامعه به عنوان یک بستر ثبات و حمایت
کننده برای تعالی بخشی به اصول وحیانی بوده است.
یادآوری:
عربستان فاقد این فرهنگ بود،تا حدودی آن را از پیامبر
آموخت اما تثبیت نشد.( چرا تثبیت نشد جای بحثی دیگر
دارد.)
یادآوری: بزرگترین فرهنگ انسانیِ تاریخ بشر متعلق به
مردم ایران بوده و هست.(چرایی آن جای بحث دیگر دارد)
نکته:
خداوند،اسلام،قرآن،پیامبر و ائمه مصومین عنایت خاصی
به ایران، ایرانیان، فرهنگ ایرانیان و پیروان فرهنگ
ایرانی داشته اند.
چرا؟
نکته:
عنایت و توجه به ایران( مردم و فرهنگ ایران) به شکل
کلی بوده و شامل موارد استثناء (آسیب شناسی نشده) نمی
شود.
نکته:
شعار وحدت اسلامی مطلق بدون در نظر گرفتن مکتب
فرهنگی تثبیت شده که بستر مانور و ترویج باشد،یک
مرض ایده آلیسمی بوده و در ترویج اسلام یک اشتباه
محض محسوب می شود.
عده ای افراد از روی نااگاهی به اسلام و مبانی آن و نیز به
علت نداشتن سواد سیاسی
(سیاست و تمام بازوهای دانشی
آن که فقط مختص به مکتب سیاسی استاد امرائی می باشد)
سعی در دفاع مستبدانه از اسلام را دارند در حالی که اسلام
اینگونه افراد را ملعون می داند و اینگونه دفاع از اسلام
یعنی سست کردن پایه های اسلام و البته این افراد نمی
دانند یعنی نمی توانند بدانند.
آسیب شناسی:
چرا ایرانیان سعی در بازگشت به گذشته پدرانشان را
دارند؟
پاسخ موجز:
چون به این نتیجه رسیده اند که اسلام دیگر جواب نمی
دهد و فقط یک سری قواعد و اصول آرمانی بوده که قابل
اجرا نیستند و اسلام فقط به نفع طبقه حاکم است.
چرا مردم به این نتیجه رسیده اند؟
1ـ عملکرد خودسرانه و ناشیانه مسؤلین
2ـ عدم سواد سیاسی مسؤلین
3ـ عدم سواد مسؤلین به اسلام
4ـ عدم سواد به سیاست اسلامی
5ـ نبودن دانش مدون در عملکرد
6ـ به روز نبودن ساختار مدیریتی
7ـ عدم آشنایی به گفتمان اسلام
8ـ ریاست و وزارت افراد بیسواد
9ـ ...
و حدود دها مورد دیگر
چرا موارد فوق پیش می آید؟
پاسخ استاد امرائی به این پرسش:
در اسلام دین از سیاست جدا نیست و حضرت امام نیز این مساله را به روشنی تبیین نموده و نظام را بر پایه آن بنا نهادند؛
اما:
اما آیا الان در ایران دین در ملازمت سیاست است؟
خیر.
امروز در نظام ما تناقضی بوجود آمده است که اساس نظام را نشانه رفته و آن عملکرد خودسرانه سیاست بدون تاییدیه از پشتوانه فقهی می باشد بر همین اساس باید این واقعیت را پذیرفت که در ایران امروز ما :
دین از سیاست جداست. (در تئوری لحاظ شده اما در عمل
بطور مطلق از هم جدا هستند)
در همین راستا عملکرد سیاست در انفکاک از دین کج
روی ها و ناشایست هایی را که بدنبال دارد به طور طبیعی و بر اساس تئوری "همراهی دین و سیاست" ،ناسزاوارانه و غیرمنصفانه به حساب دین نوشته می شود حال آنکه در عمل واقعیت این است که سیاست "دیواری کوتاه تر از دین" پیدا نکرده و تمام ناملایمات رفتاری خود را به پرونده دین سنجاق می کند و مشکل امروز ما همین تناقض بوده که در طیف های متعدد ایجاد بحران و سرگردانی می نماید.
1ـ انزوای روحانیت
2ـ عدم استقلال روحانیت از دولت
3ـ فرافکنی ناتوانی مسولین به جامعه روحانیت
4ـ انفکاک عملکرد مسولین از اصول فقهی
5ـ توهم مسولین در روشنفکر بودن و تصمیمات
خودسرانه
6ـ احساس اربابیت مسولین بر مردم
7ـ ....
و........
و یادمان باشد که امام (ره) به ما هشدار داد که از اسلام آمریکایی بترسید.....
چرا که اسلام آمریکایی سیلی نابخردانه ای می شود بر گوش اسلام ناب.
وامروز اسلام در ایران سیلی خورده است اما کسی نمی داند.
از آنجا که تمام افراد مسول در این رابطه سواد کافی
نداشته و نتوانسته اند این مسئله به این سادگی را بیان
وتشریح نمایند و از روی بیسوادی جانب تحجر را در پیش گرفته اند ،هرگونه برداشت و یا توضیح مبتنی
بر این نوشته در هرجایی و یا هر نوشته ای بدون ذکر
منبع ،به شدت تحت پیگرد قانونی قرار می گیرد.
سیاست اسلامی،پاتولوژی سیاسی،روانشناسی سیاسی،دین شناسی سیاسی،فرهنگ شناسی سیاسی،اسلام شناسی علمی،مردم شناسی،تاریخ شناسی سیاسی،سیستم شناسی سیاسی،....
والبته کسی نمی داند.
استاد امرائی: دین از سیاست جداست
چرا به اجداد ما توهین می کنید؟!
امروز یکی از بحران های فکری ـ هویتی و حادی که جامعه ایران ما با آن روبرو است ،باز خوانی تاریخ گذشتگان،پدران و نیاکانمان می باشد که به صورت یک بازسازی هویت ،در مقابل جریان مقابل به نام اسلام گرایی قرار گرفته است.
ماجرا به این سادگی که برخی از طرفین فکر می کنند و در بازتاب نظراتشان معلوم می باشد نیست .
امروز عده ای به شکل تحجری از سلام و هویت اسلامی دفاع می کنند بی آنکه اسلام را شناخته باشند؛این جریان که متاسفانه از سوی افراد به اصلاح نخبه اسلامی هدایت می شود ،فرهنگ و تاریخ ایران را به شدت محکوم و تخریب می کنند و در مقابل عده ای بازگشت به گذشته پر افتخار اجدادمان را فرض واجب دانسته و شروع به تقابل با جریان مقابل نموده اند.
علت چیست؟
پاسخ:
این به اصطلاح نخبگان هیچ کدام سواد پاسخگویی ندارند.
آنچه که در این رابطه باید به صورت ایجازِ در بیان ذکر شود:
از نظر پاتولوژی سیاسی:
1 ـ جریان اسلام گرایی مطلق در مسیر اشتباهی ،پا می
کوبد که هیچ گونه توجیه شرعی ندارد.
2 ـ جریان باستانگرایی حق به جانب بوده و رفتار آن در
رصد بستر نامطلوب و متناقض فعلی کاملا طبیعی می
باشد.
تشریح دو نکته فوق:
اسلام کاملتریت دین و برنامه زندگی بوده که از جانب
خداوند فرستاده شده و تمام ادیان قبل نیز مژده آن را داد ه
اند ( در آن شکی نیست)
اسلام اجازه توهین به ادیان گذشته را نداده و حتی بر آنها
مهر تایید زده است.
اسلام بدون ایران:
اسلام بدون ایران( محتویات یک هویت به نام ایران) فقط
یک سری اصول و قاعده تبلیغی بوده و راز تعالی آن غیر
مکشوف می ماند.
سوال:
1 ـ چرا اسلام به ایران اشاره تاکیدی داشته است؟
2 ـ راز عنایت و توجه اسلام به ایران و مردم ایران در
چیست؟
3 ـ چرا اسلام در عربستان نابود شد؟
4 ـ آیا اسلام به خودی خود با تمام اصول و قواعدش می
تواند بالنده شود؟
5ـ علت تکامل و تعالی به روز و مقتضی آموزه های اسلام
توسط ایرانیان در چه بوده است؟
اگر چه اسلام و یا هر دین یکتا پرستی دیگری را در نهایت
خود خداوند نگهبان و پاسدار است و پیروان راستین آن را
به سرمنزل مقصود می رساند اما :
هیچ دین و آیینی بدون بستر فرهنگی مطلوب تعالی و
تثبیت پیدا نخواهد کرد.
بر همین اساس اولین کار پیامبران ،اصلاح فرهنگ
مردمان و ساخت فرهنگ انسانی متناسب و در نهایت
تثبیت آن در بین جامعه به عنوان یک بستر ثبات و حمایت
کننده برای تعالی بخشی به اصول وحیانی بوده است.
یادآوری:
عربستان فاقد این فرهنگ بود،تا حدودی آن را از پیامبر
آموخت اما تثبیت نشد.( چرا تثبیت نشد جای بحثی دیگر
دارد.)
یادآوری: بزرگترین فرهنگ انسانیِ تاریخ بشر متعلق به
مردم ایران بوده و هست.(چرایی آن جای بحث دیگر دارد)
نکته:
خداوند،اسلام،قرآن،پیامبر و ائمه مصومین عنایت خاصی
به ایران، ایرانیان، فرهنگ ایرانیان و پیروان فرهنگ
ایرانی داشته اند.
چرا؟
نکته:
عنایت و توجه به ایران( مردم و فرهنگ ایران) به شکل
کلی بوده و شامل موارد استثناء (آسیب شناسی نشده) نمی
شود.
نکته:
شعار وحدت اسلامی مطلق بدون در نظر گرفتن مکتب
فرهنگی تثبیت شده که بستر مانور و ترویج باشد،یک
مرض ایده آلیسمی بوده و در ترویج اسلام یک اشتباه
محض محسوب می شود.
عده ای افراد از روی نااگاهی به اسلام و مبانی آن و نیز به
علت نداشتن سواد سیاسی
(سیاست و تمام بازوهای دانشی
آن که فقط مختص به مکتب سیاسی استاد امرائی می باشد)
سعی در دفاع مستبدانه از اسلام را دارند در حالی که اسلام
اینگونه افراد را ملعون می داند و اینگونه دفاع از اسلام
یعنی سست کردن پایه های اسلام و البته این افراد نمی
دانند یعنی نمی توانند بدانند.
آسیب شناسی:
چرا ایرانیان سعی در بازگشت به گذشته پدرانشان را
دارند؟
پاسخ موجز:
چون به این نتیجه رسیده اند که اسلام دیگر جواب نمی
دهد و فقط یک سری قواعد و اصول آرمانی بوده که قابل
اجرا نیستند و اسلام فقط به نفع طبقه حاکم است.
چرا مردم به این نتیجه رسیده اند؟
1ـ عملکرد خودسرانه و ناشیانه مسؤلین
2ـ عدم سواد سیاسی مسؤلین
3ـ عدم سواد مسؤلین به اسلام
4ـ عدم سواد به سیاست اسلامی
5ـ نبودن دانش مدون در عملکرد
6ـ به روز نبودن ساختار مدیریتی
7ـ عدم آشنایی به گفتمان اسلام
8ـ ریاست و وزارت افراد بیسواد
9ـ ...
و حدود دها مورد دیگر
چرا موارد فوق پیش می آید؟
پاسخ استاد امرائی به این پرسش:
در اسلام دین از سیاست جدا نیست و حضرت امام نیز این مساله را به روشنی تبیین نموده و نظام را بر پایه آن بنا نهادند؛
اما:
اما آیا الان در ایران دین در ملازمت سیاست است؟
خیر.
امروز در نظام ما تناقضی بوجود آمده است که اساس نظام را نشانه رفته و آن عملکرد خودسرانه سیاست بدون تاییدیه از پشتوانه فقهی می باشد بر همین اساس باید این واقعیت را پذیرفت که در ایران امروز ما :
دین از سیاست جداست. (در تئوری لحاظ شده اما در عمل
بطور مطلق از هم جدا هستند)
در همین راستا عملکرد سیاست در انفکاک از دین کج
روی ها و ناشایست هایی را که بدنبال دارد به طور طبیعی و بر اساس تئوری "همراهی دین و سیاست" ،ناسزاوارانه و غیرمنصفانه به حساب دین نوشته می شود حال آنکه در عمل واقعیت این است که سیاست "دیواری کوتاه تر از دین" پیدا نکرده و تمام ناملایمات رفتاری خود را به پرونده دین سنجاق می کند و مشکل امروز ما همین تناقض بوده که در طیف های متعدد ایجاد بحران و سرگردانی می نماید.
1ـ انزوای روحانیت
2ـ عدم استقلال روحانیت از دولت
3ـ فرافکنی ناتوانی مسولین به جامعه روحانیت
4ـ انفکاک عملکرد مسولین از اصول فقهی
5ـ توهم مسولین در روشنفکر بودن و تصمیمات
خودسرانه
6ـ احساس اربابیت مسولین بر مردم
7ـ ....
و........
و یادمان باشد که امام (ره) به ما هشدار داد که از اسلام آمریکایی بترسید.....
چرا که اسلام آمریکایی سیلی نابخردانه ای می شود بر گوش اسلام ناب.
وامروز اسلام در ایران سیلی خورده است اما کسی نمی داند.
از آنجا که تمام افراد مسول در این رابطه سواد کافی
نداشته و نتوانسته اند این مسئله به این سادگی را بیان
وتشریح نمایند و از روی بیسوادی جانب تحجر را در پیش گرفته اند ،هرگونه برداشت و یا توضیح مبتنی
بر این نوشته در هرجایی و یا هر نوشته ای بدون ذکر
منبع ،به شدت تحت پیگرد قانونی قرار می گیرد.
سیاست اسلامی،پاتولوژی سیاسی،روانشناسی سیاسی،دین شناسی سیاسی،فرهنگ شناسی سیاسی،اسلام شناسی علمی،مردم شناسی،تاریخ شناسی سیاسی،سیستم شناسی سیاسی،....
والبته کسی نمی داند.