MR_Jentelman
10th August 2011, 11:58 PM
کتاب «از قبيلهي ليلي» نوشته نيلوفر مالک شامل ده داستان به هم پيوسته است که در آن سرگذشت ده شخصيت داستاني زن روايت ميشود و در زندگي آنها وجوه مشترکي وجود دارد که سرنوشت نها را به هم پيوند داده است.
http://img.tebyan.net/big/1390/05/3223225017623512631558832115609614054209.jpg
کتاب «از قبيله ليلي» نوشته نيلوفر مالک شامل ده داستان کوتاه به هم پيوسته است که نام هر يک از آنها به نام شخصيت زن همان داستان است. البته داستانها هر کدام به طور مجزا يک زندگي را شامل ميشوند. زندگي زنهايي با فرهنگ و طرز تفکر و نوع زندگي متفاوت که حالا هر کدام به نحوي زندگيشان دچار اخلال شده است.
آغاز کتاب با زندگي شخصيت فتانه است. او که شوهرش را از دست داده و چند سالي ميشود که همسر صيغهاي شاهين است. شاهين با اين وعده و وعيد که او را به عقد دائم خود در ميآورد، فتانه را به دنبال خود ميکشاند. شاهين که در اين مدت در خانه فتانه زندگي ميکند بچههاي فتانه به او وابسته شدهاند. اما خانواده شاهين با اين وصلت موافق نيستند و حالا شاهين به اين بهانه ميخواهد فتانه را ترک کرده و با يک دختر ديگر ازدواج کند. او عليرقم همه اصرارهاي فتانه، او را تنها ميگذارد.
شخصيت بعدي کتاب هانيه است که نسبت به شوهرش وحيد شک دارد. به وحيد تلفنهاي مشکوک ميشود و وقت و بي وقت به بهانههاي مختلف بيرون ميرود. هانيه او را تعقيب ميکند و هر بار به دنبال خطايي که فکر ميکند از او سرزده مي گردد.
«ليلي» که نام کتاب به او مزين است، شايد بدبختترين زن اين مجموعه باشد. زني که بچه سومش بعد از دو پسر، دختر به دنيا آمده است اما شوهرش بچه را با يک ماشين پرايد عوض ميکند. هنوز ليلي در غم و رنج اين زايمان و دوري است که شوهر به فکر بچهاي ديگر و معاملهاي ديگر است...
نام زن ديگر رعنا است که شوهر سياه دلش به همه چيز و همه کس شک دارد. وسط روز به خانه ميآيد تا ببيند رعنا مشغول چه کاري است. او حتي نميتواند ببيند که همسرش با خانواده خود تلفني صحبت ميکند، او به مهماني که در خانهاش هست نيز اعتماد ندارد و نسبت به همه چيز حسود و شکاک است.
در ادامه نوبت به شيرين قصه ميرسد. او از شوهر بد ذات و بد دهنش جدا شده و با احمد که مردي مهربان و منطقي به نظر ميرسد ازدواج کرده است. او براي پسرش پدرام تولد ميگيرد و از برادرش ميخواهد او را به اين جشن بياورد، اما پدرام نميآيد. او حرفها و تهمتهايي که پدرش به مادرش زده را باور کرده است و همان حرفهاي پدر را تحويل مادر ميدهد.
ميرسيم به سميرا، زني که به خاطر خودخواهي شوهر، بايد به جاي او تنش بلرزد. پيمان که براي کارش از چکهاي سميرا استفاده کرده، حالا همه چکهايش برگشت خورده و سميراست که بايد تاوان پس دهد. پيمان حتي حاضر نيست بخاطر زن و فرزندش به پدر ثروتمندش رو بيندازد.
«ليلي» که نام کتاب به او مزين است، شايد بدبختترين زن اين مجموعه باشد. زني که بچه سومش بعد از دو پسر، دختر به دنيا آمده است اما شوهرش بچه را با يک ماشين پرايد عوض ميکند. هنوز ليلي در غم و رنج اين زايمان و دوري است که شوهر به فکر بچهاي ديگر و معاملهاي ديگر است...
در ادامه ميخونيم الهام همسر شاهين در يک مهماني خانوادگي، مطلع ميشود که شاهين قبل از ازدواجشان يک زن صيغهاي هم داشته که موضوع را از او پنهان نگه داشته است و به همين دليل مهماني را ترک ميکند. شاهين به دنبال او ميرود اما او از بازگشت خودداري ميکند. شاهين که با ناز و اداي الهام مواجه ميشود از خدا خواسته او را رها ميکند و نزد فتانه بازميگردد. در ماجراي آخر داستان سرنوشت تاسف بار شخصيتهاي داستان معلوم و مشخص ميشود.
نيلوفر مالک درباره مجموعه داستان «از قبيله ليلي» گفت: خواستم با نوشتن داستانهاي اين کتاب به زنان هشداري مضاعف بدهم و هدفم اين بوده تا نقش آگاهي و اراده را در نحوه تصميمگيريها به آنان گوشزد کنم.اين کتاب، داستان يا گزارشي کوتاه از زندگي ده زن متفاوت از قشرهاي مختلف جامعه است. نويسنده بسيار خلاصه وار به زندگي ده زن، که ممکن است در پيرامون خويش آنها را ديده و شناسايي کرده باشد يا حاصل تخيل خود نويسنده است، به قلم در آورده است. نويسنده حتي بيش از اين صلاح نديده که درباره اين شخصيتها به خواننده اطلاع دهد. زنها و آدمهاي داستان زياد شخصيتپردازي نشدهاند، فقط تيپهاي مختلف زنهاي جامعهاي هستند که به وضعيت ناگوار زندگي خويش تن ميدهند. حتي فتانهاي که در آخر داستان شاهين را به دست ميآورد حاصل تلاش خودش نبوده است، اگر ما در ابتداي داستان تلاشي از نوع التماس را در فتانه ميبينيم اما آن اشتباه است چون با آن تلاش فتانه فقط شاهين را زودتر از دست ميدهد. هيچکدام از زنهاي قصه براي زندگي خويش درست تصميم نميگيرند يا بدتر اينکه، اصلا تصميمي نميگيرند و فقط به اين شرايط تن ميدهند.
زنهاي اين کتاب همه مظلومند. همه آنها در برابر شوهر فرصت طلبشان ساکت ميمانند و دفاعي ندارند. پس فتانه بايد تنها بماند. ليلي بايد بميرد. سميرا بايد به زندان برود. و... اگر فتانه هم در آخر ماجرا به شاهين ميرسد، نتيجه واقع بيني و تسليم نبودن الهام است، به جرات ميتوان گفت الهام تنها زن اين کتاب است که خوب و درست عمل ميکند، باعث ميشود شاهين برود دنبال همان کسي که در واقع ميخواهد، هرچند خود تنها ميماند.
http://img.tebyan.net/big/1390/05/2198376255524318613183171701242215551234.jpg
التماس شخصيت فتانه در برابر شخصيت شاهين که ميخواهد او را ترک کند، مسلما نتيجهاي عکس دارد. فتانه با اين التماس خود را ضعيف نشان ميدهد و مرد از اين ضعيف بودن زودتر ميگريزد.از طرفي شخصيت هانيه تا کي ميخواهد وحيد را تعقيب کند؟ آيا اصلا وحيد لياقت همسري او را دارد؟ از همه بي دفاعتر ليلي است. شوهر او موقعيت او را درک نميکند. او با وجود اينکه ناتواني و رنجوري را در همسرش که يک بار دچار ظلم او شده و داغدار فرزندش است، باز هم ميخواهد او را طعمه طمعي ديگر کند و ليلي را به کام مرگ ميکشاند. ليلي هم بي تقصير نيست. او چرا بايد در مقابل اين ظلم سکوت کند و به آن تن دهد که خويشتن را به کام مرگ کشانده و بچههايش را از نعمت داشتن مادر بينصيب کند؟
ميرسيم به شخصيت رعنا که شوهرش سياه دل است. در داستان گفته نشده که رعنا در برابر اين مشکل بزرگ چه عکس العملي نشان ميدهد. آيا براي اصلاح اين عيب شوهر و ادامه زندگي با او تلاش ميکند يا همان اول به سمت طلاق ميرود؟ اما باز هم خوب است که رعنا جز آن دسته از زنهايي نيست که بخاطر حرف و حديث مردم آن وضع را تحمل کند، بلکه خويشتن را از اين زندگي عذابآور رها ميکند.
درد شيرين قصه، درد و رنج حق به جانبي است. او در زندگي دومش مردي را در کنار خود دارد که انسان منطقي و شريفي است که درست تربيت شده است. شيرين فرق مرد بد و خوب را ميداند چون هر دو زندگي را تجربه کرده است، پس حق دارد که براي به دست آوردن پسرش تلاش کند. او نميخواهد مرد ديگري از قبيل همسر اولش به مردهاي از اين دست جامعه اضافه شود. نگراني او از اين بابت است که پسرش پدرام يکي شود از قبيل پدر. پس او که زن فهميده ايست از اين موضوعي که ميداند به زودي در آينده اتفاق ميافتد رنج ميبرد. پس تنها کاري که ميتواند بکند اين است که از وقوع اين حادثه جلوگيري کند. تلاش او شخصيتش را از بين تمامي زنان داستان، باورپذير و منطقيتر کرده است، او منطقيترين و جسورترين زن داستان است که خواننده را به وجد ميآورد.
مجموعه داستان «از قبيله ليلي» نوشته نيلوفر مالک در سال 89، به شمارگان 1000 نسخه از سوي نشر نيلوفر سپيد منتشر شد. اين کتاب 88 صفحهاي با قيمت 2500 تومان ارايه ميشود.
منابع: خبرگزاري فارس
http://img.tebyan.net/big/1390/05/3223225017623512631558832115609614054209.jpg
کتاب «از قبيله ليلي» نوشته نيلوفر مالک شامل ده داستان کوتاه به هم پيوسته است که نام هر يک از آنها به نام شخصيت زن همان داستان است. البته داستانها هر کدام به طور مجزا يک زندگي را شامل ميشوند. زندگي زنهايي با فرهنگ و طرز تفکر و نوع زندگي متفاوت که حالا هر کدام به نحوي زندگيشان دچار اخلال شده است.
آغاز کتاب با زندگي شخصيت فتانه است. او که شوهرش را از دست داده و چند سالي ميشود که همسر صيغهاي شاهين است. شاهين با اين وعده و وعيد که او را به عقد دائم خود در ميآورد، فتانه را به دنبال خود ميکشاند. شاهين که در اين مدت در خانه فتانه زندگي ميکند بچههاي فتانه به او وابسته شدهاند. اما خانواده شاهين با اين وصلت موافق نيستند و حالا شاهين به اين بهانه ميخواهد فتانه را ترک کرده و با يک دختر ديگر ازدواج کند. او عليرقم همه اصرارهاي فتانه، او را تنها ميگذارد.
شخصيت بعدي کتاب هانيه است که نسبت به شوهرش وحيد شک دارد. به وحيد تلفنهاي مشکوک ميشود و وقت و بي وقت به بهانههاي مختلف بيرون ميرود. هانيه او را تعقيب ميکند و هر بار به دنبال خطايي که فکر ميکند از او سرزده مي گردد.
«ليلي» که نام کتاب به او مزين است، شايد بدبختترين زن اين مجموعه باشد. زني که بچه سومش بعد از دو پسر، دختر به دنيا آمده است اما شوهرش بچه را با يک ماشين پرايد عوض ميکند. هنوز ليلي در غم و رنج اين زايمان و دوري است که شوهر به فکر بچهاي ديگر و معاملهاي ديگر است...
نام زن ديگر رعنا است که شوهر سياه دلش به همه چيز و همه کس شک دارد. وسط روز به خانه ميآيد تا ببيند رعنا مشغول چه کاري است. او حتي نميتواند ببيند که همسرش با خانواده خود تلفني صحبت ميکند، او به مهماني که در خانهاش هست نيز اعتماد ندارد و نسبت به همه چيز حسود و شکاک است.
در ادامه نوبت به شيرين قصه ميرسد. او از شوهر بد ذات و بد دهنش جدا شده و با احمد که مردي مهربان و منطقي به نظر ميرسد ازدواج کرده است. او براي پسرش پدرام تولد ميگيرد و از برادرش ميخواهد او را به اين جشن بياورد، اما پدرام نميآيد. او حرفها و تهمتهايي که پدرش به مادرش زده را باور کرده است و همان حرفهاي پدر را تحويل مادر ميدهد.
ميرسيم به سميرا، زني که به خاطر خودخواهي شوهر، بايد به جاي او تنش بلرزد. پيمان که براي کارش از چکهاي سميرا استفاده کرده، حالا همه چکهايش برگشت خورده و سميراست که بايد تاوان پس دهد. پيمان حتي حاضر نيست بخاطر زن و فرزندش به پدر ثروتمندش رو بيندازد.
«ليلي» که نام کتاب به او مزين است، شايد بدبختترين زن اين مجموعه باشد. زني که بچه سومش بعد از دو پسر، دختر به دنيا آمده است اما شوهرش بچه را با يک ماشين پرايد عوض ميکند. هنوز ليلي در غم و رنج اين زايمان و دوري است که شوهر به فکر بچهاي ديگر و معاملهاي ديگر است...
در ادامه ميخونيم الهام همسر شاهين در يک مهماني خانوادگي، مطلع ميشود که شاهين قبل از ازدواجشان يک زن صيغهاي هم داشته که موضوع را از او پنهان نگه داشته است و به همين دليل مهماني را ترک ميکند. شاهين به دنبال او ميرود اما او از بازگشت خودداري ميکند. شاهين که با ناز و اداي الهام مواجه ميشود از خدا خواسته او را رها ميکند و نزد فتانه بازميگردد. در ماجراي آخر داستان سرنوشت تاسف بار شخصيتهاي داستان معلوم و مشخص ميشود.
نيلوفر مالک درباره مجموعه داستان «از قبيله ليلي» گفت: خواستم با نوشتن داستانهاي اين کتاب به زنان هشداري مضاعف بدهم و هدفم اين بوده تا نقش آگاهي و اراده را در نحوه تصميمگيريها به آنان گوشزد کنم.اين کتاب، داستان يا گزارشي کوتاه از زندگي ده زن متفاوت از قشرهاي مختلف جامعه است. نويسنده بسيار خلاصه وار به زندگي ده زن، که ممکن است در پيرامون خويش آنها را ديده و شناسايي کرده باشد يا حاصل تخيل خود نويسنده است، به قلم در آورده است. نويسنده حتي بيش از اين صلاح نديده که درباره اين شخصيتها به خواننده اطلاع دهد. زنها و آدمهاي داستان زياد شخصيتپردازي نشدهاند، فقط تيپهاي مختلف زنهاي جامعهاي هستند که به وضعيت ناگوار زندگي خويش تن ميدهند. حتي فتانهاي که در آخر داستان شاهين را به دست ميآورد حاصل تلاش خودش نبوده است، اگر ما در ابتداي داستان تلاشي از نوع التماس را در فتانه ميبينيم اما آن اشتباه است چون با آن تلاش فتانه فقط شاهين را زودتر از دست ميدهد. هيچکدام از زنهاي قصه براي زندگي خويش درست تصميم نميگيرند يا بدتر اينکه، اصلا تصميمي نميگيرند و فقط به اين شرايط تن ميدهند.
زنهاي اين کتاب همه مظلومند. همه آنها در برابر شوهر فرصت طلبشان ساکت ميمانند و دفاعي ندارند. پس فتانه بايد تنها بماند. ليلي بايد بميرد. سميرا بايد به زندان برود. و... اگر فتانه هم در آخر ماجرا به شاهين ميرسد، نتيجه واقع بيني و تسليم نبودن الهام است، به جرات ميتوان گفت الهام تنها زن اين کتاب است که خوب و درست عمل ميکند، باعث ميشود شاهين برود دنبال همان کسي که در واقع ميخواهد، هرچند خود تنها ميماند.
http://img.tebyan.net/big/1390/05/2198376255524318613183171701242215551234.jpg
التماس شخصيت فتانه در برابر شخصيت شاهين که ميخواهد او را ترک کند، مسلما نتيجهاي عکس دارد. فتانه با اين التماس خود را ضعيف نشان ميدهد و مرد از اين ضعيف بودن زودتر ميگريزد.از طرفي شخصيت هانيه تا کي ميخواهد وحيد را تعقيب کند؟ آيا اصلا وحيد لياقت همسري او را دارد؟ از همه بي دفاعتر ليلي است. شوهر او موقعيت او را درک نميکند. او با وجود اينکه ناتواني و رنجوري را در همسرش که يک بار دچار ظلم او شده و داغدار فرزندش است، باز هم ميخواهد او را طعمه طمعي ديگر کند و ليلي را به کام مرگ ميکشاند. ليلي هم بي تقصير نيست. او چرا بايد در مقابل اين ظلم سکوت کند و به آن تن دهد که خويشتن را به کام مرگ کشانده و بچههايش را از نعمت داشتن مادر بينصيب کند؟
ميرسيم به شخصيت رعنا که شوهرش سياه دل است. در داستان گفته نشده که رعنا در برابر اين مشکل بزرگ چه عکس العملي نشان ميدهد. آيا براي اصلاح اين عيب شوهر و ادامه زندگي با او تلاش ميکند يا همان اول به سمت طلاق ميرود؟ اما باز هم خوب است که رعنا جز آن دسته از زنهايي نيست که بخاطر حرف و حديث مردم آن وضع را تحمل کند، بلکه خويشتن را از اين زندگي عذابآور رها ميکند.
درد شيرين قصه، درد و رنج حق به جانبي است. او در زندگي دومش مردي را در کنار خود دارد که انسان منطقي و شريفي است که درست تربيت شده است. شيرين فرق مرد بد و خوب را ميداند چون هر دو زندگي را تجربه کرده است، پس حق دارد که براي به دست آوردن پسرش تلاش کند. او نميخواهد مرد ديگري از قبيل همسر اولش به مردهاي از اين دست جامعه اضافه شود. نگراني او از اين بابت است که پسرش پدرام يکي شود از قبيل پدر. پس او که زن فهميده ايست از اين موضوعي که ميداند به زودي در آينده اتفاق ميافتد رنج ميبرد. پس تنها کاري که ميتواند بکند اين است که از وقوع اين حادثه جلوگيري کند. تلاش او شخصيتش را از بين تمامي زنان داستان، باورپذير و منطقيتر کرده است، او منطقيترين و جسورترين زن داستان است که خواننده را به وجد ميآورد.
مجموعه داستان «از قبيله ليلي» نوشته نيلوفر مالک در سال 89، به شمارگان 1000 نسخه از سوي نشر نيلوفر سپيد منتشر شد. اين کتاب 88 صفحهاي با قيمت 2500 تومان ارايه ميشود.
منابع: خبرگزاري فارس