سا را
9th August 2011, 12:29 PM
بُزُرْگْمِهْر بُخْتَگان (سده ۶ میلادی) فرزند بُختَگ وزیر خردمند خسرو انوشیروان شاهنشاه ساسانی بود. در برخی نوشتار بزرگمهر بابرزو یا برزویه پزشک دربار انوشیروان یکسان انگاشته شده است که شاید به دلیل همزمانی این دو بوده باشد.
نخست بزرگمهر برای آموزش و پرورش فرزند انوشیروان، هرمز گماشته شدهبود. هرمز نسبت به بزرگمهر خوش رفتاری ننمود و استاد را از خود آزرد، اما سپس از کرده خود پشیمان شد و جایگاه بزرگمهر بالا گرفت، تا آنکه به وزارت رسید و در امور کشوری با شایستگی بسیار به انوشیروان خدمت نمود.
خردمندی و تدبیر
داستانهای بسیار از خردمندی او گفتهاند. از داستانهای مشهور بزرگمهر پاسخی است به این پرسش در پیشگاه انوشیروان داده است:
که بزرگترین بدبختی چیست؟
فیلسوف یونانی گفت پیری و کُودنی که با تنگدستی و نداری با هم باشد، دانشمند هندی گفت بیماریهای جسمی که با دردهای روحی فزون گردد، بزرگمهر گفت که آدمی ببیند که عمرش در حال به پایان رسیدن است و کار نیکی نکرده باشد، این بدترین بدبختی هاست. این پاسخ در پیش خسرو بسیار پسندیده آمد و مقام و ارج بزرگمهر در برابر دانشمندان و فیلسوفهای خارجی نمایان شد.
همچنین گویند وقتی پادشاه هند دستگاه شطرنج نزد پادشاه ایران فرستاد، بزرگمهر اسرار آنرا کشف کرد و در مقابل بازی تخته نرد را اختراع نمود. این رویداد در متنی پهلوی بنام چترنج نامک آمده است. نوشتاری بزبان پهلوی بنام پندنامگ وزرگمهر بختگان یعنی پندنامهٔ بزرگمهر پسر بختگان بدو منسوب است که دارای ۴۳۰ کلمه است.
همچنین در جوامع الحکایات آمده است روزی از سرزمین روم نامهای به انوشیروان رسید. در نامه مطلبی معما گونه نوشته شده بود. همه دانشمندان بزرگ شهر جمع شدند تا نامه را بخوانند، اما نتوانستند ولی بزرگمهر مطالب آنرا فهمید و مفهوم نامه را ترجمه کرد.
یادگار بزرگمهر
یادگار بزرگمهر یا پندنامهٔ بزرگمهر بُختگان اندرزنامهای است که از بزرگمهر بختگان، وزیر دانای انوشیروان به جای ماندهاست. متن با مقدمهای در معرفی بزرگمهر از زبان خود او آغاز میگردد که در آن میآورد که این رساله را به فرمان خسرو انوشیروان تألیف کرده و در گنج شاهی نهادهاست که بتواند موجب بهبود فرهنگ کسانی باشد که شایستگی پذیرش آن را دارند. سپس شرحی در بیدوامی امور گیتی و ثبات و دوام پارسایی و کارهای نیک میآورد و متذکر میشود که خود او پیوسته در پرداختن به پارسایی و پرهیز از گناه کوشا بودهاست. اندرزها بصورت سؤال و جواب است سؤالها را مؤلف خود طرح میکند و خود به آن پاسخ میگوید. در این اندرزنامه فضائل و متشابهات آنها، به برادران دروغین مصطلح شدهاند مثلاً رادی یا بخشندگی فضیلت است ولی اسراف که متشابه یا برادر دروغین آن است، رذیله به شمار میرود. بعضی از اندرزهای این مجموعه از نوع اندرزهای اخلاقی تجربی و بعضی از نوع اندرزهای دینی زرتشتی است و در آنها اصطلاحات دینی زرتشتی به کاررفتهاست. این اندرزنامه در دوران اسلامی نیز از شهرت و اهمیت برخوردار بودهاست. و ترجمهٔ بیشتر بخشهای آن به عربی در جاودان خرد آمدهاست. این اندرزنامه به فارسی ترجمه شدهاست.
درونمایه این کتاب در حدود ۲۶۳ پند و اندرز است. با مقایسه متن یادگار بزرگمهر با گفتاری از شاهنامه فردوسی به نام «پند دادن بوزرجمهر نوشینروان را» میتوان بدین نکته پی برد که بی هیچ شکی این متن پهلوی یکی از منابع شاهنامه بوده و آن را فردوسی خود و یا مهربانِ سرای او از پهلوی ترجمه کرده است. اگرچه در همه جا و در همه واژهها این دو متن تطبیق کامل ندارند ولی باز تقریباً همه اندرزها و مضمونها (با اندک اختلافی) با همان نظم و ترتیب متن پهلوی در شاهنامه نیز آمده است.
در ترجمه و نظم این متن پارسی میانه، بایستی فردوسی رنج فراوانی برده باشد زیرا در پایان این گفتار میگوید:
سپاس از خداوند خورشید و ماه/ که رَستم ز بوزرجمهر و ز شاه
چون این کار دلگیرت آمد بهبُن / ز شطرنج باید که رانم سَخُن
یادگار بزرگمهر جزو متون پهلوی چاپ جاماسپجی دستور مینوچهر جی جاماسپ-اسانا است.
صفحه نخست يادگار بزرگمهر
http://www.daneshju.ir/forum/images/statusicon/wol_error.gifاین عکس کوچک شده است برای مشاهده ی سایز اصلی کلیک کنید
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/1/10/YadgareBozorgmehr.jpg
سخنانی از بزرگمهر
بزرگمهر : روشندل و نکته دان کسی است که سخنان کوتاه و پر معنی بگوید
بزرگمهر : بیهوده گوی در نظر هیچ کس قدر ندارد
بزرگمهر : دل آدمی بنده آرزوست ، سرشتها یکسان نیست ، هر کس خویی دارد ، و جویا و خواهان چیزی است
بزرگمهر : برترین دانش ها یزدان پرستی است
بزرگمهر : دانایان روشندل می دانند که دوران زندگی دراز نیست ، تن آدمی از این جهان است و روان از سرای دیگر
بزرگمهر : دل در آرزوی آنچه دسترسی بدان متصور نیست نباید بست ، از آنکه مایه رنج تن و بلای جان است
بزرگمهر : هر که تن درست و نیرو دارد هرگز سخن نادرست نمی گوید . دروغگویان همه بیمار و ناتوان و زبون اند
بزرگمهر : برای نادان پیرایه ای سزاورتر و زیباتر از خاموشی نیست
بزرگمهر : توانگر راستین کسی است که آز در دلش راه نیافته است
بزرگمهر : خرد بر سر جان چون افسری تابنده است و مدارا و مهربانی به قدر همسنگ خرد است
بزرگمهر : برای آدمی دشمن دانا از دوست نادان بهتر است
بزرگمهر : کسی که به آنچه دارد رضا و خرسند است هرگز رنج و تیمار و بدی در دلش راه نمی یابد
بزرگمهر : هرکس گوش نصیحت نیوش داشته باشد ، و دل به آموختن بسپارد ، بسا سخنان سودمند که از دانایان بشنود
بزرگمهر : آنکه در آموختن جهد نمی کند هرگز نباید در انجمن دانایان لب به گفتار بگشاید
بزرگمهر : هر که را زر و سیم و خواسته است باید در خرج کردن اندازه نگهدارد ، نه چندان گشاده دست باشد که مدتی کوتاه بی چیز و بینوا گردد ، و نه چندان در نگهداری آن بکوشد و برخود سخت بگیرد که به مال اندوختن و خست طبع منسوب و معروف شود .
نخست بزرگمهر برای آموزش و پرورش فرزند انوشیروان، هرمز گماشته شدهبود. هرمز نسبت به بزرگمهر خوش رفتاری ننمود و استاد را از خود آزرد، اما سپس از کرده خود پشیمان شد و جایگاه بزرگمهر بالا گرفت، تا آنکه به وزارت رسید و در امور کشوری با شایستگی بسیار به انوشیروان خدمت نمود.
خردمندی و تدبیر
داستانهای بسیار از خردمندی او گفتهاند. از داستانهای مشهور بزرگمهر پاسخی است به این پرسش در پیشگاه انوشیروان داده است:
که بزرگترین بدبختی چیست؟
فیلسوف یونانی گفت پیری و کُودنی که با تنگدستی و نداری با هم باشد، دانشمند هندی گفت بیماریهای جسمی که با دردهای روحی فزون گردد، بزرگمهر گفت که آدمی ببیند که عمرش در حال به پایان رسیدن است و کار نیکی نکرده باشد، این بدترین بدبختی هاست. این پاسخ در پیش خسرو بسیار پسندیده آمد و مقام و ارج بزرگمهر در برابر دانشمندان و فیلسوفهای خارجی نمایان شد.
همچنین گویند وقتی پادشاه هند دستگاه شطرنج نزد پادشاه ایران فرستاد، بزرگمهر اسرار آنرا کشف کرد و در مقابل بازی تخته نرد را اختراع نمود. این رویداد در متنی پهلوی بنام چترنج نامک آمده است. نوشتاری بزبان پهلوی بنام پندنامگ وزرگمهر بختگان یعنی پندنامهٔ بزرگمهر پسر بختگان بدو منسوب است که دارای ۴۳۰ کلمه است.
همچنین در جوامع الحکایات آمده است روزی از سرزمین روم نامهای به انوشیروان رسید. در نامه مطلبی معما گونه نوشته شده بود. همه دانشمندان بزرگ شهر جمع شدند تا نامه را بخوانند، اما نتوانستند ولی بزرگمهر مطالب آنرا فهمید و مفهوم نامه را ترجمه کرد.
یادگار بزرگمهر
یادگار بزرگمهر یا پندنامهٔ بزرگمهر بُختگان اندرزنامهای است که از بزرگمهر بختگان، وزیر دانای انوشیروان به جای ماندهاست. متن با مقدمهای در معرفی بزرگمهر از زبان خود او آغاز میگردد که در آن میآورد که این رساله را به فرمان خسرو انوشیروان تألیف کرده و در گنج شاهی نهادهاست که بتواند موجب بهبود فرهنگ کسانی باشد که شایستگی پذیرش آن را دارند. سپس شرحی در بیدوامی امور گیتی و ثبات و دوام پارسایی و کارهای نیک میآورد و متذکر میشود که خود او پیوسته در پرداختن به پارسایی و پرهیز از گناه کوشا بودهاست. اندرزها بصورت سؤال و جواب است سؤالها را مؤلف خود طرح میکند و خود به آن پاسخ میگوید. در این اندرزنامه فضائل و متشابهات آنها، به برادران دروغین مصطلح شدهاند مثلاً رادی یا بخشندگی فضیلت است ولی اسراف که متشابه یا برادر دروغین آن است، رذیله به شمار میرود. بعضی از اندرزهای این مجموعه از نوع اندرزهای اخلاقی تجربی و بعضی از نوع اندرزهای دینی زرتشتی است و در آنها اصطلاحات دینی زرتشتی به کاررفتهاست. این اندرزنامه در دوران اسلامی نیز از شهرت و اهمیت برخوردار بودهاست. و ترجمهٔ بیشتر بخشهای آن به عربی در جاودان خرد آمدهاست. این اندرزنامه به فارسی ترجمه شدهاست.
درونمایه این کتاب در حدود ۲۶۳ پند و اندرز است. با مقایسه متن یادگار بزرگمهر با گفتاری از شاهنامه فردوسی به نام «پند دادن بوزرجمهر نوشینروان را» میتوان بدین نکته پی برد که بی هیچ شکی این متن پهلوی یکی از منابع شاهنامه بوده و آن را فردوسی خود و یا مهربانِ سرای او از پهلوی ترجمه کرده است. اگرچه در همه جا و در همه واژهها این دو متن تطبیق کامل ندارند ولی باز تقریباً همه اندرزها و مضمونها (با اندک اختلافی) با همان نظم و ترتیب متن پهلوی در شاهنامه نیز آمده است.
در ترجمه و نظم این متن پارسی میانه، بایستی فردوسی رنج فراوانی برده باشد زیرا در پایان این گفتار میگوید:
سپاس از خداوند خورشید و ماه/ که رَستم ز بوزرجمهر و ز شاه
چون این کار دلگیرت آمد بهبُن / ز شطرنج باید که رانم سَخُن
یادگار بزرگمهر جزو متون پهلوی چاپ جاماسپجی دستور مینوچهر جی جاماسپ-اسانا است.
صفحه نخست يادگار بزرگمهر
http://www.daneshju.ir/forum/images/statusicon/wol_error.gifاین عکس کوچک شده است برای مشاهده ی سایز اصلی کلیک کنید
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/1/10/YadgareBozorgmehr.jpg
سخنانی از بزرگمهر
بزرگمهر : روشندل و نکته دان کسی است که سخنان کوتاه و پر معنی بگوید
بزرگمهر : بیهوده گوی در نظر هیچ کس قدر ندارد
بزرگمهر : دل آدمی بنده آرزوست ، سرشتها یکسان نیست ، هر کس خویی دارد ، و جویا و خواهان چیزی است
بزرگمهر : برترین دانش ها یزدان پرستی است
بزرگمهر : دانایان روشندل می دانند که دوران زندگی دراز نیست ، تن آدمی از این جهان است و روان از سرای دیگر
بزرگمهر : دل در آرزوی آنچه دسترسی بدان متصور نیست نباید بست ، از آنکه مایه رنج تن و بلای جان است
بزرگمهر : هر که تن درست و نیرو دارد هرگز سخن نادرست نمی گوید . دروغگویان همه بیمار و ناتوان و زبون اند
بزرگمهر : برای نادان پیرایه ای سزاورتر و زیباتر از خاموشی نیست
بزرگمهر : توانگر راستین کسی است که آز در دلش راه نیافته است
بزرگمهر : خرد بر سر جان چون افسری تابنده است و مدارا و مهربانی به قدر همسنگ خرد است
بزرگمهر : برای آدمی دشمن دانا از دوست نادان بهتر است
بزرگمهر : کسی که به آنچه دارد رضا و خرسند است هرگز رنج و تیمار و بدی در دلش راه نمی یابد
بزرگمهر : هرکس گوش نصیحت نیوش داشته باشد ، و دل به آموختن بسپارد ، بسا سخنان سودمند که از دانایان بشنود
بزرگمهر : آنکه در آموختن جهد نمی کند هرگز نباید در انجمن دانایان لب به گفتار بگشاید
بزرگمهر : هر که را زر و سیم و خواسته است باید در خرج کردن اندازه نگهدارد ، نه چندان گشاده دست باشد که مدتی کوتاه بی چیز و بینوا گردد ، و نه چندان در نگهداری آن بکوشد و برخود سخت بگیرد که به مال اندوختن و خست طبع منسوب و معروف شود .