.::عطر نفس‌های خدا::.

[تووت فرنگی]

نفسم حبس شده ، باز امشب قفس سینه من ،
بی امان راه نفس را بسته ،
ضربانم بالاست ، چه صدایی دارد ! تپش این دل شیدای اسیر
خویش را بر در و دیوار قفس میکوبد ،
درو دیوار‌قفس سست شده ، مرغ دل در صدد پرواز است ،
آسمان پرشده از بوی امید
شور و شوقی همه را واله و شیدا کرده
عاشقان ، پیک سحر ، خبری آورده
گوئیا نوروز است گوئیا عید آید
که چنین در هیجان ماه و خورشید آید
همه در تاب و تبی بی مانند ،
روی لبهای همه ، رج به رج گل ، گل ناز لبخند
نورجانبخش امید همه جا تابیده
بوی گل بوی گلاب ، بوی عود و عنبر همه جا پیچیده
بازانگاربهاردگری در راه است
یامقلب خوانان همگی گوش به زنگ
تا منادی بدهد ، خبری ناب ز میلاد بهار
گوش دلها نفسان ، عالمی در هیجان
وه عجب ولوله ای پر شده در کون و مکان
ناگهان بانگ منادی به هوا میپیچد
چه طنینی ، ای جان !
میدهد مژده به آوای جلی ای اسیران تولای علی :
آی مرغان گرفتار قفس بشتابید که بشکست ستون زندان
ای همه دلشدگان ، ای زدرد تکرار ، همگی شکوه کنان،
مژده مژده آمد ماه خوب رمضان
بازهم زمزمه ناب دعا می آید
با نوای قرآن
همه جا عطر نفسهای خدا می آید