F.PHYSICIST
8th August 2011, 12:45 PM
احتمال وقوع يك فاجعه هستهاي در نزديكي خانه شما چقدر است؟ http://www.hupaa.com/upload/thumb/thumb_2973802.jpg (http://www.hupaa.com/page.php?id=4668)
پس از بحران هستهاي ژاپن، مردمان ساكن در نزديكي راكتورهاي هستهاي با نگراني جديدي مواجه شدهاند: آيا ممكن است فاجعه اتمي مشابهي در نزديكي خانه آنها اتفاق بيفتد؟
پس از حادثه نيروگاه دايايچي در فوكوشيماي ژاپن، براي مردمي كه در نزديكي راكتورهاي هستهاي زندگي ميكنند، نگراني تازهاي به وجود امده است: «آيا ممكن است فاجعه اتمي مشابهي در نزديكي خانه ما هم اتفاق بيفتد؟»
به گزارش نيچر، براي بخش اعظم جمعيت زمين، فاصله زياد ايمني نميآورد. تحليلي كه توسط دانشگاه كلمبياي نيويورك و مجله نيچر انجام شد، نشان ميدهد كه براي دو سوم از 211 نيروگاه هستهاي دنيا، جمعيتي كه در شعاع 30 كيلومتري نيروگاه زندگي ميكنند، بيشتر از جمعيت 172هزار نفري است كه در اطراف نيروگاه فوكوشيما زندگي ميكردند و مجبور به ترك خانههاي خود شدند. بدتر اينكه 21 نيروگاه هستهاي، جمعيتي بيش از يك ميليون نفر را در همسايگي خود دارند و تعداد همسايهها براي 6 مورد از اين نيروگاهها به بيش از 3 ميليون نفر ميرسد.
ميزان جمعيت فقط يكي از فاكتورهايي است كه در تهيه نقشه خطر راكتورها در سراسر جهان، به آن پرداخته شده است. به گفته كارشناسان هستهاي، رتبهبندي ميزان خطرناك بودن يك نيروگاه تقريبا غيرممكن است، چرا كه هر راكتور مولفههاي خطر مختص به خود را دارد و از برخي خطرات هم اصلا نميتوان آگاه شد. به گفته مايكل اشنايدر، مشاور مستقل هستهاي در پاريس، ايمني راكتورها بيش از همه عوامل به «فرهنگ ايمني» وابسته است، فرهنگي كه كيفيت تعميرات و آموزش، شايستگي اپراتورها و نيروي كار و سختگيري سيستمهاي نظارتي را دربر ميگيرد. اين بدان معني است كه يك راكتور جديدتر با طراحي بهتر، الزاما جاي ايمنتري نيست. اشنايدر ميگويد: «كدام يك خطرناكتر است، يك راننده مست در يك فراري جديد يا يك راننده فرمول1 در يك خودروي 30 سال پيش». هرچند كارشناسان بر روي چند فاكتور مهم خطر و اندازهگيريهايي به منظور كاهش خطر آنها با هم توافق دارند.
پراكندگي جمعيت
لورن استريكر، مهندس هستهاي و رئيس انجمن جهاني اپراتورهاي هستهاي (WANO)، نهاد بينالمللي ايمني هستهاي است كه پس از فاجعه نيروگاه هستهاي چرنوبيل در سال 1986 / 1365 تاسيس شد. به گفته وي، چگالي جمعيت، معيار مهمي است كه از طريق آن ميتوان ديگر مخاطرات را ارزيابي كرد: «ما بايد ببينيم كه ايمني راكتورها در جايي كه نصب شدهاند، در نظر گرفته ميشود يا نه».
براي انجام تحليل جمعيتي، نيچر از مركز آمار و كاربردهاي اقتصاد اجتماعي ناسا در دانشگاه كلمبياي نيويورك كمك گرفت. نيروگاه KANUPP در كراچي پاكستان، بيشترين جمعيت همسايه را دارد؛ يعني 8.2 ميليون نفر كه در شعاع 30 كيلومتري نيروگاه زندگي ميكنند؛ در حالي كه خود نيروگاه، تنها يك راكتور كوچك دارد كه فقط 125 مگاوات برق توليد ميكند. اما جايگاههاي بعدي اين فهرست، نيروگاههاي بسيار بزرگتري هستند؛ نيروگاه 1933 مگاواتي كوشنگ كه 5.5 ميليون نفر در شعاع 30 كيلومتري آن زندگي ميكنند، و نيروگاه 1208 مگاواتي چينشان با 4.7 ميليون نفر همسايه كه هر دو در تايوان قرار دارند و شعاع 30 كيلومتري هر دو نيروگاه، تايپه پايتخت كشور را در بر ميگيرد. به گفته اد لايمن، كارشناس هستهاي، يافتههاي اين تحقيق، «دهشتآور» است.
اگر شعاع اين دايره به 75 كيلومتر گسترش يابد، اين تصوير حتي ترسناكتر هم ميشود. در شعاع 75 كيلومتري نيروگاههاي همسايه گوانگدونگ و لينگائو در چين كه هنگكنگ را هم دربر ميگيرد؛ 28 ميليون نفر زندگي ميكنند؛ براي نيروگاه اينديانپوينت در نزديكي نيويورك اين رقم به 17.3 ميليون نفر ميرسد، و نيروگاه نارورا در ايالت اوتارپرادش هند نيز، 16 ميليون نفر در شعاع 75 كيلومتري خود دارد. صد و پنجاه و دو نيروگاه هستهاي، بيش از يك ميليون نفر در شعاع 75 كيلومتري خود دارند؛ و به جز 5 نيروگاه، براي تمام نيروگاههاي هستهاي جهان، جمعيت ساكن در شعاع 150 كيلومتري نيروگاه، بيش از يك ميليون نفر است. خوشبختانه، جهت وزش باد تاكنون به گونهاي بوده كه سهم عمده تشعشعات راديواكتيو نيروگاه فوكوشيما را به دريا رانده؛ در حاليكه اگر جهت وزش باد به گونه ديگري بود، 7.7 ميليون نفر در شعاع 150 كيلومتري نيروگاه (منجمله بخشي از توكيو) در معرض خطر قرار ميگرفتند.
خطرات خارجي
همانگونه كه حادثه فوكوشيما نشان داد، تهديدات خارجي (مانند زلزله، سونامي، آتشسوزي، سيل، طوفان و حتي حملههاي تروريستي) برخي از بزرگترين فاكتورهاي خطر براي يك حادثه هستهاي بزرگ هستند. به طور سنتي، اپراتورهاي نيروگاههاي هستهاي، بعضي از سلسله رخدادها را به حدي نامحتمل ميدانند كه شرايط ايمني كامل را براي مقابله با آنها در نظر نميگيرند؛ به چنين سوانحي، رخدادهاي «فراتر از مباني طراحي» ميگويند. ولي پيشبيني محل زلزله بعدي و يا بزرگي سونامي بعد آن، كار سادهاي نيست.
اين بدان معني است كه نيروگاههاي هستهاي ساخته شده در خارج از نواحي جغرافيايي خطرناك شناخته شده، ممكن است در صورت بروز تهديدي مانند زلزله، در معرض خطر بزرگتري قرار گيرند؛ چرا كه در طراحي آنها كمتر به اين خطرات پرداخته خواهد شد. مثلا نيروگاه فوكوشيما دايايچي، در منطقهاي ساخته شده بود كه طبق نقشه خطر زلزله ژاپن، احتمال بروز يك زلزله و سونامي بزرگ، نسبتا كم بود؛ سونامي عظيم ژاپن كه 11 مارس 2011 / 20 اسفند 1389 اتفاق افتاد، فراتر از هر چيزي بود كه مهندسان طراح نيروگاه براي آن برنامهريزي كرده باشند.
احتمال بروز رخدادهاي فراتر از مباني طراحي، محور عمده خيلي از گزارشهاي ايمني است كه بعد از حادثه فوكوشيما تهيه ميشوند. از مدتي پيش، توجه آژانس بينالمللي انرژي اتمي معطوف به خطرات خارجي شده است؛ براي مثال، ساخت يك مركز بينالمللي ايمني داخلي زلزله در سال 2008 / 1387 در دستور كار آژانس قرار گرفت، آن هم بعد از اينكه يك زلزله، نيروگاه هستهاي كاشيوازاكي- كاريوا را در ساحل غربي ژاپن را لرزاند و منجر به خاموشي خودكار و نشت مقدار اندكي از مواد راديواكتيو شد.
طراحي و عمر
برخي از راكتورها و نيروگاهها ذاتا خطرناكتر از ديگران هستند. يك فاكتور مهم در اين ميان، اندازه نيروگاه است. يك نيروگاه بزرگتر ميتواند ريزش اتمي بيشتري را سبب شود و هنگامي كه چند بحران همزمان در يك نيروگاه چند راكتوري رخ دهد (همانگونه كه براي چهار عدد از شش راكتور نيروگاه فوكوشيما اتفاق افتاد)، عنان كار از دست اپراتورها خارج ميشود. نيروگاه كاشيوازاكي- كاريوا با هفت راكتور به توان توليدي 7965مگاوات برق، بزرگترين نيروگاه هستهاي جهان است. ديگر اعضاي باشگاه نيروگاههاي بزرگ جهان به غير از فوكوشيما، كينشان در سواحل شمال شرقي چين، يئونگوانگ و اولچين در كرهجنوبي، نيروگاه لنينگراد در روسيه، بروس در ساحل درياچه هورون در اونتاريوي كانادا و گراولينز و پالول، هر دو در سواحل شمالي فرانسه را شامل ميشوند.
نيروگاههاي قديميتر الزاما خطرناكتر از نيروگاههاي جديد نيستند. در سال 1978 / 1357، حادثه جزيره تريمايل در ايالات متحده امريكا در راكتوري اتفاق افتاد كه تازه سه ماه از شروع به كار آن ميگذشت و فاجعه چرنوبيل (كه اكنون در اوكراين قرار دارد)، تنها دو سال بعد از افتتاح نيروگاه اتفاق افتاد. از دست دادن مواد خنككننده در راكتور سيواو 1 فرانسه در سال 1998 / 1367، بحران جدي را به دنبال داشت، در حالي كه اين راكتور هم كمتر از 5 ماه عمر داشت. به گفته لايمن اين امر غير منتظره نيست، چرا كه راكتورها از يك منحني شناخته شده قابليت اعتماد پيروي ميكنند كه مهندسين به آن «منحني وان حمام» ميگويند. ماشينهاي پيچيده جديد و مراحل نصب آنها، عموما ويژگيهايي دارند كه به طور كامل آزمايش نشده و يا براي اپراتورها ناشناخته و جديد هستند، چنين اشتباهاتي در ابتداي كار، غير معمول نيست.
بعد از برطرف شدن ايرادها، راكتورها وارد بك فاز پايدار كمخطرتر ميشوند، ولي با افزايش عمر راكتور و پير شدن آن، خطر حادثه نيز بيشتر ميشود. به گفته يان برانك، رئيس كمپينهاي هستهاي صلح سبز بينالملل، (مستقر در آمستردام هلند) «فراموشي سازماني» مشكل ديگري است كه با افزايش عمر يك راكتور خود را نشان ميدهد: «خيلي از مهندساني كه با طراحي آشنا هستند و درگير طراحي و ساخت نيروگاه بودهاند، بازنشسته شدهاند و بخشي از تجربه گرانقدري را كه در طول سالها كسب كردهاند، با خود بردهاند».
همانگونه كه فاجعه نيروگاه چرنوبيل در سال 1986 / 1365 نشان داد، خود طراحي ميتواند خطرناك باشد. در هسته راكتور چرنوبيل، گرافيت قابل اشتعال به كار رفته بود و آتشسوزي كه به مدت چندين هفته بعد از انفجار ادامه داشت، مواد راديواكتيو را به سطوح بالايي جو فرستاد. علاوه بر اين، طراحي اين راكتور دربردارنده يك ناپايداري ذاتي بود و با از دست رفتن آب هسته راكتور، واكنشهاي زنجيرهاي شتاب ميگرفت؛ (در حالي كه در ديگر طراحيهاي راكتور، چنين رخدادي غير ممكن است). هماكنون، خيلي از راكتورهاي با طراحي مشابه چرنوبيل در روسيه مشغول به كار هستند؛ به ويژه در نيروگاه نزديك سنپيترزبورگ كه در نزديكي مراكز پر تراكم جمعيتي است. البته تعميرات و اصلاحات بنياديني در اين راكتورها انجام گرفته تا اين مسائل و ديگر مشكلات ايمني مرتبط با طراحي آنها رفع شود.
ولي لايمن هشدار ميدهد كه قرار دادن بار بيش از حد در طراحي يك راكتور، سبب افزايش ايمني نميشود. راكتورهاي جديد آب تحت فشار، در صورتي كه دچار مشكل از كار افتادن سيستم خنككننده بشوند، دقيقا دچار همان دست مشكلاتي ميشوند كه فوكوشيما با آنها مواجه شد.
فرهنگ
هرچقدر در طراحي يك راكتور، موارد ايمني لحاظ شده باشد، در نهايت كاربران آن، اپراتورهاي انساني هستند كه هر لحظه ممكن است اشتباه كنند. به گفته استريكر، اپراتورها نبايد دچار غرور شوند: «يكي از چيزهايي كه مرا نگران ميكند، اطمينان بيش از حد است».
به گفته كارشناسان، مهمترين فاكتور داخلي مشخص كننده سطح ايمني يك راكتور، فرهنگ ايمني در ميان ناظران، اپراتورها و نيروي كار است؛ (و خلق چنين فرهنگي هم كار سادهاي نيست). ريچارد ميزرو، رئيس موسسه علم كارنگي در واشينگتن، در سال 2010 / 1389 به عنوان رئيس گروه مشاورهاي بينالمللي ايمني هستهاي آژانس بينالمللي انرژي اتمي نوشت: «اين كار پرهزينهاي خواهد بود. و نياز به توجه به جزئيات و آمادگي براي پذيرش و آموختن از گزارشهاي بازبيني تهيه شده توسط افراد بيروني خواهد داشت».
ميزرو مشخصا به چيزي اشاره ميكرد كه خيلي از كارشناسان، آن را زود رشدترين خطر در صنايع هستهاي ميدانند: اين كه خيلي از كشورهاي بدون تجربه و يا با تجربه قبلي ناچيز، به نيروي هستهاي علاقهمند شدهاند و يا در حال ساخت تعداد زيادي از راكتورهاي هستهاي هستند. براي مثال، وي به برنامههاي توسعه انرژي هستهاي بلاروس، شيلي، مصر، اندونزي، اردن، ليتواني، مالزي و مراكش اشاره ميكند. كارشناسان نگران نبود قوانين نظارتي و فساد در برخي مناطق هستند. به گفته استريكر، بازبيني نيروگاه پيش از شروع به كار آنها، اهميت ويژهاي در كشورهاي بيتجربه دارد، و WANO در نظر دارد تا اين بازبينيها را گسترش دهد.
تام كوچران، يك كارشناس هستهاي در شوراي دفاع منابع ملي در واشينگتن، چندان خوشبين نيست كه بازبينيهاي بعد از حادثه فوكوشيما كه از هماكنون در ايالات متحده، اتحاديه اروپا و ديگر مناطق جهان شروع شده، بتوانند به تغيير جدي در ارزيابي ريسك راكتورهاي هستهاي منجر شود: «آنها توصيهها و تعديلهايي خواهند داشت، ولي فكر نميكنم كه بتوانيد از ناظران بخواهيد كه اشتباهات احتمالي خود در گذشته را بازبيني كنند؛ به عقيده من اين كار كافي نيست». كوچران ميخواهد كه كميسيونهاي مستقل تاسيس شوند، چيزي مانند كميسيوني كه بعد از حادثه جزيره تريمايل و براي درس گرفتن از آن تشكيل شد.
با وجود اينكه ارزيابي خطر بسيار سخت است، كارشناسان ميگويند كه يكي از اين درسها اين است كه اپراتورها بايد آمادگي بيشتري براي يك حادثه هستهاي جدي داشته باشند. استريكر ميگويد: «يك تغيير كه WANO ميتواند انجام دهد و به عقيده من بايد انجام دهد، اين است كه در موقعيتي قرار گيرد تا تعيين كند كه آيا هر شركت اپراتور هستهاي، از كوچكترين آنها گرفته تا بزرگترين نيروگاه، برنامههايي براي مواجهه با حوادث پيشبيني نشده دارد يا نه».
منبع: خبرآنلاين
پس از بحران هستهاي ژاپن، مردمان ساكن در نزديكي راكتورهاي هستهاي با نگراني جديدي مواجه شدهاند: آيا ممكن است فاجعه اتمي مشابهي در نزديكي خانه آنها اتفاق بيفتد؟
پس از حادثه نيروگاه دايايچي در فوكوشيماي ژاپن، براي مردمي كه در نزديكي راكتورهاي هستهاي زندگي ميكنند، نگراني تازهاي به وجود امده است: «آيا ممكن است فاجعه اتمي مشابهي در نزديكي خانه ما هم اتفاق بيفتد؟»
به گزارش نيچر، براي بخش اعظم جمعيت زمين، فاصله زياد ايمني نميآورد. تحليلي كه توسط دانشگاه كلمبياي نيويورك و مجله نيچر انجام شد، نشان ميدهد كه براي دو سوم از 211 نيروگاه هستهاي دنيا، جمعيتي كه در شعاع 30 كيلومتري نيروگاه زندگي ميكنند، بيشتر از جمعيت 172هزار نفري است كه در اطراف نيروگاه فوكوشيما زندگي ميكردند و مجبور به ترك خانههاي خود شدند. بدتر اينكه 21 نيروگاه هستهاي، جمعيتي بيش از يك ميليون نفر را در همسايگي خود دارند و تعداد همسايهها براي 6 مورد از اين نيروگاهها به بيش از 3 ميليون نفر ميرسد.
ميزان جمعيت فقط يكي از فاكتورهايي است كه در تهيه نقشه خطر راكتورها در سراسر جهان، به آن پرداخته شده است. به گفته كارشناسان هستهاي، رتبهبندي ميزان خطرناك بودن يك نيروگاه تقريبا غيرممكن است، چرا كه هر راكتور مولفههاي خطر مختص به خود را دارد و از برخي خطرات هم اصلا نميتوان آگاه شد. به گفته مايكل اشنايدر، مشاور مستقل هستهاي در پاريس، ايمني راكتورها بيش از همه عوامل به «فرهنگ ايمني» وابسته است، فرهنگي كه كيفيت تعميرات و آموزش، شايستگي اپراتورها و نيروي كار و سختگيري سيستمهاي نظارتي را دربر ميگيرد. اين بدان معني است كه يك راكتور جديدتر با طراحي بهتر، الزاما جاي ايمنتري نيست. اشنايدر ميگويد: «كدام يك خطرناكتر است، يك راننده مست در يك فراري جديد يا يك راننده فرمول1 در يك خودروي 30 سال پيش». هرچند كارشناسان بر روي چند فاكتور مهم خطر و اندازهگيريهايي به منظور كاهش خطر آنها با هم توافق دارند.
پراكندگي جمعيت
لورن استريكر، مهندس هستهاي و رئيس انجمن جهاني اپراتورهاي هستهاي (WANO)، نهاد بينالمللي ايمني هستهاي است كه پس از فاجعه نيروگاه هستهاي چرنوبيل در سال 1986 / 1365 تاسيس شد. به گفته وي، چگالي جمعيت، معيار مهمي است كه از طريق آن ميتوان ديگر مخاطرات را ارزيابي كرد: «ما بايد ببينيم كه ايمني راكتورها در جايي كه نصب شدهاند، در نظر گرفته ميشود يا نه».
براي انجام تحليل جمعيتي، نيچر از مركز آمار و كاربردهاي اقتصاد اجتماعي ناسا در دانشگاه كلمبياي نيويورك كمك گرفت. نيروگاه KANUPP در كراچي پاكستان، بيشترين جمعيت همسايه را دارد؛ يعني 8.2 ميليون نفر كه در شعاع 30 كيلومتري نيروگاه زندگي ميكنند؛ در حالي كه خود نيروگاه، تنها يك راكتور كوچك دارد كه فقط 125 مگاوات برق توليد ميكند. اما جايگاههاي بعدي اين فهرست، نيروگاههاي بسيار بزرگتري هستند؛ نيروگاه 1933 مگاواتي كوشنگ كه 5.5 ميليون نفر در شعاع 30 كيلومتري آن زندگي ميكنند، و نيروگاه 1208 مگاواتي چينشان با 4.7 ميليون نفر همسايه كه هر دو در تايوان قرار دارند و شعاع 30 كيلومتري هر دو نيروگاه، تايپه پايتخت كشور را در بر ميگيرد. به گفته اد لايمن، كارشناس هستهاي، يافتههاي اين تحقيق، «دهشتآور» است.
اگر شعاع اين دايره به 75 كيلومتر گسترش يابد، اين تصوير حتي ترسناكتر هم ميشود. در شعاع 75 كيلومتري نيروگاههاي همسايه گوانگدونگ و لينگائو در چين كه هنگكنگ را هم دربر ميگيرد؛ 28 ميليون نفر زندگي ميكنند؛ براي نيروگاه اينديانپوينت در نزديكي نيويورك اين رقم به 17.3 ميليون نفر ميرسد، و نيروگاه نارورا در ايالت اوتارپرادش هند نيز، 16 ميليون نفر در شعاع 75 كيلومتري خود دارد. صد و پنجاه و دو نيروگاه هستهاي، بيش از يك ميليون نفر در شعاع 75 كيلومتري خود دارند؛ و به جز 5 نيروگاه، براي تمام نيروگاههاي هستهاي جهان، جمعيت ساكن در شعاع 150 كيلومتري نيروگاه، بيش از يك ميليون نفر است. خوشبختانه، جهت وزش باد تاكنون به گونهاي بوده كه سهم عمده تشعشعات راديواكتيو نيروگاه فوكوشيما را به دريا رانده؛ در حاليكه اگر جهت وزش باد به گونه ديگري بود، 7.7 ميليون نفر در شعاع 150 كيلومتري نيروگاه (منجمله بخشي از توكيو) در معرض خطر قرار ميگرفتند.
خطرات خارجي
همانگونه كه حادثه فوكوشيما نشان داد، تهديدات خارجي (مانند زلزله، سونامي، آتشسوزي، سيل، طوفان و حتي حملههاي تروريستي) برخي از بزرگترين فاكتورهاي خطر براي يك حادثه هستهاي بزرگ هستند. به طور سنتي، اپراتورهاي نيروگاههاي هستهاي، بعضي از سلسله رخدادها را به حدي نامحتمل ميدانند كه شرايط ايمني كامل را براي مقابله با آنها در نظر نميگيرند؛ به چنين سوانحي، رخدادهاي «فراتر از مباني طراحي» ميگويند. ولي پيشبيني محل زلزله بعدي و يا بزرگي سونامي بعد آن، كار سادهاي نيست.
اين بدان معني است كه نيروگاههاي هستهاي ساخته شده در خارج از نواحي جغرافيايي خطرناك شناخته شده، ممكن است در صورت بروز تهديدي مانند زلزله، در معرض خطر بزرگتري قرار گيرند؛ چرا كه در طراحي آنها كمتر به اين خطرات پرداخته خواهد شد. مثلا نيروگاه فوكوشيما دايايچي، در منطقهاي ساخته شده بود كه طبق نقشه خطر زلزله ژاپن، احتمال بروز يك زلزله و سونامي بزرگ، نسبتا كم بود؛ سونامي عظيم ژاپن كه 11 مارس 2011 / 20 اسفند 1389 اتفاق افتاد، فراتر از هر چيزي بود كه مهندسان طراح نيروگاه براي آن برنامهريزي كرده باشند.
احتمال بروز رخدادهاي فراتر از مباني طراحي، محور عمده خيلي از گزارشهاي ايمني است كه بعد از حادثه فوكوشيما تهيه ميشوند. از مدتي پيش، توجه آژانس بينالمللي انرژي اتمي معطوف به خطرات خارجي شده است؛ براي مثال، ساخت يك مركز بينالمللي ايمني داخلي زلزله در سال 2008 / 1387 در دستور كار آژانس قرار گرفت، آن هم بعد از اينكه يك زلزله، نيروگاه هستهاي كاشيوازاكي- كاريوا را در ساحل غربي ژاپن را لرزاند و منجر به خاموشي خودكار و نشت مقدار اندكي از مواد راديواكتيو شد.
طراحي و عمر
برخي از راكتورها و نيروگاهها ذاتا خطرناكتر از ديگران هستند. يك فاكتور مهم در اين ميان، اندازه نيروگاه است. يك نيروگاه بزرگتر ميتواند ريزش اتمي بيشتري را سبب شود و هنگامي كه چند بحران همزمان در يك نيروگاه چند راكتوري رخ دهد (همانگونه كه براي چهار عدد از شش راكتور نيروگاه فوكوشيما اتفاق افتاد)، عنان كار از دست اپراتورها خارج ميشود. نيروگاه كاشيوازاكي- كاريوا با هفت راكتور به توان توليدي 7965مگاوات برق، بزرگترين نيروگاه هستهاي جهان است. ديگر اعضاي باشگاه نيروگاههاي بزرگ جهان به غير از فوكوشيما، كينشان در سواحل شمال شرقي چين، يئونگوانگ و اولچين در كرهجنوبي، نيروگاه لنينگراد در روسيه، بروس در ساحل درياچه هورون در اونتاريوي كانادا و گراولينز و پالول، هر دو در سواحل شمالي فرانسه را شامل ميشوند.
نيروگاههاي قديميتر الزاما خطرناكتر از نيروگاههاي جديد نيستند. در سال 1978 / 1357، حادثه جزيره تريمايل در ايالات متحده امريكا در راكتوري اتفاق افتاد كه تازه سه ماه از شروع به كار آن ميگذشت و فاجعه چرنوبيل (كه اكنون در اوكراين قرار دارد)، تنها دو سال بعد از افتتاح نيروگاه اتفاق افتاد. از دست دادن مواد خنككننده در راكتور سيواو 1 فرانسه در سال 1998 / 1367، بحران جدي را به دنبال داشت، در حالي كه اين راكتور هم كمتر از 5 ماه عمر داشت. به گفته لايمن اين امر غير منتظره نيست، چرا كه راكتورها از يك منحني شناخته شده قابليت اعتماد پيروي ميكنند كه مهندسين به آن «منحني وان حمام» ميگويند. ماشينهاي پيچيده جديد و مراحل نصب آنها، عموما ويژگيهايي دارند كه به طور كامل آزمايش نشده و يا براي اپراتورها ناشناخته و جديد هستند، چنين اشتباهاتي در ابتداي كار، غير معمول نيست.
بعد از برطرف شدن ايرادها، راكتورها وارد بك فاز پايدار كمخطرتر ميشوند، ولي با افزايش عمر راكتور و پير شدن آن، خطر حادثه نيز بيشتر ميشود. به گفته يان برانك، رئيس كمپينهاي هستهاي صلح سبز بينالملل، (مستقر در آمستردام هلند) «فراموشي سازماني» مشكل ديگري است كه با افزايش عمر يك راكتور خود را نشان ميدهد: «خيلي از مهندساني كه با طراحي آشنا هستند و درگير طراحي و ساخت نيروگاه بودهاند، بازنشسته شدهاند و بخشي از تجربه گرانقدري را كه در طول سالها كسب كردهاند، با خود بردهاند».
همانگونه كه فاجعه نيروگاه چرنوبيل در سال 1986 / 1365 نشان داد، خود طراحي ميتواند خطرناك باشد. در هسته راكتور چرنوبيل، گرافيت قابل اشتعال به كار رفته بود و آتشسوزي كه به مدت چندين هفته بعد از انفجار ادامه داشت، مواد راديواكتيو را به سطوح بالايي جو فرستاد. علاوه بر اين، طراحي اين راكتور دربردارنده يك ناپايداري ذاتي بود و با از دست رفتن آب هسته راكتور، واكنشهاي زنجيرهاي شتاب ميگرفت؛ (در حالي كه در ديگر طراحيهاي راكتور، چنين رخدادي غير ممكن است). هماكنون، خيلي از راكتورهاي با طراحي مشابه چرنوبيل در روسيه مشغول به كار هستند؛ به ويژه در نيروگاه نزديك سنپيترزبورگ كه در نزديكي مراكز پر تراكم جمعيتي است. البته تعميرات و اصلاحات بنياديني در اين راكتورها انجام گرفته تا اين مسائل و ديگر مشكلات ايمني مرتبط با طراحي آنها رفع شود.
ولي لايمن هشدار ميدهد كه قرار دادن بار بيش از حد در طراحي يك راكتور، سبب افزايش ايمني نميشود. راكتورهاي جديد آب تحت فشار، در صورتي كه دچار مشكل از كار افتادن سيستم خنككننده بشوند، دقيقا دچار همان دست مشكلاتي ميشوند كه فوكوشيما با آنها مواجه شد.
فرهنگ
هرچقدر در طراحي يك راكتور، موارد ايمني لحاظ شده باشد، در نهايت كاربران آن، اپراتورهاي انساني هستند كه هر لحظه ممكن است اشتباه كنند. به گفته استريكر، اپراتورها نبايد دچار غرور شوند: «يكي از چيزهايي كه مرا نگران ميكند، اطمينان بيش از حد است».
به گفته كارشناسان، مهمترين فاكتور داخلي مشخص كننده سطح ايمني يك راكتور، فرهنگ ايمني در ميان ناظران، اپراتورها و نيروي كار است؛ (و خلق چنين فرهنگي هم كار سادهاي نيست). ريچارد ميزرو، رئيس موسسه علم كارنگي در واشينگتن، در سال 2010 / 1389 به عنوان رئيس گروه مشاورهاي بينالمللي ايمني هستهاي آژانس بينالمللي انرژي اتمي نوشت: «اين كار پرهزينهاي خواهد بود. و نياز به توجه به جزئيات و آمادگي براي پذيرش و آموختن از گزارشهاي بازبيني تهيه شده توسط افراد بيروني خواهد داشت».
ميزرو مشخصا به چيزي اشاره ميكرد كه خيلي از كارشناسان، آن را زود رشدترين خطر در صنايع هستهاي ميدانند: اين كه خيلي از كشورهاي بدون تجربه و يا با تجربه قبلي ناچيز، به نيروي هستهاي علاقهمند شدهاند و يا در حال ساخت تعداد زيادي از راكتورهاي هستهاي هستند. براي مثال، وي به برنامههاي توسعه انرژي هستهاي بلاروس، شيلي، مصر، اندونزي، اردن، ليتواني، مالزي و مراكش اشاره ميكند. كارشناسان نگران نبود قوانين نظارتي و فساد در برخي مناطق هستند. به گفته استريكر، بازبيني نيروگاه پيش از شروع به كار آنها، اهميت ويژهاي در كشورهاي بيتجربه دارد، و WANO در نظر دارد تا اين بازبينيها را گسترش دهد.
تام كوچران، يك كارشناس هستهاي در شوراي دفاع منابع ملي در واشينگتن، چندان خوشبين نيست كه بازبينيهاي بعد از حادثه فوكوشيما كه از هماكنون در ايالات متحده، اتحاديه اروپا و ديگر مناطق جهان شروع شده، بتوانند به تغيير جدي در ارزيابي ريسك راكتورهاي هستهاي منجر شود: «آنها توصيهها و تعديلهايي خواهند داشت، ولي فكر نميكنم كه بتوانيد از ناظران بخواهيد كه اشتباهات احتمالي خود در گذشته را بازبيني كنند؛ به عقيده من اين كار كافي نيست». كوچران ميخواهد كه كميسيونهاي مستقل تاسيس شوند، چيزي مانند كميسيوني كه بعد از حادثه جزيره تريمايل و براي درس گرفتن از آن تشكيل شد.
با وجود اينكه ارزيابي خطر بسيار سخت است، كارشناسان ميگويند كه يكي از اين درسها اين است كه اپراتورها بايد آمادگي بيشتري براي يك حادثه هستهاي جدي داشته باشند. استريكر ميگويد: «يك تغيير كه WANO ميتواند انجام دهد و به عقيده من بايد انجام دهد، اين است كه در موقعيتي قرار گيرد تا تعيين كند كه آيا هر شركت اپراتور هستهاي، از كوچكترين آنها گرفته تا بزرگترين نيروگاه، برنامههايي براي مواجهه با حوادث پيشبيني نشده دارد يا نه».
منبع: خبرآنلاين