ازدواج با دختر مدیر كارخانه زندگی مرد جوان را متلاشی كرد

[S.A.H.A.N.D]

مردی در دادگاه گفت: فاصله طبقاتی و فرهنگی بین خانواده من و همسرم به قدری بود كه بیشتر از یك سال نتوانستیم با یكدیگر به زندگی مشترك ادامه دهیم.
این مرد كه به درخواست طلاق همسرش در دادگاه خانواده حضور یافته بود در مقابل قاضی دادگاه اظهار كرد: من قبل از ازدواج كارمندی ساده در كارخانه پدر همسرم بودم و گاهی اوقات به دلیل خوب رانندگی كردن، پدر همسرم را تا منزل و با اتومبیل شخصی خودشان می رساندم و در همین مدت زمان كوتاه همسرم را می دیدم. در مدت زمان كوتاهی به او علاقه مند شدم اما هرگز به خود جرات نمی دادم كه علاقه ام را بازگو كنم زیرا می دانستم با مخالفت خانواده ها روبرو خواهم شد.
وی در ادامه اظهاركرد: بعد از مدتی متوجه شدم همسرم به عنوان مشاور امور مالی در كارخانه مشغول به كار است كه بعدها خودش مدعی شد به خاطر علاقه ای كه به من داشت به بهانه كار كردن وارد كارخانه شده است و در نهایت با مخالفت های خانواده ها با یكدیگر ازدواج كردیم و سمت من در كارخانه از یك كارمند ساده به مدیرعامل شركت ارتقاء یافت. در آن زمان به خیال خودم دنیا به كامم بود چرا كه هم از نظر موقعیت شغلی در جایگاه بالایی قرار داشتم و هم با آن كسی كه بهش علاقه داشتم ازدواج كردم.
این مرد جوان با ابراز ناراحتی بیان كرد: اما این دوران خوشی مانند مواد خوراكی كه دارای تاریخ مصرف است، به زودی تمام شد و زندگی روی دیگرش را به من نشان داد. همسرم بعد از گذشت یك سال خانه را ترك كرد و تنها بهانه او خسته شدن از زندگی كردن با من بود. بارها و بارها به منزل پدرش رفتم تا او را متقاعد كنم كه به منزل بازگردد اما او تحت هیچ شرایطی راضی نمی شد.
وی گفت: او می گفت دوست ندارم همسرم برای پدرم كار كند. به او قول دادم به محض پیدا كردن شغلی مناسب از كار كردن در كارخانه پدرش استعفا دهم اما وی باز هم بهانه تراشی كرد تا اینكه پدرش به خواست او مرا از كارخانه بیرون كرد.
این مرد عنوان كرد: من به خاطر همسرم با خانواده ام قطع رابطه كردم اما او به راحتی مرا ترك كرد و اكنون درخواست طلاق داده، من نیز با طلاق موافق هستم زیرا او هرگز با من به زندگی مشترك ادامه نخواهد داد. عمده ترین مشكل ما فاصله طبقاتی است كه از ابتدا نسبت به آن بی توجه بودیم.
قاضی جلسه بعد از شنیدن اظهارات مرد جوان در حضور وكیل همسرش حكم طلاق توافقی را صادر كرد

[مریم6868]

خیلی جالبه! مثل همین داستان تاحالا صد مدل فیلم و ... ساختن، آخرشم آدما دوباره همین فیلم مسخره رو تکرار می کنن[taajob][taajob][taajob]

[deepdrip]

مردی در دادگاه گفت: فاصله طبقاتی و فرهنگی بین خانواده من و همسرم به قدری بود كه بیشتر از یك سال نتوانستیم با یكدیگر به زندگی مشترك ادامه دهیم.


در مدت زمان كوتاهی به او علاقه مند شدم اما هرگز به خود جرات نمی دادم كه علاقه ام را بازگو كنم زیرا می دانستم با مخالفت خانواده ها روبرو خواهم شد.


در نهایت با مخالفت های خانواده ها با یكدیگر ازدواج كردیم.


در آن زمان به خیال خودم دنیا به كامم بود چرا كه هم از نظر موقعیت شغلی در جایگاه بالایی قرار داشتم و هم با آن كسی كه بهش علاقه داشتم ازدواج كردم.

وی گفت: او می گفت دوست ندارم همسرم برای پدرم كار كند. به او قول دادم به محض پیدا كردن شغلی مناسب از كار كردن در كارخانه پدرش استعفا دهم

این مرد عنوان كرد: من به خاطر همسرم با خانواده ام قطع رابطه كردم .


عمده ترین مشكل ما فاصله طبقاتی است كه از ابتدا نسبت به آن بی توجه بودیم.








آدمی که بدون تعمق و از روی تخیل و احساسات ، به دنبال تشکیل زندگی بره ، عاقبتش بهتر از این نمیشه!!!!!!!!!

من فقط یه سری از مواردی رو باید بهش خیلی دقت می کرد ، رو کشیدم بیرون.

حتما طرف خودش بیشتر واقفه.

به هر حال ازدواج ، امر بسیار مقدس و مهمیه که نباید به این راحتی از کنارش گذشت .