PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : I asked god to take away my habit



diamonds55
5th January 2009, 03:21 PM
I asked god to take away my habit
God said : no it is not for me to take away, but for you to give it up

از خدا خواستم عادت های زشت را ترکم بدهد
خدا فرمود : خودت باید آنها را رها کنی


I asked god to make my handicapped child whole
God said : no, body is only temporary

از او درخواست کردم فرزند معلولم را شفا دهد
خدا فرمود : لازم نیست، روحش سالم است، جسم هم که موقت است


I asked god to give me happiness
God said : I give you blessings happiness is up to you

گفتم مرا خوشبخت کن
خدا فرمود : نعمت از من، خوشبخت شدن از تو


I asked god to make my spirit grow
God said : no, You must grow on your own but
i will prune you to make you fruitful

از او خواستم روحم را رشد دهد
خدا فرمود : نه تو خودت باید رشد کنی،
من فقط شاخ و برگ اضافی ات را هرس می کنم تا بارور شوی


I asked god for all things that i might enjoy life
God said : I will give you life, so that you may enjoy all things

از خدا خواستم کاری کند که از زندگی لذت کامل ببرم
خدا فرمود : برای این کار من به تو زندگی داده ام


I asked god to help me love others as much as he loves me
God said : Ahah, finally you have the ide

از خدا خواستم کمکم کند همان قدر که او مرا دوست دارد من هم دیگران را دوست بدارم
خدا فرمود : آها بالاخره اصل مطلب دستگیرت شد

nafise sadeghi
1st March 2009, 02:59 AM
hopefully..................

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد